۱۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۵:۲۶
کد خبر: ۶۰۲۱۳۰
یادداشت؛

واقعیت‌ها در شناخت دشمن

واقعیت‌ها در شناخت دشمن
یکی از معیار‌های مقاومت در برابر سختی‌ها و ناملایمات از جانب مردم و حاکمیت کشورها، دشمن یا دشمنانی است که کیان و تمامیت ارضی آن‌ها را تهدید می‌کنند.
به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از معیار‌ها و فاکتور‌های انگیزشی مقاومت در برابر سختی‌ها و ناملایمات از جانب مردم و حاکمیت کشورها، دشمن یا دشمنانی است که کیان و تمامیت ارضی آن‌ها را تهدید می‌کنند.
 
مصداق این موضوع را می‌توان در جنگ‌های مختلف طی سده اخیر و ادوار پیشین به‌خوبی مشاهده کرد؛ به‌این‌ترتیب که هرگاه کشوری در معرض یا مظان هجمه رقبا و دشمنان قرارگرفته، تجمیع قدرت، وحدت ملی، پرهیز از چنددستگی و تفرقه و تقویت روحیه وفاق و همدلی تشدید شده است.
 
نکته بسیار مهمی که در این میان، حائز توجه فوق‌العاده است، اینکه درجه‌بندی هجمه‌ها و حملات دشمنان، بسته به مشروعیت واقعی یا عدم مشروعیت کشورهاست و به این وسیله می‌توان عیار حاکمیت دولت‌ها و ملت‌ها را سنجید. به عبارت ساده‌تر، کشوری که با غصب، قتل‌عام، نسل‌کشی، تحمیل قحطی و انواع و اقسام سبعیت برای خود جغرافیایی به نام کشور تشکیل می‌دهد یا حکومتی که بنای سیاست خارجی خود را بر توطئه، تحریم، تهدید و استعمار نوین بنا نهاده است، نمی‌تواند و نباید انتظار داشته باشد که در تیررس کسانی که به آن‌ها ظلم کرده، نباشد.

رژیم صهیونیستی، بیش از هفت دهه است که با اشغالگری، قتل و تخریب خانه‌های صاحبان اصلی سرزمین فلسطین، مورد غضب مردم مظلوم این کشور قرارگرفته و ازآنجاکه راهبرد این رژیم بوی خون می‌دهد، لذا حتی فارغ از عقاید دینی و مذهبی و با نگاهی انسانی، اسرائیل، کشوری جعلی و فاقد مشروعیت است و دشمنی با آن نشانه انسانیت. خباثت آمریکا و متحدانش نیز به همین ترتیب قابل‌تشخیص و ارزیابی است.
 
حدود ۳۰۰ سال از تأسیس آمریکا می‌گذرد، اما بیش از ۹۰ درصد از عمر این کشور، در توطئه‌چینی و حملات نظامی به اقصی نقاط دنیا گذشته؛ در بیش از ۷۰ کشور دست به کودتا زده و در نیم‌قرن اخیر، جنگ نرم، بیولوژیک، روانی، اقتصادی و فرهنگی را جایگزین نبرد نظامی کرده است. واشنگتن نه‌تن‌ها مسبب و باعث‌وبانی بسیاری از خونریزی‌ها در دهه‌های گذشته بوده، بلکه جنگ نیابتی را از طریق تحریک و تطمیع کوتوله‌های منطقه‌ای در یمن، عراق و سوریه به راه انداخت و میلیون‌ها نفر را کشت و آواره کرد؛ لذا دشمنی بی‌پایان ملت‌هایی که از ناحیه سیاست‌های کاخ سفید بی‌خانمان و آواره شده و ارزش‌های خود را به‌واسطه شبیخون فرهنگی شیطان بزرگ در معرض خطر می‌بینند، اولاً به‌حق و ثانیاً مهر تأیید بزرگی بر عدم مقبولیت و مشروعیت آمریکا به شمار می‌آید.
 
از سوی دیگر، خصومت ورزی با حکومتی که پایه‌های خود را بر آموزه‌های وحیانی بنا نهاده، از پشتوانه مردمی برخوردار است و روحیه انقلابی برآمده از ارزش‌های وحیانی را تبلیغ می‌کند، از باطل بودن دشمنان چنین حاکمیتی حکایت دارد. با این مقیاس و شاقول، به‌روشنی و بدون ذره‌ای تردید، می‌توان ارزش و عیار بالای حکومت‌های دینی و مقاومی مثل جمهوری اسلامی ایران را تعیین کرد. به‌بیان‌دیگر، هرچه دشمنی‌ها بیشتر، خلوص و شاخص ارزشمندی کشور نیز بالاتر است و دشمنان انقلاب اسلامی به روشن شدن مسیر حق از باطل کمک شایانی می‌کنند.
 
از قضا دشمنی فرعون‌های زمان با کشورمان و کینه و حقد انقلابی ما به آن‌ها، نشان از درستی مسیری است که بیش از ۴۰ سال در آن پای نهاده‌ایم. باید دید که صبغه و انگیزه دشمنی‌ها چیست، چه کسانی و چه قدرت‌هایی با ما عناد می‌ورزند. بنابراین، اگر افرادی یا جریان‌هایی این‌گونه نتیجه‌گیری کنند که دشمنی با ایران اسلامی درنتیجه سیاست‌ها و تدابیر اشتباه کشور است، افزون بر اینکه باید در وفاداری آن‌ها به خطوط قرمز انقلاب شک کرد، نمی‌توان از میل و علقه این جماعت به معاندان قسم‌خورده انقلاب نیز به‌سادگی عبور کرد.

این در حالی است که برخی بدون توجه به این واقعیت مسلم که جمهوری اسلامی به دلیل حقانیت و پافشاری بر اجرای ارزش‌های اسلامی – انقلابی آماج تهمت‌ها، فشار‌ها و تحریم‌ها قرارگرفته است، دست‌اندرکاران انقلابی را مسبب عداوت غرض‌ورزان می‌پندارند.
 
در برهه‌ای می‌گفتند که «در سیاست خارجی نباید به‌سوی برخورد و دشمن‌تراشی با سایر کشور‌ها پیش برویم و باید مبنای سیاست خارجی کشور را تعامل جدی با سایر کشور‌ها بدانیم ... کافی است که در سطح بین‌المللی سیاست همکاری و تعامل را در پیش بگیریم و پس‌ازآن خواهیم دید که چگونه راه برای توسعه و پیشرفت داخلی هموار خواهد شد»!
 
سخنان مسئله داری ازاین‌دست هنوز هم تکرار می‌شود! سؤال اینجاست که مگر بنای سیاست خارجی کشورمان از ابتدا تعامل «غیر جدی» و عدم اهتمام به مراوده با دیگر کشور‌ها بنا نهاده شده یا اینکه آیا بناست در سطح بین‌المللی سیاست همکاری و تعامل را در پیش نگیریم و کارشکنی کنیم که چنین توصیه‌هایی هر از گاهی شنیده می‌شود؟!

طرح چنین موضوعاتی از انحراف جدی در میان قائلان به آن نشان دارد، چراکه از تحلیل درست و عمیق چرایی دشمنی‌ها که عبارت است از اصرار و پافشاری بر اسلام انقلابی عاجزند. به فرموده رهبر حکیم انقلاب در جمع مسئولان نظام به مناسبت مبعث نبی اکرم (ص): «بعضی می‌گویند دشمن‌تراشی نکنید؛ نه! ما دشمن‌تراشی نمی‌کنیم، حرف اسلام را می‌گوییم، به خاطر همین، دشمنی ایجاد می‌شود. آمریکا از شما می‌خواهد از اسلام دست بردارید. نوکر‌های آمریکا مثل آل سعود هم همین را می‌خواهند.» (۱۴ فروردین ۹۸)
 
ملاک دیگری که گویای حقانیت حکومت‌ها و کشورهاست، به فاکتور «پیروزی» و محبوبیت در میان کشور‌های منطقه و جهان بازمی‌گردد. به تعبیر بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، اگر امروز در میان کشور‌های جهان رفراندوم کنند که چه کشوری از همه مبغوض‌تر است، نتیجه این خواهد شد که هیچ کشوری منفورتر از آمریکا وجود ندارد. آمریکا مدعی ابرقدرتی و سروری بر دنیاست، ولی واقعیت‌ها نشان می‌دهند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاخص برتری واشنگتن در غرب آسیا به‌تدریج سقوط کرده و امروز شاهدیم که چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا صراحتاً می‌گوید ۷ هزار میلیارد دلار را در منطقه برای «هیچ» به باد داده‌اند.
 
در عوض، نفوذ، اقتدار و محبوبیت جمهوری اسلامی – علیرغم سیل تحریم‌ها و تهدیدات – علی‌الدوام رو به افزایش است و طبق سند راهبرد امنیت ملی آمریکا، جمهوری اسلامی یکی از چهار تهدید بزرگ این کشور احصاء شده است.
 
حضور ایران بود که طومار تروریسم تکفیری در منطقه را در هم پیچید و طرح‌های چندلایه و پیچیده کاخ سفید ازجمله «خاورمیانه بزرگ» به‌وسیله تجزیه کشور‌های منطقه و توطئه «معامله قرن» را عقیم گذاشته است.
همه این موارد به برکت پافشاری بر اصول، ارزش‌ها و اهداف انقلاب است، چراکه «در این مصاف توحید و طاغوت، آن‌که خداوند متعال مقدر کرده پیروز شود، جبهه حق است و اگر ملت ایران به حرکت خود ادامه دهد، قطعاً بر دشمنان خود پیروز خواهد شد.» (مقام معظم رهبری – ۱۴ فروردین ۹۷). /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
منبع: حمایت
ارسال نظرات