یادداشت؛
مهدویت و انقلاب اسلامی
هر جریان و گروهی در داخل و هر کشوری در منطقه و جهان، پیرو واقعی انقلاب اسلامی باشد، در عصر ظهور نیز حامی صلح جهانی حضرت صاحبالامر (عج) خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری رسا، وقوع انقلاب اسلامی در ایران به رهبری بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی (ره) یکی از رخدادهای بزرگ نیمه دوم سده بیستم بود که تغییرات و تحولات شگرفی را در کشورهای منطقه و ساختار قدرت جهانی طرحریزی کرد.
از طرفی، چنانچه آثار انقلاب اسلامی را از منظر تحولات فکری و توسعه اندیشههای دینی، اجتماعی و سیاسی مورد تعمق قرار دهیم، بدون شک بارزترین اثر را در حوزه اندیشههای دینی مشاهده خواهیم کرد؛ اندیشههایی که تا پیش از انقلاب، نوعی عزلتنشینی و انفعال را در پوشش مهدویت و انتظار فرج شکل داده بود، ولی پس از سال ۵۷، نگرش عمومی شیعیان به این آموزهها تغییر کرده و به مفاهیمی کارساز و راهگشا تبدیل شدند.
از این رو، بروز و ظهور چنین پدیدهای را باید نقطه عطفی در بازپردازش دکترینهای محققین حوزه مهدویت دانست که آنها را به تفکر دوباره و بازاندیشی در نظریههای خویش واداشت.
اولین سنگ بنایی که قیام مردم به رهبری امام راحل (ره) در این خصوص بنیان نهاد، به «انقلاب در مفهوم انقلاب» بازمیگردد، چراکه بنا به نظر صاحبنظران، از یکسو، سبب تغییر در اساس و نوع حکومت شد و از سوی دیگر به تحول در ایدئولوژی وقت کشور و سبک و سیاق منحط برگرفته از غرب و خطمشیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، در ابعاد داخلی و خارجی انجامید.
انقلاب اسلامی در گام دوم، به در انداختن طرحی جدید در «نگرش» به مفهوم مهدویت پرداخت. بهبیاندیگر، انقلاب اسلامی در تطوری مبنایی و چرخشی جریان ساز، رویکردی جدید از آموزه مهدویت را سبب شد که نگارشی جذاب و برداشتی بدیع از نقشآفرینی از آن را در جامعه تصویر کرد و امکان تغییر نگرش در این آموزه را فراهم آورد. تا پیش از انقلاب اسلامی، برداشت منفعلانه و انزواگرایانه از مفهوم انتظار، به سکه رایجی تبدیلشده بود که عدم تحرک و پویایی را در برخی از لایههای جامعه شیعی شکل داده و دست روی دست گذاشتن و عدم اهتمام برای تشکیل حکومتی مشروع، به جوّ غالب تبدیلشده بود.
تجربه تاریخی این نگاه، برخی را به این جمعبندی رسانده بود که تنها دو مدل حکومت وجود دارد؛ حکومت امام معصوم (ع) و نظامی جائر که از مشروعیت برخوردار نیست!
گروهی نیز با این نگاه، هماکنون در حال دستوپا زدن برای حفظ حیات خود بوده و به دنبال کوچکسازی و تقلیل جایگاه رفیع مهدویت به یک نظریه و تئوری دینی هستند که این امر، چیزی جز کم پنداری و کوچکنمایی این تفکر مصلحانه و جهانشمول نیست. این در حالی است که انقلاب اسلامی ممزوج با آرمانهای مهدوی سبب شد تا چارچوبهای سنتی ناکارآمد و رهیافت توصیفی و بدون اثر در براندازی ظلم، از آموزه مهدویت به محاق رود.
انقلاب اسلامی با تمسک به این آموزه، «هویتی مهدوی» پدید آورد؛ هویتی که ایران را از عنصری منفعل به بازیگری پیشتاز و فعال در عرصههای بینالمللی تبدیل کرد و هنجارهای نوینی را نه در سطح منطقهای بلکه در مقیاس جهانی پدید آورد.
افزون بر این، بیداری اسلامی و جنبشهای ضد استعماری که امروز در نقاط مختلف دنیا شاهد آن هستیم، بلاشک از برکت تأثیر حرکت ملت بزرگ ایران و رویکرد مردم ستم دیده دنیا به اسلام ناب محمدی (ص) و انتظار منجی نشأت گرفته است. پیام انقلاب اسلامی، پیام وحدت، همبستگی اسلامی، حقطلبی، آزادیخواهی و حمایت از مظلومان و مستضعفان است، یعنی همان موازین و اهدافی که حضرت صاحبالامر (ع) برای آن قیام میفرمایند.
بازخوانی فرمایشات امام خمینی (ره) در این خصوص بسیار قابلتأمل است: «مسئولان ما بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (علیهالسلام) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور فرجش را در عصر حاضر قرار دهد» (صحیفه نور، جلد ۲۱)
بر همین مبنا میتوان گفت هر جریان و گروهی در داخل و هر کشوری در منطقه و جهان، پیرو واقعی انقلاب اسلامی باشد، در عصر ظهور نیز حامی صلح جهانی حضرت صاحبالامر (ع) خواهد بود. ایبسا انقلابینماهایی که از چارچوب ولایتفقیه خارج شدند و منافع جناحی را به مصالح کلی کشور ترجیح دادند، و عافیتطلبی پیشه کردند، اما همچنان ادعای ولایی و مهدوی بودن را در بوق و کرنا میکنند!
کسانی که بهوقت خطر به کنج عافیت میخزند، هرگز نمیتوانند دم از یاری موعود بزنند، چراکه به تعبیر شهید مجاهد، «مصطفی چمران»، وقتی شیپور جنگ نواخته شود، فرق بین مرد و نامرد تشخیص داده میشود.
«بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که ازلحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانی که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت میکردند، منتظران حقیقی بودند.
کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است، آماده دفاع از ارزشها و میهن اسلامی و پرچم برافراشته اسلام است، میتواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهای خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را میبازند و زانوانشان سست میشود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آنها را به خطر میاندازد، انجام دهند؛ اینها چطور میتوانند منتظر امام زمان بهحساب آیند؟ کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینههای صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق صلاح بایستد.» (رهبر حکیم انقلاب -۳۰ مهر ۸۱)
این قاعده در خصوص کشورهایی که امروز ذیل منظومه استکبار جهانی تعریف میشوند نیز دقیقاً صادق است. دنبالههای آمریکا در منطقه و حتی دولتهایی که تلاش میکنند موضع بهظاهر معتدلی در پیش گیرند، بهطور حتم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) جانب دجالهای زمان را میگیرند و در برابر حضرتش شمشیر میکشند. این واقعیت با مشاهده مسابقه برخی کشورهای منطقه برای مغازله و معاشقه با رژیم کودک کش صهیونیستی بیشتر نمایان میشود.
در حقیقت، صفبندیهای موجود در عرصه بینالمللی، شرکتکنندگان در مصاف جهانی حق علیه باطل را مشخص کرده و حقانیت جمهوری اسلامی را به اثبات رسانده است؛ و بالاخره اینکه جمهوری اسلامی با پشتوانه ولایتفقیه بدون ذرهای تردید در مسیر انقلاب جهانی مهدی موعود (ع) حرکت میکند و هر کس با آن همراه شود، در تشکیل حکومت عدل وعده داده شده سهیم خواهد بود و هرکه به مخالفت با آن برخیزد، به سراشیبی سقوط فروافتاده و جز خذلان و فضاحت و نابودی، سرانجامی نخواهد داشت. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات