۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۱
کد خبر: ۶۱۰۵۷۰
یادداشتی بر موضع اخیر فاضل میبدی؛

جداسازی حوزه و حاکمیت محصول اسلام حداقلی

جداسازی حوزه و حاکمیت محصول اسلام حداقلی
در نگاه حداقلی به دین، جز پوسته‌ای بی‌رمق از مناسک دینی چیز دیگری باقی نمی‌ماند و این جریان، اسلام را در عرصه‌های فردی و جدا از آرمان‌های اجتماعی و سیاسی برجسته می‌سازد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، اسلام دو چهره دارد، یکی حداکثری و دیگری حداقلی. چهره اول را دین‌شناسان راستین می‌شناسند و می‌شناسانند؛ اما صورت دومش تنها مورد علاقه کسانی است که یا شناخت دقیق از دین ندارند یا نمی‌خواهند امت با همه ظرفیت‌های اسلام آشنا شوند تا در نتیجه با سوء استفاده از این ترفند، مردم را در جهل نگاه دارند و محصولش را در کنش‌های اجتماعی و سیاسی برداشت کنند.

در نگاه حداقلی به دین، جز پوسته‌ای بی‌رمق از مناسک چیز دیگری یافت نمی‌شود و نظریه‌پردازان این جریان اسلام را بیشتر در عرصه‌های فردی و جداشده از آرمان‌های مشترک اجتماعی و سیاسی برجسته می‌سازند.

طرفداران اسلام حداقلی، مبارزه با ظلم و طاغوت را باور ندارند، چون به مقوله‌های اجتماعی ایمان ندارند. در صحنه خدمت به مردم معمولا غایب هستند و حرکت‌های جهادی را زیر سؤال می‌برند، چون مردم را لایق خدمات رسانی نمی‌دانند. کنش‌گری سیاسی را هم تا جایی که با منافع فردی سازگاری داشته باشد به رسمیت می‌شناسند، چون به اصول اسلام سیاسی و سیاست اسلامی پایبندی چندانی ندارند.

اما در مقابل، چهره حداکثری از اسلام نشانگر تمام رفتار‌های اجتماعی و سیاسی است و مناسک فردی را هم زیربنای تقویت روابط بین جمعی می‌داند.

بزرگ مرد این جریان، امام خمینی(ره) است که اسلام را در تمام عرصه‌ها سیاسی می‌دانست و بر این ادعا قسم جلاله بر زبان جاری می‌ساخت.

امام بین رفتار‌های پاپ و آخوند‌های مقدس مآب با آنچه مورد تأیید اسلام راستین است فرق می‌گذاشت و اعتقاد داشت با تسبیح چرخاندن و نشستن در گوشه‌ای دنج نمی‌توان علم اسلام گرایی را برافراشته ساخت.

خمینی کبیر اسلام و روحانیت اصیل را با خدمت به خلق معرفی می‌کرد و به رسمیت می‌شناخت. اما فریادگران اسلام حداقلی خدمت صادقانه را تنها در قالب بیان و قلم محدود می‌سازند و با رفتار‌های جهادی سروکاری ندارند و ماکیاول‌وار معتقدند که حتی اگر توسعه منجر به پایمال شدن حق مردم شود ملالی نیست.

با این اوصاف نباید تعجب کرد از کسانی که هم‌صدا با ضد انقلاب و سلطنت طلب‌ها، برچسب آخوند حکومتی را بر پیشانی روحانیت اصیل داغ می‌کنند تا جدایی مردم و روحانیت و نظام را نهادینه سازند.

مصاحبه فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه با روزنامه همدلی از همین سنخ است. او هرچند ادعا کرده که وابستگی به حکومت جز با هدف تحقق منافع مردم توجیهی ندارد و تلویحا رفتار آخوند‌های مدافع حکومت را تأیید کرده است؛ اما با این حال به روایاتی استناد کرده که از همنشینی با حاکم و سلطان نهی کرده‌اند. اگر بخواهیم خوش‌بینانه قضاوت کنیم باید بگوییم گویا وی توجه نداشته است که ملاک در این احادیث دوری گزیدن از سلطان ستمگر است و اگر در روایتی به طور مطلق چنین چیزی آمده با برخی دیگر تخصیص می‌خورد. به عبارتی هرگاه از همنشینی با سلطان نکوهش شده است منظور حکمرانان ستمگر بوده‌اند.

به‌عنوان نمونه این روایت در کتاب میزان الحکمه به نقل از بحار الانوار آمده که پیامبر اکرم فرمودند: "إیّاکُم وأبوابَ السُّلطانِ وحَواشِیَها؛ فإنَّ أقرَبَکُم مِن أبوابِ السُّلطانِ وحَواشِیها أبعَدُکم مِنَ اللّهِ عَزَّوجلَّ، ومَن آثَرَ السُّلطانَ على اللّهِ عَزَّوجلَّ أذهَبَ اللّهُ عَنهُ الوَرَعَ وجَعَلَهُ حَیرانَ.

زنهار از درگاه و درباریان سلطان؛ زیرا که نزدیکترین شما به درگاه و درباریان سلطان دورترین شماست از خداوند عز و جل؛ و هر که سلطان را بر خداوند عز و جل ترجیح دهد، خداوند، پارسایى را از او ببرد و سرگشته و حیرانش سازد. "

این روایت به طور مطلق از همنشینی با سلاطین یعنی صاحبان قدرت و حکومت نهی کرده، اما با برخی روایات دیگر تخصیص می‌خورد. از جمله در این کلام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «مَن مَدَحَ سُلطانا جائرا وتَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعا فیهِ، کانَ قَرِینَهُ إلى النارِ»:

هر که به طمع چیزى، سلطان ستمگرى را مدح گوید و خود را در برابر او خوار و پست سازد، همنشین او در آتش خواهد بود. "

ادعای نویسنده با حدیث دیگری از پیامبر اکرم تأیید می‌شود که فرمود: "السُّلطانُ العادِلُ المُتَواضِعُ ظِلُ اللّهِ ورُمحُهُ فی الأرضِ. سلطانِ دادگرِ فروتن، سایه خدا و نیزه او در زمین است. "

بهتر بود جناب فاضل میبدی قبل از این که برداشت نادرست از روایات را به مخاطبان القاء کند، یک بار دیگر ادبیات حدیثی را بازخوانی می‌کرد تا در جایگاه یک استاد حوزه و دانشگاه مرتکب این اشتباه فاحش نشود؛ اما می‌شود طور دیگری هم درباره این برداشت غلط قضاوت کرد و گفت کسی که چشمش معطوف به اسلام حداقلی است، اسلام ناب را نمی‌بیند./918/ی702/س

محمد‌هادی سمتی

ارسال نظرات