عقلانیت در پیاده روی اربعین
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، پیادهروی اربعین یکی از آیینهای بزرگ مذهب تشیع است، که همه ساله در روزهای منتهی به 20 صفر(اربعین حسینی) برگزار میگردد. این پیادهروی در نظر برخی، از زمان امامان معصوم در بین شعیان رایج بوده است. این پیادهروی در سالهای حکومت حزب بعث عراق مورد ممانعت حاکمیت بود. از سال 1382 با از بین رفتن حاکمیت حزب بعث عراق این پیادهروی رونق دوباره به خود میگیرد. این پیادهروی محدود به کشور عراق نمیشود، و طی چند سال اخیر تبدیل به بزرگترین راهپیمایی بشری شده است، که از اقصینقاط دنیا در آن حضور دارند. به نقل از شبکه العالم، سید احمد الصافی(تولیت آستان مقدس عباسی و نماینده مرجعیت عالی عراق) آمار نهایی زائران اربعین حسینی سال 1397 هجری شمسی را 15 میلیون و 300 هزار نفر اعلام کرد.
در این نوشته سعی بر این است، که از دو منظر به این رویداد اجتماعی نگاه شود: از یک سو پدیده پیادهروی اربعین حسینی با ابعاد مختلف خود یک نوع جنبش اجتماعی علیه جهانگستری سکولار غربی است. از سوی دیگر این پدیده اجتماعی به عنوان نمودی از یک ایدئولوژی برای جهانگستری است.
مفهوم جهانگستری(Globalization) با گسترش رسانه در دهههای اخیر توجه زیادی بدان شده است. اهمیت موضوع جهانگستری در دهههای اخیر را میتوان بهواسطه رشد ارتباطات و کوچک شدن جهان دانست، که نبردهای تمدنی و تمامیتخواهیهای ایدئولوژیکی در آن برجسته میشود.
جهانگستری پدیدهای است،که از دو وجه میتوان بدان نگریست:
یک) جهانگستری؛ نتیجه روند طبیعی رشد ارتباطات است. ارتباطات به عنوان بستری برای محتوا در نظر گرفته میشود، که خود این بستر و زمینه، بار ایدئولوژیک نداشته، و فقط به انتقال پیام میپردازد. در واقع ارتباطات شرایط را برای جهانگستری هر تمدنی فراهم میکند. هارولد اینیس؛ با طرح نظریه سوگیری ارتباطات، آن را به دو شکل متمایز از هم نسبت به زمان و مکان دستهبندی میکند؛ به شکلی که رسانههای با سوگیری نسبت به زمان، رسانههای ماندگار و سنگین بودهاند، ولی رسانههای با سوگیری به مکان، قابل حمل و سبک بودهاند. او روند تاریخ ارتباطات را اینگونه میبیند، که فناوریهای ارتباطی پس از طی دورهای به سمت افزایش سرعت در انتقال پیام رفتهاند. این علتی بر ارتباطگیری آسان و سریع در عصر جدید شده است.
این روند ارتباطگیری آسان و سریع در دهههای اخیر با اختراع وب، تلویزیون، رادیو و… به اوج خود رسیده است. از نظر مکلوهان؛ جهان توسط فناوریهای ارتباطی به صورت یک دهکده فشرده تغییر یافته و حرکت اطلاعات از هر چهار گوشه جهان به هر نقطه در همان زمان لحظهای گردیده است. آنتونی گیدنز؛ از صاحبنظران در موضوع جهانگستری است. در نظر او جهانگستری یعنی؛ فرآیند به هم وابستگی روز افزون ما. در این منظر جهانگستری فرآیند صرفا غربی شدن، مورد سلطه جهان توسعهیافته واقع شدن، امریکایی شدن، ادغام در اقتصاد جهانی و بازار آزاد و شکلگیری نهادهای جهانی و ارتباطات جهانی نیست.
دو) جهانگستری؛ برنامهریزی شده است، که در حوزه سیاستهای جهانی و در ارتباط با اهداف سیاسی قدرتهای بزرگ جهانی ایجاد شده است. در این منظر جهانگستری دارای بار ایدئولوژیک بوده، و میتوان آن را غربی شدن، مورد سلطه جهان توسعهیافته واقع شدن، امریکایی شدن، ادغام در اقتصاد جهانی و بازار آزاد و شکلگیری نهادهای جهانی و ارتباطات جهانی دانست. در واقع جهانگستری یعنی یکپارچه شدن در یک فرهنگ و تمدن خاص. محمد عابد الجابری؛ ضمن تعریفی از جهانگرایی فرهنگی و ادعای عدم وجود فرهنگ واحد جهانی، در خصوص جهانیگرایی می گوید: جهانیگرایی دارای یک نظام جهانی است، نظامی که زمینههای مختلفی همچون سرمایه، بازرگانی، مبادلات، ارتباطات، سیاست، اندیشه و ایدئولوژی را شامل میشود، بهویژه در مباحث کنونی منظور از جهانیگرایی، بسط و گسترش و انتقال تمدن و فرهنگ ایالات متحده آمریکا به سایر کشورهای جهان است.
در مورد تاریخ شکلگیری مفهوم جهانگستری میتوان از دو بعد به قضیه نگریست:
یک) جهانگستری دارای قدمت تاریخی چند صد ساله است. در آغاز حرکت مدرنیته و عصر جدید موضوع جهانگستری، همگانی و جهانگیری یکی از مفاهیم بنیادین مدرنیته بود. مدرنیته که آغازی از کشورهای غربی داشت، با یک انقلاب و تغییر ساختارها بدنبال ساخت جهانی جدید و در نوردیدن کل جهان بود.
“ محمد عابد الجابری؛ ضمن تعریفی از جهانگرایی فرهنگی و ادعای عدم وجود فرهنگ واحد جهانی، در خصوص جهانیگرایی می گوید: جهانیگرایی دارای یک نظام جهانی است، نظامی که زمینههای مختلفی همچون سرمایه، بازرگانی، مبادلات، ارتباطات، سیاست، اندیشه و ایدئولوژی را شامل میشود، بهویژه در مباحث کنونی منظور از جهانیگرایی، بسط و گسترش و انتقال تمدن و فرهنگ ایالات متحده آمریکا به سایر کشورهای جهان است. “
دو) جهانگستری پدیده نسبتا جدیدی بوده است. این پدیده در دهههای پایانی قرن بیستم و سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم رخ نمود. عوامل متعددی همچون فروپاشی بلوک شرق، رشد حمل و نقل، رشد فناوری ارتباطات و ایجاد و گسترش شرکتهای اقتصادی فراملی باعث پدید آمدن چنین مفهومی شد.
به نظر میرسد، جهانگستری را میتوان پروژهای از آغاز عصر جدید و شروع مدرنیته و گرهخورده با جهانبینی سکولار تفسیر کرد. جهانبینیای که در تقابل با حاکمیت کلیسا در قرون وسطی به دنبال مسیر جدیدی برای بشریت بود. سکولاریسم با تمامیتخواهی سعی در حذف کلیسا از حاکمیت و از بین بردن نگاه دینی در عرصه اجتماع و تقلیل نگاه دینی در زندگی شخصی بود. این روند سکولاریسم در اواخر قرن بیستم با اتفاقاتی نظیر فروپاشی بلوک شرق، رشد حمل و نقل، رشد فناوری ارتباطات و ایجاد و گسترش شرکتهای اقتصادی فراملی به شکل عینیتر و بارزتری رخ نمود. این درحالی است، که این اتفاقاتِ اواخر قرن بیستم ریشه در همان نگاه سکولار با تاریخی چند صد ساله داشته است و با تغییر ظاهر به شکل جدیدتری برجسته شده است. فلذا جهانگستری را میتوان یک فرآیند دانست، که از ابتدای عصر جدید از کشورهای غربی و با ایدئولوژی تمامیتخواه سکولار بهدنبال جهانیسازی ایده سکولاریسم است.
جهانگستری شامل ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میشود. بعد فرهنگی جهانگستری با استراتژی یکسانسازی، یکپارچهسازی و همگونسازی فرهنگهای مختلف ذیل فرهنگ سکولار است. در واقع جهانگستری و امپریالیسم فرهنگی در یک مسیر مشترک گام برمیدارند، و هدف آنها گسترش و صدور ارزشها، باورها، و اولویتهای سبک زندگی کشورهای مسلط سکولار در جهان در جهت تسخیر افکار عمومی سایر کشورها است.
نخستین مواجهه ایران با تمدن نوین سکولار شده غرب را میتوان دوران حکومت صفویه دانست؛ هرچند میتوان دوران افشاریه و زندیه و پس از آنها شکستهای سخت ایران در مقابل روسیه در دوران قاجار رویارویی ایران با تمدن غرب را یک رویایی بر مبنای حیرت از پیشرفتهای تمدن غرب دانست. با این وجود میتوان دوران حکومت پهلوی را از سویی اوج فریفتگی و خودباختگی و از سوی دیگر نهایت حرکتهای بزرگ برای غربی شدن دانست. در دوران پهلوی اقداماتی جهت ورود ایران به تمدن سکولار غرب و یکسانسازی فرهنگی ذیل فرهنگ سکولار غربی بصورت جدی پیگیری میشد. اقداماتی که از یک سو برای از بین بردن سنت و مظاهر آن و از سوی دیگر در راستای یکسانسازی و الحاق ایران به تمدن سکولار دنیای غرب بود. انقلاب اسلامی در سال 1357یک انقلاب اعتراضی به این روند سکولار شدن کشور بود، که با شعار اسلام سیاسی و به رهبری امام خمینی(ره) به عنوان مرجع تقلید جهان تشیع تحقق یافت.
پیاده روی اربعین یک جنبش اجتماعی است، که ارزشهای عاشورا نظیر ایثار، ظلمستیزی، شهادت و خدامحوری را به جهانیان نمایان میکند.
جنبش اجتماعی(social movement) ؛ عبارت است از سازمانی کاملا شکل گرفته و مشخص که به منظور دفاع، گسترش و دست یابی به اهداف خاص به گروهبندی و تشکل اعضا میپردازد. آنچه که اصولا جنبش اجتماعی را مشخص میسازد، متقاضی و مدعی بودن آن است، که سعی در شناساندن و پیروز گردانیدن ایدهها و منافع و ارزشهای معینی را دارد، بدین منظور پیوسته سعی در افزایش اعضا و کوشش در جهت جلب توجه عامه و نیز برگزیدگان جامعه مینماید.
براساس آرای تورن، جنبشهای اجتماعی بر اصول سهگانهای پیریزی شدهاند، که در حقیقت دلیل موجودیت آنها است، و کنش آن ها را جهت میدهد. این اصول و خصیصههای جنبش اجتماعی به شرح زیر است:
یک) اصل هویت: یک جنبش اجتماعی ابتدا باید دارای هویتی باشد، یعنی اینکه این جنبش باید مشخص نماید که از چه افرادی تشکیل شده است، سخنگوی چه افراد و یا چه گروههایی از مردم است، و مدافع و محافظ چه منافعی است. جنبش پیادهروی اربعین معرف، سخنگو و مدافع محبان اهل بیت است، که اغلب آنها را شیعیان تشکیل میدهند، ولی محدود به شیعیان نبوده و این محبان از مذاهب و ادیان و آیینهای مختلف هم در این پیادهروی حضور دارند.
دو) اصل ضدیت یا مخالفت: جنبش اجتماعی همیشه در برابر نوعی مانع و نیرویی مقاوم قرار دارد، و در نتیجه پیوسته سعی در درهم شکستن دشمن یا دشمنانی دارد، و بدین ترتیب جنبش اجتماعی لزوما دارای حریف است. جنبش پیادهروی اربعین در برابر پدیده جهانگستری سکولار غربی و یکسانسازی فرهنگی ذیل فرهنگ سکولار غربی است . ضدیت با دنیای سکولار غربی که بدنبال حذف سنتها و جداسازی دین و اجتماع است. این در حالی است، که جنبش پیادهروی اربعین را میتوان متاثر از انقلاب اسلامی سال 1357 ایران دانست، که با شعار پیوند دین و سیاست ایجاد شده بود. نقش محوری گفتمان انقلاب اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه به عنوان بستر این جنبش اجتماعی غیر قابل انکار بوده است.
سه) اصل همگانی بودن: یک جنبش اجتماعی به نام ارزشهایی برتر، ایدههایی بزرگ، فلسفه و ایدهای مذهبی آغاز می گردد، کنش آن ملهم از تفکر و عقیدهای است که تا حد امکان سعی در گسترش و پیشرفت دارد.
تمایزات و ویژگیهای برجسته با ظرفیت جهانگستری پیادهروی اربعین که آن را به یک جنبش اجتماعی تبدیل کرده به شرح زیر است:
ارزشهایپیاده روی اربعین برخلاف نگاه مادی و سکولار غربی ذیل مفهوم دین و معنویت قرار میگیرد. مفاهیم آزادگی، ایثار، ظلم ستیزی و شهادت از جمله مفاهیمی است که در پیادهروی اربعین مورد توجه مردم قرار میگیرد. این ارزشها فرا ملی بوده و ظرفیت جهان گستری را دارد، فلذا نمیتوان آن را به مذهب شیعه محدود کرد هرچند که از نگاه مکتب تشیع برخاسته است. مفاهیمی که برخلاف نگاه مادی و سکولار غربی افقهایی متفاوت و الهی را در بر دارد و با رنگ و روی دینی و معنوی به خود در جهان شناخته میشود. ارزشهایی که ویژگیهای جهانگستری را دارد، هرچند این ارزشها از نگاه اسلامی شیعی استخراج شده لکن میتوان ایدئولوژی ضد سکولار و دینی پیادهروی اربعین را یک ایدئولوژی که بدنبال جهانگستری و پسزدن جهانگستری غربی دانست.
“ ارزشهایپیاده روی اربعین برخلاف نگاه مادی و سکولار غربی ذیل مفهوم دین و معنویت قرار میگیرد. مفاهیم آزادگی، ایثار، ظلم ستیزی و شهادت از جمله مفاهیمی است که در پیادهروی اربعین مورد توجه مردم قرار میگیرد. این ارزشها فرا ملی بوده و ظرفیت جهان گستری را دارد، فلذا نمیتوان آن را به مذهب شیعه محدود کرد هرچند که از نگاه مکتب تشیع برخاسته است. “
این مفاهیم و ارزشها که در پیاده روی اربعین وجود دارد، شکل خاصی از کنشورزی را به وجود آورده است. در پاسخ به نیازهای اساسی(خوراک، پوشاک و مسکن) رویه متفاوتی از سبک زندگی غربی به چشم دیده میشود. خوراک و غذای مردم اغلب نذریهایی است که به شکل رایگان در طول مسیر پیاده روی توسط خود مردم توزیع میشود. لباس مورد استفاده مردم عموما لباس های ساده و غیر لوکس(بر خلاف کالاهای لوکس غربی) است. مسکن و محل خواب افراد در طول این پیاده روی بعضا به میزبانی عراقیها و بعضا به شکل استراحت بینراهی صورت میگیرد. بهطور خلاصه مصرفگرایی رایج در زندگی مدرن غرب که با هدف تمایز خود را نمایان میکند، در این پیاده روی دیده نمیشود، و مصرف براساس نیازهای اساسی بوده و نیازهای کاذب تعین بخش مصرف نیستند.
بجای انسانگرایی و اومانیسم که از مولفههای جهانبینی سکولار غربی است، خدا محوری به چشم میآید. الگوی انسانیت در این مراسم امام حسین(ع) است، که یک انسان الهی محسوب میشود. نگاه به انسان نیز براساس یک نگاه توحیدی و دینی است، که توجه آن به انسان “خلیفهالله” به عنوان الگو است، و نه اصالت انسان دنیوی.
از منظر وبر رفتار بشر در مسیر تاریخ بهویژه پس از صنعتی شدن به سمت عقلانیت صوری(formal rationality) گراییده شد. این نوع عقلانیت به معنای انطباق دقیق، طراحی شده و سنجیده اهداف و ابزار بر یکدیگر است. عقلانیت پیادهروی اربعین، عقلانیت صوری و ابزاری نیست؛ زیرا هدف در این پیاده روی الهی و معنوی بوده و مادی و دنیوی صرف نیست و عقلانیت بهکار رفته منتهی به یک ارزش قدسی و معنوی میشود. از این جهت میتوان عقلانیت پیاده روی اربعین را عقلانیت جوهری(substantive rationality) که مبتنی بر نظام ارزشی است، که در آن رفتارهای فردی محدود شده اند دانست. فلذا از بُعد انواع عقلانیت وبری، عقلانیت پیاده روی اربعین متمایز از عقلانیت رایج زندگی صنعتی شده به سبک غربی است.
نگاه فردگرا یکی از مولفههای اساسی زندگی امروز مدرن غربی است. تاکید بر ارزشهای اخلاقی فرد و ترجیح منافع فرد بر گروه از ویژگیهای فردگرایی غربی است. تکنولوژی مدرن امروزی نیز بر این مسئله دامن زده است. به عنوان مثال تلفنهای همراه با امکانات بالا، خود را حریم شخصی افراد قرار داده است، به شکلی که افراد بخش زیادی از وقت خود را به استفاده از آن اختصاص میدهند. این درحالی است، که در پیاده روی اربعین جمعگرایی به شدت به چشم میخورد. روحیه تعاون، همدردی و کمک به یکدیگر حول محبت به امام حسین شکل میگیرد، و این موضوع با شعار مشهور «حب الحسین یجمعنا(علاقه به حسین ما را گرد هم جمع آورده است.)» که توسط مردم بهکار میرود قابل مشاهده است. توزیع غذای نذری، امکانات رفاهی و بهداشتی بین راهی، غرفههای فرهنگی و… ازجمله فعالیت های جمعی و تعاونی در پیاده روی اربعین حسینی است.
پیادهروی اربعین یک جنبش اجتماعی در جهت اعتراض به جهانگستری غربی است. همچنین این جنبش اجتماعی برای تحقق ارزشها که در تلاقی با ارزشهای جهانگستری است، وارد یک نبرد شده است. نگاه دینی و معنوی در مقابل نگاه غیر دینی و مادی، توجه به نیازهای اساسی در مقابل توجه به نیاز های کاذب، نگاه انسان خلیفه الله در مقابل نگاه اومانیستی، نگاه عقلانیت جوهری در مقابل نگاه عقلانیت صوری و ابزاری و نگاه فردگرایانه درمقابل نگاه جمعگرا و تعاونی از جمله تمایزات بارز سبک زندگی سکولار غربی و مدل قابل مشاهده در جنبش پیادهروی اربعین است که در این نوشته بدانها پرداخته شد./841/د101/س