تب باستانگرایی در آستانه انتخابات
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، داود موذنیان
اخیرا «آذر منصوری»، فعال اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه آرمان مدعی شده که عموم مردم به دنبال باستانگرایی و در جستجوی آرمان شهری هستند که نماد آن را عهد ایران باستان می دانند. همچنین قبل از وی «مسیح مهاجری» دیگر فعال اصلاح طلب در یادداشتی قابل تأمل مدعی شده بود که تنها ۵ درصد از مردم پایبند به مراسمهای دینی از قبیل هیئات مذهبی و پیاده روی اربعین اند و ۹۵ درصد دیگر درگیر اعتیاد و دزدی و طلاق و ... هستند و جامعه ایران از نظر اعتقادی دچار یک بیماری خطرناک است.
«محمد جواد حجتی کرمانی» از دیگر فعالان اصلاح طلب نیز پیشتر گفته بود نظام مبتلا به بیماری شدید سرطان است و سرطان سر تا پای انقلاب را گرفته است.
چند نکته در مواجه با ادعاها
۱- چند کلید واژه در این سخنان به چشم می خورد: باستانگرایی، آرمان شهر، سرطان، انقلاب، عدم دین مداری.
چرا این واژگان با الفاظ مترادف مدام در حال تکرار است؟ آیا مدعیان این مطالب دغدغه دینداری جامعه را دارند؟ آیا واقعا دلشان به حال انقلاب سوخته یا مقاصدی دیگر در کار است؟ و اساسا چرا هر زمان که به انتخاباتی نزدیک میشویم اینگونه تعابیر در اردوگاه اصلاحات وفور مییابد؟
ظاهرا مدعیان این سخنان نه درد دین دارند و نه انقلاب بلکه از آرزوهای درونی خویش خبر و آن را با زیرکی به جامعه نسبت میدهند. این آنان هستند که دیگر از آرمانهای شریف انقلاب بریده شده و این بریدگی را با تعابیر مختلف به جامعه میچسبانند. والا نه عموم جامعه به دنبال باستانگرایی هستند، نه آرمانشهرشان را در ایران باستان دیدهاند و نه انقلاب دچار سرطان گشته است. نشانه پایبندی مردم به انقلاب و آرمانهای آن را باید در راهپیمایی شکوهمند ۲۲ بهمن یافت که با این همه مشکلات اقتصادی - که قسم عظیمی از آن را همین خستگان بریدگان و مدعیان، و سیاستهای آنها به وجود آورده - به میدان می آیند و با اینکه ۴۰ سال از ۲۲ بهمن ۵۸ میگذرد هیچ گونه بی رمقی و خستگی در مردم پیدا نشده است.
آری وضعیت اقتصادی، عدالت اجتماعی و معاش مردم دچار مشکلات بسیاری است و کسی منکر این حقیقت نیست، اما هنوز به بحران هم نرسیده تا چه رسد به سرطان.
باید از ایشان سوال کرد که چرا به جای اینکه خواستههای نفسانی خود را به عموم جامعه نسبت دهید، رک و راست نمی گویید که این شما هستید که از انقلاب بریده شده و آرمانشهر خود را نه در اسلام ناب که در باستانگرایی میبینید؟ چرا هر بار که به انتخابات نزدیک میشویم این اتهامات ناشایست را به پیکر نظام و اجتماع وارد میکنید؟ آیا غیر از این است که قصد دارید با این سخنان ضعیف و تهی از سند، کارنامه پوچ دولت را مخفی و علت زیانهای این ۶ سالی که بر ملت و کشور تحمیل شد را بر دوش انقلاب انداخته، قبیله خویش را مبرا کرده و اینگونه وانمود کنید که مردم از دست انقلاب به ستوه آمده اند چرا که همه این مشکلات تقصیر اصل نظام سرطان زده است و راه خلاصی خود را در باستانگرایی میدانند؟!
۲-، اما اینکه ادعا شد ۵ درصد مردم پایبند به دینداری و ۹۵ درصد باقی گرفتار دزدی و طلاق و مفاسد دیگرند، جفایی بزرگ در حق ملت است و اینگونه آمارها هیچ پایه و اساسی ندارند. بر چه اساسی به این نتیجه رسیدهاید که ۹۵ درصد مردم گرفتار ناهنجاریهای مذکورند؟ و نیز برچه مبنایی به این نتیجه رسیدهاید که تنها ۵ درصد مردم دیندارند؟
اینگونه آمار دادنهای غیر علمی و بی اساس آنقدر فی نفسه سخیف و ضعیف است که احتیاجی به اقامه برهان برای رد آن نیست و در واقع اصلا آمار نیست بلکه یک اتهام و افترا به عموم جامعه است.
باید توجه داشت که مقوله دینداری یک مقوله بسیط است، جوانی که به هر دلیلی نمی تواند در مراسم دینی همچون هیأت یا اربعین شرکت کند، اما پایبند به قوانین کشور و مسائل دین است در دایره دینمداری قرار دارد و با کسی که در مراسمات مذهبی شرکت میکند از حیث دینمداری فرقی ندارد الا اینکه شرکت در مراسمات دینی مطلوبیت بیشتری دارد، اما باعث نفی دینمداری از بقیه نمیشود. نگاه حکومت اسلامی به مقوله دینمداری اینگونه است یعنی نگاهی بسیط و همه جانبه که متاسفانه امثال آقای مهاجری متوجه آن نشدهاند.
۳- در مورد مسئله طلاق و مفاسد اجتماعی هم باید گفته شود که اولا این موارد جزء مسائلی هستند که به دلیل ارتباطشان با نفسانیت انسانها همیشگیاند و حتی در حکومت امام معصوم نیز وجود داشتهاند، پس بروز این مقولات نشانی بر قهر جامعه با مقولات و مراسمات مذهبی نیست. ثانیا به گواه آمار بیشتر طلاقها ریشه در مسائل جنسی همانند عدم آگاهی زوجین نسبت به این مسئله دارند و ارتباطی با دینمداری جامعه ندارد بلکه مسئله به عدم آموزشهای صحیح و آگاهی لازم در مورد مسائل مهم قبل از ازدواج برمیگردد./918/ی702/س