از تبیین شاخصه های حوزه انقلابی تا رسالت روحانیت در تمدن سازی
اشاره: شکل گیری نظامی بر پایه اسلام و فقه پویای شیعی در ایران مرهون مجاهدت های بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی و تلاش و سخت کوشی مجاهدان و شهدایی است که از تمام وجود خود برای استقرار اسلام ناب در جامعه ایران گذشتند.
معروف است که انقلاب اسلامی مولود حوزه علمیه و علمای و بزرگانی است که دوشادوش امام راحل رژیم شاهنشاهی را کنار زده و انقلابی شکوهمند را رقم زدند، همان هایی که بعدها در دوران دفاع مقدس، دفاع از حریم اهل بیت(ع) و پیگیری مشکلات و بحران های کشور همیشه پیش قدم بوده اند.
بنابراین نمیتوان به هیچ عنوان انقلاب را از حوزه و حوزه را از انقلاب جدا کرد، حوزه همیشه انقلابی بوده است اما خطر انقلاب زدایی همواره در این حوزه مقدسه وجود داشته، خطری که امام مسلمین رهبر معظم انقلاب آن را در اسفندماه سال 1394 به اعضای مجمع نمایندگان طلاب تذکر دادند.
ایشان بعد از بیان این جمله که «اگر حوزهی علمیهی قم نبود، حرکت امام راحل شاید به موفقیت نمیرسید و این، نشاندهنده نقش حوزهی علمیه قم در شکلگیری و استمرار انقلاب اسلامی است»، فرمودند: اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و انقلابی» بماند باید حوزهی علمیه «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف از انقلاب» قرار خواهد گرفت.
برای درک بهتر مفهوم حوزه انقلابی و شناخت ابعاد و گستره آن و لزوم بحث انقلابی ماندن حوزه خبرنگار خبرگزاری رسا، خدمت حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه رسیده و گفتوگویی را با ایشان ترتیب داده که متن این گفتوگو در ادامه تقدیم میشود.
رسا – با عرض سلام و تشکر از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، به عنوان سؤال نخست بفرمایید اساسا مفهوم حوزه انقلابی چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده هم خدمت شما و همکارانتان عرض سلام و احترام دارم.
حقیقت این است که برخی حوزه انقلابی را مقابل حوزه علمی قرار می دهند نه حوزه علمی انقلابی؛ گویا حوزه علمی دغدغه آن علم و دانش است و انقلابی نیست و حوزه انقلابی حوزه ای است که دغدغه انقلاب را دارد و علمی نیست یعنی دغدغه علم و دانش و معرفت و فقاهت و حکمت ندارد.
حوزه انقلابی شرط لازمش حوزه علمی است
من می خواهم بگویم که حوزه انقلابی شرط لازمش حوزه علمی است یعنی حوزه انقلابی حوزه علمی انقلابی است، بنابراین اگر شخصی از حوزه انقلابی دفاع کند ولی دغدغه علم و دانش و حکمت و فقاهت را نداشته باشد و بخواهد با بی سوادی پیش بروند و دم از حوزه انقلابی بزند قطعا بداند که انقلابی نیست.
از آن طرف کسانی که دم از علم و حکمت و فقاهت می زنند ولی دغدغه انقلابی ندارند آن ها نیز در علم و حکمت خودشان باید شک کنند.
رسا – به عقیده شما شاخصه های حوزه انقلابی و طلبه ای که دغدغه انقلاب دارد چه چیزهایی میتواند باشد؟
وقتی می گوییم حوزه انقلابی یعنی حوزه ای که عالم زمانه تربیت میکند و به پرسش های زمانه ای که پیش روی انقلاب اسلامی ایران است پاسخ بدهد و توان اجتهاد و علم و فقاهت و حکمت را داشته باشد.
حوزه انقلابی یعنی حوزه ای که به سؤال های مربوط به فلسفه های مضاف و فقه های تخصصی پاسخ بدهد و علاوه بر آن اهل مقاومت باشد و استکبار ستیزی و مدیریت جهادی داشته باشد؛ چون حوزه انقلابی حوزه ای است که باید ویژگی های و مؤلفه های انقلاب را داشته باشد که از جمله آن مدیریت جهادی، استکبار ستیزی، مقاومت، عدالت خواهی و دغدغه پیشرفت و تمدن سازی است.
دغدغه پیشرفت و تمدن سازی بدون حکمت و علم ممکن نیست
سؤال من این است کسی که دغدغه پیشرفت و تمدن سازی داشته باشد آیا میتواند بدون حکمت و فقاهت به آن برسد قطعا نمیتواند؟ اگر بخواهیم تعریف مصداقی از حوزه انقلابی داشه باشیم، حوزه انقلابی یعنی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری(ره)؛ امام یا رهبری یا شهید مطهری(ره) انسان های عالم و حکیم و فقیه و فیلسوف بودند و هستند.
اما به لحاظ معرفتی و نه مصداقی حوزه انقلابی حوزه توانمند در پاسخگویی به مسائل حِکمی و حُکمی زمانه است با رویکرد عدالت گرایی، استکبار ستیزی، تمدن سازی، مدیریت جهادی و مقاومت. به عقیده من این یک تعریف جامعی از حوزه انقلابی است.
رسا – اقدامات حوزه و نهادها و مراکز وابسته در این چند سال در راه حفظ و تقویت حوزه انقلابی را چگونه ارزیابی می کنید؟
حوزه علمیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رشد و بالندگی خوبی پیدا کرده است به همین جهت بنده با کسانی که گاهی اوقات حوزه را نقد میکنند و حتی با دغدغه انقلابی نقد میکنند که حوزه توانمند نیست یا پاسخگو نیست و تنها بخش خالی لیوان را در سر حوزه می زنند مخالفم.
حوزه علمیه به برکت انقلاب اسلامی و به برکت حضرت امام(ره) و رهنمودها و راهبردهای رهبر معظم انقلاب از همان ابتدا توانست رشته های تخصصی راه اندازی کند؛ کلام، تفسیر، حقوق و تبلیغ و کم کم فقه های تخصصی آمد.
رشد و گسترش فلسفه و فقه های مضاف در حوزه پس از انقلاب
یک زمانی در این حوزه کسی جرأت نمی کرد اسفار ملاصدرا درس بدهد و عده ای اخباری مسلک با فلسفه به شدت مبارزه می کردند، اما امروز رشته تخصصی فلسفه در سطوح دو تا چهار شکل گرفته و اهل فلسفه و عالمان فلسفه تربیت می شوند.
زمانی فقط فقه و اصول به طور کلی تدریس می شد، اما امروزه دانش های فقاهت مثل علم الحدیث و علم الرجال مؤسسه عظیمی به نام دارالحدیث با بعد آموزشی و پژوهشی شکل گرفته و آثار متعددی تولید کرده است. زمانی به مسائل مستحدثه پاسخی داده نمی شد اما امروز مؤسسه حضرت آیت الله فاضل لنکرانی و مؤسسه امام خمینی(ره) و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگاه دفتر تبلیغات و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه توانستند آثار پژوهشی ارزشمندی در حوزه های فقه سیاست، فقه پزشکی، فقه تربیت و فقه اقتصاد منتشر کنند یا در حوزه فقه احکام اطفال و زمینه های دیگر.
در زمینه های فلسفه های مضاف از جمله فلسفه اخلاق، فلسفه علوم انسانی، فلسفه فرهنگ و غیره کارهای خیلی و خوب ارزشمندی انجام شده است.
حضور چشمگیر روحانیت در عرصه های مختلف انقلاب
از آن طرف شما ببینید! بیشترین شهید را در دوران دفاع مقدس به نسبت اقشار دیگر، حوزه علمیه داشته است و در دوران مبارزه با داعش نیز از جمله بیشترین شهدا از روحانیت بودند، این یعنی حوزه عالم پرور و شهید پرور و اساسا حوزه تمدن ساز همین است و به هرحال نباید این ظرفیت و دستاوردها را نادیده بگیریم.
خدا رحمت کند استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله فاضل لنکرانی وقتی مدیر حوزه بودند و امور اجرایی حوزه را آیت الله محقق داماد برعهده داشت، رشد و بالندگی حوزه شروع شد و پیش رفت تا رسید به دوران آیت الله مؤمن، آیت الله مقتدایی و آیت الله حسینی بوشهری و امروز با حضور آیت الله اعرافی کارهای خیلی خوب ارزنده ای انجام شده و برنامه های خوبی در حوزه آموزشی و پژوهش و تبلیغ و تربیت در حال انجام است و نیروهای خوبی تربیت شده اند و الحمدلله به صورت جهادی کار علمی و عملی میکنند و خدمات اجتماعی دارند.
در قصه سیل و زلزله بیشترین فعالیت از سوی همین طلاب و فضلای انقلابی صورت می گیرد پس قطعا باید حوزه فعلی را یک حوزه علمی و انقلابی نامید.
رسا – یعنی شما حوزه علمیه موجود را از هر نظر مطلوب توصیف می کنید؟ آیا پیشنهادی دارید؟
نه من هرگز چنین عقیده ای ندارم، بلکه اعتقاد دارم نباید تنها نیمه خالی لیوان را ببینیم؛ البته وقتی نسبت به وضع مطلوب و آن نگاه تمدنی حوزه را بررسی می کنیم فاصله زیادی موجود است و هنوز کارهای زیادی برای انجام داریم؛ در این زمینه شورای عالی حوزه های علمیه با توجه به جایگاه کلان و ارزشمندی که در سیاست گذاری دارد، نقش بسیار حیاتی و مهمی را عهده دار است.
رسا – حوزه و فقهای حوزه علمیه بیشتر در چه عرصه هایی از انقلاب میتوانند حضور خود را نشان بدهند؟
الان ده ها پرسش مورد نیاز پژوهشی در عرصه اقتصاد داریم که جا دارد اساتید برجسته حوزه که در اقتصاد نیز کار کرده اند به آنها پاسخ بدهند.
حوزه علمیه در مقوله بنزین بهتر می توانست عمل کند
یا در حوزه سیاست مثل مقوله بنزین که مسائلی را به دنبال داشت این ده ها پرسش فقهی به همراه دارد که فقهای حوزه با تدبیر و برنامه ریزی می توانستند در این زمینه وارد شوند و مسؤولان اجرایی را مجاب کنند که از روش عقلایی استفاده شود چراکه می دانیم در دوران تحریم خیلی از این حوادث و مشکلات بهانه دست اراذل و اوباش می دهد.
قطعا در کشور این اراذل و اوباش سازمان یافته آمدند و به تخریب و کشتار مردم پرداختند ولی صحنه آزار دهنده این است که جمع قابل توجهی از مردم تماشاگر این صحنه ها بودند؛ این خیلی خطرناک است، چرا باید این اتفاق بیافتد؟ چرا ما بع باید و نبایدها و ساختارها که غیرت دینی واجتماعی را در مردم تقویت میکند نپرداخته ایم تا این اتفاقات نیافتد؟
نباید فقه را به بیان یک سری احکام شرعی خلاصه کنیم، فقه نظام، فقه مکتب و ساختار سیاسی و فرهنگی و اقتصادی باید تدوین شود؛ الان ساختار آموزش و پرورش ما یک ساختار حافظه محور است در حالی که در دین تفکر یک ساعت از عبادت هفتاد سال ارزش بیشتری دارد این یک ساختار ارزشی مبتنی بر فقه تربیت است و کار فقها و عالمان تربیت اسلامی است که با کمک هم به این عرصه ها بپردازند.
حوزه علمیه قم هنوز انقلابی شش دانگ نشده است
خیلی کارهای زمین مانده در مسیر تمدن سازی داریم که باید حوزه انقلابی به آنها بپردازد و زمانی حوزه انقلابی یک حوزه انقلابی شش دانگ میشود که بتواند به این عرصه ها و مسائل بپردازد و این هم البته یک همت و تدبیر یک عده از فضلا و دغدغه مندان را نیاز دارد.
حوزه سنتی بی دغدغه نمیتواند به این مسائل بپردازد بلکه حتما باید حوزه علمی انقلابی به این مسائل بپردازد.
رسا – تبیین شما از حوزه انقلابی عصر امروز چیست؟ به عبارت دیگر چطور این حوزه میتواند زمینه ساز حکومت جهانی امام زمان(عج) باشد؟
حوزه انقلابی از حیث معرفتی بی شک حوزه معتقد به این است که انقلاب اسلامی نسخه برتر برای اسلام ناب بوده و این که مقدمه برای ظهور امام زمان(عج) و حکومت جهانی است.
به همین جهت هدف همه تلاش ها با هرگرایشی که علما در حوزه علمیه داشته باشند انشاءالله زمینه سازی برای ظهور حضرت ولی عصر(عج) است چون آنچه حیات طیبه را فراهم میکند حکومت مهدوی است و این طور نیست که با خود جمهوری اسلامی و حوزه انقلابی حیات طیبه را رقم بزنیم.
باید مردم جهان را به سمت عدالت خواهی سوق بدهیم
حیات طیبه جز به دست امام زمان(عج) محقق نمیشود ولی این زمانی اتفاق می افتد که مردم جهان عدالت گرا بشوند و استکبار ستیز باشند؛ درست است وقتی امام زمان(عج) می آید که جهان پر از ظلم و جور است ولی باید عدالت خواهان آن قدر زیاد باشند که ظهور ایشان را لبیک بگویند و این زمینه سازی ظهور و آمادگی مردم وقتی محقق میشود که تمدن نوین اسلامی عدالت گرا شکل پیدا کند.
ما باید کاری کنیم تا مردم جهان متوجه شوند، تمدن مدرن چه عنصرهایی مثل بحران های هویت و محیط زیست را به وجود آوده است و میشود یک تمدن ناب نشان داد که عدالت گرا است، ظلم ستیز و استکبار ستیز است، مدیریت جهادی دارد، به دنبال توسعه علم و فناوری صلح آمیز است، پیشرفت پایدار را به همراه دارد و در واقع این بحران هایی که ذکر شد را نیز به همراه ندارد در این صورت دنیا می پذیرد و اقبال نشان می دهد و آمادگی ظهور فراهم میشود و انشاءالله چشم های ما به ظهور حضرت هم روشن میشود.
رسا – تمدن نوین اسلامی به عنوان مقدمه حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج) چه مؤلفه هایی دارد؟
این که این تمدن نوین اسلامی را چطور باید تحقق بخشید تا زمینه ساز ظهور بشود؟ سؤال بسیار مهمی است و باید دانست که این تمدن مؤلفه هایی دارد از جمله مؤلفه معرفت، معیشت، امنیت، سلامت و قضاوت.
علوم انسانی اسلامی و نه مدرن زمینه ساز تمدن نوین اسلامی است
سؤال این است با چه چیزی می خواهیم این مؤلفه ها را تأمین کنیم؟ آیا با علوم انسانی مدرن؟ این علوم انسانی که خودش زمینه ساز بحران ها شد، بلکه باید با علوم انسانی اسلامی یعنی علوم انسانی مبتنی بر حکمت و فقاهت میشود زمینه را برای تمدن سازی نوین اسلامی فراهم کرد.
علوم انسانی اسلامی نیز در این جا یعنی در بطن حوزه انقلابی باید شکل بگیرد که فقاهت و فقه تمدن ساز را به صورت سیستماتیک و نظام مند در حوزه های علمیه تحقق ببخشد تا با این گسترش کمی و کیفی حکمت و فقاهت زمینه سازی برای ظهور ان شاءالله فراهم شود.
رسا – با تشکر از این که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.
بنده هم از شما تشکر می کنم و برای شما آرزوی موفقیت دارم./1330/ج
گفتوگو از داود جعفری
در نگاه بسیاری از حوزویان رسالت حکومت اسلامی، اقامه احکام شرعی است. بنیان این تصویر در ۴۰ سال گذشته تغییر چندانی نداشته است، اما تصوری که از شریعت و فقاهت داشتهاند، دستخوش قبض و بسط شده است.
جریانهای سنتی حوزه احکام اسلامی را محدود به همان فروعات فقهی میدانند که در ابواب شناخته شده فقهی از آن بحث شده و میشود. احکام پدیدههای نوپیدای اجتماعی را نیز با عنوان مسائل مستحدثه، یا تطبیق موضوعات متعارف فقهی بر آنها استنباط و تبیین میکنند.
اما چالشهایی که در دینداری جامعه ایرانی پیدا شده، روحانیونی را که ارتباط بیشتری با ساختارهای اجتماعی دارند به این نتیجه رسانده که با اکتفا به فروعات فقهی نمیتوان مدعی برپایی حکومت اسلامی شد و برای دستیابی به حکومت مطلوب شارع، لازم است استنباط از منابع شرعی به تراز بالاتری ارتقاء یابد. مطرح شدن «فقه حکومتی» و متعاقب آن «فقه نظامهای اسلامی» زاییده درک چنین وضعیتی است.
شاید بتوان گفت تلاشهای معطوف به استنباط نظامهای اجتماعی و تمدنسازی، مفاهیم اصلی و محوری «گفتمان انقلابی حوزههای علمیه» را تشکیل میدهند. به گونهای که پذیرش و رد آنها مساوق با همراهی یا مخالفت با انقلاب و نظام قلمداد میشود. اما فارغ از علاقمندی و هیجانهای مقطعی، آیا ملازمهای میان برپایی و تداوم حکومت اسلامی با استنباط فقهی نظامهای اسلامی احراز شده است؟ آیا نارسایی فقه در طراحی نظامهای اجتماعی به معنای ناکارآمدی آن در اداره حکومت است؟
به نظر میرسد، طلاب و فضلای انقلابی پیش از آنکه درباره امکان نظامسازی مبتنی بر روش فقاهت و استنباط تامل و اندیشه کرده باشند، ضرورت آن را مسلم میدانند. این ضرورت برآمده از نیازی است که حاکمیت اسلامی در اداره جامعه پیچیده امروز با آن مواجه شده و بنابر جامعیت دین اسلامی این نیاز نیز باید از منابع دینی تامین شود. مقدمات اصلی کشف این ضرورت را میتوان چنین برشمرد:
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در جامعه نیازمندی حکومت اسلامی به برپایی نظامات اجتماعی جامعیت دین اسلام در پاسخگویی به نیازهای جامعه
در مقابل این رویکرد، منکران استنباط نظامهای اجتماعی از منابع اسلامی نیز تاملات و مناقشاتی دارند. شاید اولین و مهمترین مناقشه آنان اذعان به محدودیتهای حاکم بر معرفت دینی ما در عصر غیبت باشد. حتی اگر بپذیریم که اسلام نظامات اجتماعی مختص به خود را دارد، ممکن است استنباط آنها از ادلهای که به ما رسیده میسر نباشد. به ویژه بعد از در نظر گرفتن بعد تاریخی ما از عصر تشریع و تغییر مناسبات و الگوی زیست اجتماعه ما، شاید برای پیریزی . در چنین شرایطی وظیفه ما به اندازهای است که استنباط معتبری از منابع دینی داشته باشیم و اصرار بر کشف نظامات اسلامی، منجر به روشهای نامعتبر میشود.
منتقدان «استنباط فقهیِ نظامساز» همچنین ممکن است هیات نظاممند و اندامواره احکام فقهی را از تحلیلهای ثانویه عقلی و عقلایی در کشف مناسبات و ارتباطات میان فروعات احکام بدانند که متاخر از استنبط احکام شرعی است. این انداموارگی و نظاممندی میتواند در مراتب مابعد استنباط و از سوی کارشناسان و عقلا انجام پذیرد و نیازی به مداخله فقاهتی برای شکل دادن به نظامات اجتماعی نباشد. در این نگرش، وظیفه فقیه استنباط احکام و فروعات فقهی از منابع شرعی است و رعایت آنها در نظامهای اجتماعی، محتاج استنباط و اجتهاد نیست، بلکه از قبیل امور عرفی و عقلایی است، که برعهده اهل خبره و صاحبنظران تخصصی است.
شاید بتوان اشکال اول را به معنای تقلیل و تحدید فقه و ناتوانی و ناکارآمدی آن برای اداره امور اجتماعی دانست، اما نقد دوم، منکر ساماندهی نظام اجتماعی برمبنای احکام فقهی نیست، اما مرحله تبدیل فروعات احکام به نظام اجتماعی را خارج از دایره استنباط و استناد به شارع میداند.
ادله و مناقشات نظری و روشی باورمندان و منکران «فقه نظام» در وضعیتی نیست که مدعای یک طرف به وضوح اثبات یا رد شده باشد.
همانگونه که امکان فقه نظام رد نشده، ضرورت و تحقق آن نیز اثبات نشده است و تلاشهای علمی میتواند به تقویت و غلبه یکی از این دو مسلک بیانجامد. شاید این تلقی که «فقه نظام» تنها رهیافت قابل تصور برای اثبات توانمندی دین در مدیریت اجتماعی است موجب شده، نفی آن به معنای مخالفت با برپایی حکومت دینی و تن دادن به سکولاریسم پنداشته شود. همین ذهنیت باعث شده بحث برسر استنباط نظامات اجتماعی در حوزههای علمیه رنگ و بوی سیاسی بگیرد و مخالفان و منتقدان برای اجتناب از هزینههای جانبی از مشارکت در این مباحث اجتناب نمایند. برای دامن زدن به مباحث «فقه نظام» لازم است بار سیاسی آن زدوده شود تا با مشارکت بیشتر منتقدان، به حلقههای بحث اساتید حوزه راه یابد و محتوای علمی آن غنیتر شود.
سید فرید حاج سیدجوادی استاد حوزه