به نام اسلام، به کام هندو
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حدود یک سال است که یک کارگردان ایرانی به نام قربان محمد پور اقدام به ساخت فیلمهای مشترکی بین سینمای ایران و هند میکند، اقدامی که علاوه بر صَرف هزینههای هنگفت، به اختلاط فرهنگی این دو کشور نیز منتهی می شود.
از این رو کارگردان با استفاده از بازیگرهای سرشناس ایرانی و هندی در صدد جبران مخارج فیلم و بالا بردن آمار فروش آنها بر آمده است، مهمتر از هزینهها، مساله فرهنگی است که از دل این فیلمها خارج شده و به مخاطب معرفی میشود.
کارگردان ایرانی با دو فیلم هندی
محمد پور تاکنون دو فیلم سینمایی به نام سلام بمبئی و دختر شیطان را به بازار عرضه کرده که هر دوی آنها علاوه بر ضعف فیلمنامه و داستان، دارای چالشهای فرهنگی و محتوایی بسیار زیادی هستند که در اینجا به یک مورد از آنها اشاره خواهم کرد.
زمانی که فیلم سلام بمبئی با بازی محمد رضا گلزار را دیدم، سوالاتی در ذهنم ایجاد شد که چرا کارگردان تا این حد از مکتب هندویسم تعریف کرده و معتقدان آن را انسانهای صالح نشان داده است؟ چرا یک دختر هندو تا این اندازه خیرخواه دیگران است؟
هندوئیسم زیر متن تفکر محمدپور
چرا همسایههای هندو تا این اندازه در حق همسایه خود لطف میکنند؟ چرا طرفداران این دین تا این اندازه از شادی و زندگی مسالمت آمیز برخوردارند؟ چرا هیچ جلوهای از اسلام در این فیلم به چشم نمیخورد؟ در جواب این سوالها سعی کردم تا خودم را قانع کنم که غرضی در کار نبوده و کارگردان صرفا برای اینکه فیلم را در کشور هند مطرح کند، به ناچار دست به تزیین سبک زندگی مردم آن زده است.
چند روز قبل دومین فیلم محمد پور به نام دختر شیطان وارد بازار شد که آن هم محصول مشترک سینمای ایران و هند بود اما تفاوتهایی با سلام بمبئی داشت. در سلام بمبئی، کارگردان صرفا مسائل پیش پا افتاده احساسی را آن هم با بازی یک بازیگر خنثی مثل گلزار مطرح میکند اما این بار در دختر شیطان کارگردان به صراحت به سراغ مسائل عمیق اعتقادی رفته است.
تبلیغ هندوئیسم در سینمای ایران
او در این فیلم از بازیگر پرحاشیه و زاویهداری همچون حمید فرخ نژاد استفاده میکند. قربان محمد پور این بار به وضوح هرچه تمامتر اقدام به معرفی چهره ادیان مختلف کرده و مخاطب را در میان قضاوت آنها وا مینهد.
او به شدت به آیین مسیحیت حمله کرده و آن را تقبیح میکند، سپس به سراغ اسلام رفته و با کمال ناباوری نسخه داعشی آن را با بازی محمد رضا شریفی نیا (شخصیت هوسباز سینمای ایران) به مخاطب عرضه میکند و در نهایت نیز به سراغ مرتاض هندو رفته و او را آگاه به تمام اسرار عالم و فردی با سبک زندگی شاد، خیرخواهانه و با برکت توصیف میکند که شیطان باید برای توبه به درگاه الهی به سراغ او برود.
جالبتر اینکه کارگردان حتی روی پوسترهای این فیلم نیز صحنهای از رقص این مرتاض قرار میدهد، بعد از تماشای این فیلم دیگر برایم مُسجل شد که این کارگردان به دنبال ترویج افکار هندویی، عرفانهای نوظهور، سبک زندگی بشری همراه با تساهل و تسامح است.
اما هنوز یک سوال حل نشده است و آن اینکه چرا باید پول بیتالمال خرج تبلیغ آیینی شود که امروزه در جهان با نهایت عداوت علیه مسلمانان اقدام میکند و فضای رسانهای بستهای را برای جریان مقابل ایجاد کنند اما در مقابل فیلمهایی با این محتوا منفعل عمل کنند. /882/ 703/
سید محمد مهدی شرف الدین، کارشناسی ارشد ارتباطات