"خط مقدم" روایتی مستند از زندگی پدر موشکی ایران
به گزارش خبرگزاري رسا، کتاب «خط مقدم»؛ روایتی است مستند از تلاش ستودنی تعدادی جوان به مسئولیت حسن طهرانی مقدم که ماموریت مهم تشکیل یگان موشکی ایران به آنها محول می شود. اما ماجرا به آسانی پیش نمی رود. کمبودها، تحریم ها، کارشکنی ها، عدم همکاری ها و دست اندازهای زیادی جلوی راهشان سبز می شود اما آن ها محرمانه و دست خالی همه موانع را رد می کنند و حضورشان در پادگان های غرب کشور موثر تر از حضور رزمندگان خط مقدم می شود.
این کتاب با فضاسازی داستانی (تا اندازه ای که به استناد ماجراها لطمه نزند) و با روایت همزمان زندگی خانوادگی شهید طهرانی مقدم کوشیده است که روایتی گرم و جذاب و دلنشین بیافریند. پرداختن به نامه های رد و بدل شده بین حسن آقا و همسرش و نیز آوردن برگه هایی از دفتر خاطرات افراد مختلف در لا به لای روایت به تنوع و استناد کار افزوده است.
کتاب «خط مقدم» برشی مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم است که به دور از تخیل و رویاپردازی های نویسندگی به نگارش درآمده و از مرداد سال 63 تا دی سال 65 را شامل می شود. مقطعی که اتفاقا پر از حادثه و موانع پیچیده است. پر از «نمی توانی ها» و «دیگر نمی شودها»، پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است.»
در مقدمه این کتاب می خوانیم:
خط زندگی حسن طهرانی مقدم پر از حادثه است. پر از بالا پایین ای ناگهانی و حساس. پر از موانع پیچیده. پر از «نمی توانی»ها و «دیگر نمی شود»ها. پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است». پر از سنگهایی که جلوی راهش افتاده و موانعی که جلوی پایش سبز شده. اما همه را گذرانده. هیچ وقت نایستاده و توقف نکرده است.
هیچ وقت «شیبَش» منفی نشده و هیچ وقت برای بالارفتن بر روی خطهای دیگر سوار نشده. همین ها بوده که خدا هم انگار به خط زندگیاش برکت داده. هرچه به انتها نزدیک تر شده تابع زندگیاش نمایی تر شده و آخر خطش مثل موشک اوج گرفته و بالا رفته. آن قدر بالا که بیشترخط ها به گَردش نمیرسند. خط هایی که مثل زندگیهای ما درگیر «محور افقی» شده اند و با «محور عمودی» قهرند.
اولین گامهای پژوهشی مان را پیش از انتشار این کتاب در سال 1384 و با تشویق و حمایت های سردار شهید حسن طهرانی مقدم برداشتیم. آن زمان هدفمان جمع آوری خاطرات و مستندات دوران دفاع موشکی بود. سردار طهرانی مقدم در آن ایام فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه را عهده دار بودند و این برایمان موجب دلگرمی بود.
در ابتدای کار شیوه پژوهشی ما بررسی تاریخی بازنگرانه بود و بنابراین می بایست به افرادی که در آن مقطع و در آن واقعه تاریخی حضور داشتند مراجعه می کردیم و با آن ها مصاحبه انجام می دادیم؛ اما در همان ابتدا با مشکلات بسیاری مواجه شدیم.
سردار طهرانی مقدم در مصاحبه، بیش از آن که از خود بگویند از یاران شهیدشان گفته بودند و علاقه مند بودند که زحمات رزمندگان گمنام یگان موشکی در تاریخ ثبت و ضبط شود و به این حقیر تاکید می کردند که این شهدا را برای مردم الگو کن و این کار مرا سخت می کرد.
چند ماه بعد پیگیر گرفتنِ وقت مجدد برای مصاحبه بودیم که در حادثه انفجار 21 آبان 1390 شهید حسن مقدم به آرزوی دیرینه شان یعنی شهادت نایل شدند و ما را داغ دار کردند و کار سخت تر شده...
از یک طرف حسن آقا به یاران شهیدش پیوسته بود و می خواستیم برایش بنویسیم، و از طرف دیگر به مسئولیتی که بر گردنم گذاشته بود فکر می کردم و نمی توانستم آن کار را ناتمام بگذارم. لذا تصمیم گرفتیم در اولین قدم با ادامه همان مسیر، شهید مقدم را هم به همراه یارانش به جامعه معرفی کنیم.
برای نگارش این کتاب با بیش از 50 نفر مصاحبه های عمیق و مفصلی صورت گرفت. در مواردی برای تکمیل و رفع تناقضات و ابهامات، مصاحبه با برخی افراد بیش از 20 بار تکرار شد».
در بخشی از این کتاب میخوانیم؛
«.. جلسه با محسن رضایی با حضور حسن آقا و حاجیزاده و سیدمجید و سیدمهدی و سیوندیان و چند نفر دیگر، فردای همان روز تشکیل شد. آقا محسن چند بار سئوال خود را تکرار کرد.
ـ شما مطمئنین که خودتون میتونین موشکو پرتاب کنین؟
و هربار حسنآقا مطمئنتر از بار قبل پاسخ مثبت داد.
ـ به نظر من که حتی اگه شما بتونین موشکها رو شلیک کنین بازم امید زیادی نیست. چرا که لیبیاییها با این روندی که دارن ادامه میدن بعیده که دیگه به ما موشک بدن. چند تا از قبلیها مونده؟
ـ کمتر از 10 تا.
آقا محسن با شوخی ادامه داد:
ـ مقدم! این بچههایی که دور خودت جمع کردی از بهترین بچههای جنگن. من الان فرمانده گردان نیاز دارم. فرمانده تیپ نیاز دارم. اینا رو ولشون کن بیان!
حسنآقا خندهای کرد.
ـ این چه حرفیه آقا محسن؟ یعنی الان از یه فرمانده گردان کمتر دارن به جنگ خدمت میکنن؟ نه ما هرطور شده نمیذاریم کار موشکی بخوابه.»
کتاب «خط مقدم»، ربه قلم فائضه غفارحدادی و به کوشش محمدحسین پیکانی به رشته تحریر در آمده و به همت انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.
این کتاب در هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس، مورد تقدیر قرار گرفته است./1360/