۳۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۶
کد خبر: ۶۴۸۸۳۲

رمزگشایی از خط و نشان "پاسدار ایرانی" برای آمریکا

رمزگشایی از خط و نشان
یک فعال اصلاح‌طلب به تازگی گفته است: عامل نارضایتی مردم از عملکرد دولت در داخل تیم هیات دولت نیست و خارج از آن است!

به گزارش خبرگزاري رسا، سعید شریعتی، فعال اصلاح‌طلب در بخشی از مصاحبه با شماره پنجشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی اظهار کرده است:

"مردم از عملکرد دولت ناراضی هستند و این موضوع طبیعی است اما عامل نارضایتی مردم از عملکرد دولت در داخل تیم هیات دولت نیست و خارج از آن است. در حقیقت مردم از وضع حاکم بر کشور ناراضی هستند، دولت به تنهایی نمی‌تواند عامل وضعیت فعلی باشد و این را مردم هم می‌دانند. تمام نهادها و بخش‌ها دست به دست دادند و وضع فعلی در کشور پدید آمد. "

*آقای شریعتی با این تحلیل، مرزهای واقع‌بینی‌سیاسی و مسئولیت‌پذیری در رفتار حزبی را جابه‌جا کرده‌اند!

چه اگر ادعای ایشان مبنی بر اینکه عامل ناکارآمدی دولت در داخل تیم هیئات دولت نیست و اساسا دولت اختیار و مسئولیتی در قبال اوضاع کشور ندارد؛ پس چرا اصلاح‌طلبان برای 2 دولت متوالی خود را "فدائیان روحانی" نامیدند و هست و نیست خود و اصلاحات را به پای آقای روحانی ذبح کردند تا رأی بیاورد!؟

از طرفی آیا مگر رئیس‌جمهور سابق نیز بعنوان اشرف‌الرقبای اصلاح‌طلبان نمی‌تواند با علم کردن همین شبه‌استدلال؛ تمام انتقادات اصلاح‌طلبان به خود و عملکرد دولتش را باطل کند؟

دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران، اختیاردار بیش از 95 درصد بودجه، درآمد و اجرائیات کشور است و اساساً فقط در "عقاید یک دلقک" است که می‌توان فرض کرد دولت در قبال اوضاع کشور "مسئول اصلی" نیست!

در واقع، ‌ سایر نهادها و ارگان‌های کشور ولو حتی اگر بخواهند هم اما در سطحی آنچنان نازل از قدرت و بودجه نسبت به دولت هستند که توانایی رقم زدن هیچ وضعیت کلی بد یا خوبی را ندارند زیرا این دولت است که بواسطه اقیانوس اختیارات و بودجه خود؛ ناصیه کشور را در دست دارد و از همین روست که از مردم رأی می‌ستاند.

گفتنیست، اشاره آقای شریعتی، همان بهانه ستاد اصلاحات برای فرار از پذیرش مسئولیت وضع موجود یا "دولت پنهان" است.

مقوله‌ای که نه تنها هرگز اثبات نشد بلکه اجازه‌های رهبر انقلاب به دولت در برداشت کلان از صندوق توسعه ملی و یا مثلا در بحث برجام (علیرغم گذار دولت از برخی خطوط قرمز نظام) نیز نشان داد که اتفاقا ولایت فقیه، معین دولت و کمک‌کار اوست و در کشور همواره آنچه رخ می‌دهد که دولت و شخص رئیس‌جمهور بخواهند.

لازم به توضیح است که مثلا در مقوله مهم "گرانی" تمامی اختیارات، مستقیما در اختیار دولت است و سایر نهادهای کشور حتی با علم به راه‌های رفع گرانی هم ولی مادام که دولت قصدی برای "نظارت بر قیمت‌ها" نداشته باشد؛ نمی‌توانند هیچ اثری بر نرخ مسکن، گوشت قرمز، مالیات، خودرو و... داشته باشند.

***

چرا پساکرونای ایران مساوی اغتشاش است اما پسا کرونای ایتالیا مساوی با "محبوبیت"؟

لزوم سفر جمعی اصلاح‌طلبان به ایتالیا!

سهیلا جلودارزاده، فعال اصلاح‌طلب و از نمایندگان مجلس به تازگی در بخشی از مصاحبه با خبرگزاری ایلنا و در پاسخ به این سؤال که "کرونا چه تاثیری بر اقتصاد خواهد گذاشت و در پسا کرونا وضعیت کارگران چگونه خواهد بود؟ " اظهار کرده است:

"مطمئنا بحران‌های اجتماعی خواهیم داشت؛ ممکن است یک شخصی فقیر و بیکار شود و جان و رمق اعتراض کردن نداشته باشد اما از یک طرف هزینه‌ها، بحران‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی شکل خواهد گرفت که برای رفع‌شان باید کلی تلاش کرد."

*اینکه اصلاح‌طلبان برای رفع مشکلات اقتصادی قشرهای مختلف جامعه هیچ راهی جز "بحران اجتماعی" یا همان اغتشاش! نمی‌شناسند و به مردم نمی‌گویند جای بسی تأمل دارد...

جالب است که خانم جلودارزاده در حین تشویق ارتش خیابانی اصلاح‌طلبان حتی اینطور بیان می‌کند که ممکن است کسی باشد که از فرط جدی بودن مشکل اقتصادی، قصد اعتراض کردن هم نداشته باشد!

طی روزهای اخیر، غیر از خانم جلودارزاده، کسانی مثل سعید حجاریان، محمدرضا تاجیک، محمدجواد حق‌شناس و مرتضی مبلغ نیز مژده داده‌اند که بایستی در پساکرونا منتظر اغتشاش بود.

این تشویقات زیرپوستی به اغتشاش در حالی است که اگرچه ویروس کرونا موجب بروز مشکلات و خلل‌هایی در روند اقتصادی کشور شده است اما بایستی برای این مشکلات و خاصّه برای معیشت قشرهای کم درآمد؛ راهکارهای عقلانی ارائه داد. بدیهیست که در این فرایند؛ گذاشتن گزینه اغتشاش در پیش پای افکار عمومی یک خیانت سیاسی و یک جنایت آشکار در حق مردم است که می‌رود تا با به راه انداختن حمام خون؛ مقاصد سیاسی و براندازانه خویش را پیگیری کند.

در این زمینه خوانش تجربه ایتالیا ضروریست که پس از شیوع ویروس کرونا در این کشور؛ فعالیت خواص سیاسی و رسانه‌ها به شکلی بود که منجر به افزایش محبوبیت دولت نخست‌وزیر کنته در ایتالیا شد.

بایستی به پاسخ این سؤال فکر شود که چرا مراجع اجتماعی در ایتالیا به نحوی عمل کردند که حتی عملکرد بد حاکمیت ایتالیا نیز در نزد مردم خوب جلوه کرد اما در ایران شاهد این هستیم که علیرغم عملکرد خوب دولت و حاکمیت در مقابله با کرونا و حمایت از مردم اما افرادی به مثابه قاتق نانشان از گزینه بحران اجتماعی یا همان اغتشاش در پساکرونا صحبت می‌کنند و اصطلاحا حرف در دهان مردم می‌گذارند...

***

رمزگشایی از خط و نشان "پاسدار ایرانی" برای آمریکا

به تازگی فیلمی از سوی نظامیان آمریکایی منتشر شده است که نشان می‌دهد یک قایق تندروی سپاه پاسداران، یک شناور آمریکا در خلیج فارس را تحت نظر دارد.

نفر تیرانداز این قایق در حین تصویربرداری آمریکاییها با چهره‌ای مصمم به سمت آنها اشاره می‌کند و با انگشت به شناور آمریکایی هشدار می‌دهد.

این تصویر و این هشدار، موجی از تحلیل‌های مختلف را در ایران و در آمریکا برانگیخته است و آمریکایی‌ها به شدت از این موضوع ناراحت هستند.

اما درس‌های این فیلم و این هشدار برای نسل‌های امروز و آینده ایران چیست!؟

*در وهله اول باید دانست که قدرت نظامی یکی کشور؛ برایندی از قدرت حکومتی، کارآمدی حاکمیتی، اقتصاد قوی و مقاوم و حمایت اکثریتی مردم آن کشور است.

یعنی اساساً نمی‌توان کشوری را یافت که موفقیت‌هایی نظامی در سطح ایران داشته باشد و مثلا از خلیج فارس تا دریای مدیترانه را تحت نفوذ خود داشته باشد اما مؤلفه‌های ذکر شده را در اطراف او ندید!

این واقعیت برآمده از آمار و از قیاسات عقلانی، حتماً بایستی مد نظر خواص و مراجع اجتماعی باشد تا افکار عمومی بیشتر با آنها آشنا شوند.

خط و نشان این پاسدار دلاور ایرانی برای آمریکایی‌ها که جز با احساس حمایت اکثریتی مردم ایران ممکن نبود، همچنین نشان داد که تحلیل‌های براندازان و دنباله‌های داخلی آنها مبنی بر اینکه اکثریت مردم ایران در انتخابات شرکت نکرده‌اند پس از حاکمیت ایران ناراضی‌اند نیز تا چه اندازه نقش بر آب و دروغین است.

چه اگر حاکمیت ایران حمایت اکثریتی مردم را نداشت؛ رفتار این پاسدار عزیز ایرانی هم اکنون هیچ پشتوانه منطقی نداشت و اصلا شاید شاهد رفتار تسلیم‌طلبانه این پاسدار بودیم نه رفتار پرغرور، وزین، مؤمنانه و غیرتمندانه او...

درس دیگری که در این خط و نشان وجود دارد و البته مخاطب اول آن کاخ سفید است آنکه در ایران اسلامی یک انرژی متراکم شدید برای مقابله با سلطه‌گری، تجاوز و تأمین منافع ایران اسلامی وجود دارد.

انرژی متراکمی که اگر آزاد شود و برخوردی احتمالی صورت گیرد؛ همانطور که مقامات ارشد کشورمان بارها اذعان کرده‌اند؛ بازنده‌ای غیر از آمریکا و متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای او نخواهد داشت.

یعنی همانطور که تجربه "موشکباران عین‌الأسد" نشان داد؛ ایران اسلامی از منافع و حق خود نخواهد گذشت و دشمن حتما نقره‌داغ خواهد شد./1360/

منبع:مشرق

ارسال نظرات