تحولات قوه قضائیه روند بسیار مثبتی دارد
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، هفتم تیرماه سالروز شهادت آیتالله بهشتی است که به دلیل نقش موثر این شخصیت گرانقدر تاریخ انقلاب در پایهریزی دستگاه قضایی کشور، هفته ابتدایی تیرماه که به سالروز شهادت او ۷۲ تن از یاران با وفایش منتهی میشود، به نام هفته قوه قضائیه نام گذاری شده است.
شهید بهشتی از جمله شخصیتهای ذوابعاد تاریخ انقلاب اسلامی است که این جامع الشرایط بودن و نقطه قوت او باعث شد تا از همان ابتدای پیروزی انقلاب گروههای التقاطی و منحرف از جمله منافقین، کینهای سنگین را از او در دل داشته باشند و در نهایت همین کینه منتهی به حذف فیزیکی او توسط جریان نفاق شد.
حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی مؤسس و اولین مسئول سازمان حفاظت اطلاعات سپاه در سال ۱۳۶۳ تا سالهای ابتدایی دهه هفتاد است که در کارنامه خود سابقه نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ را هم دارد و پس از آنهم از اسفند ۱۳۹۶ تا کنون با حکم فرمانده معظم کل قوا مسئولیت دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا به وی واگذار شده است.
برای بررسی ابعاد شخصیتی، افکار و اقدامات شهید بهشتی و همچنین روند طی شده توسط قوه قضائیه به مناسبت سالروز شهادت شهدای هفتم تیر و هفته قوه قضائیه با حجتالاسلام سعیدی به گفتگو نشستیم که متن این گفتگو را در ادامه میخوانید:
کادرسازی از ویژگیهای بارز شخصیتی شهید بهشتی بود
یکی از ابعاد شخصیتی شهید بهشتی، توجه ایشان به تربیت نیروی انسانی و کادرسازی بود که این مهم را هم در دستگاه قضایی و هم در حزب جمهوری اسلامی دنبال میکردند؛ علت توجه ایشان به این موضوع حیاتی چه چیزی بود؟
شهید بهشتی یکی از موسسین و اعضای شورای مرکزی مدرسه حقانی بودند و بیشترین نقش را در تاسیس مدرسه حقانی داشتند. درحال حاضر هم بسیاری از قضات عالی کشور فارغ التحصیلان این مدرسه هستند به طوریکه امروز 120 روحانی فرهیخته فارغ التحصیل از این مدرسه در مسئولیتهای کلیدی نظام قرار دارند، (در واقع آقای بهشتی یکی از ارکان مدیریت این مدرسه بودند.)
شهید بهشتی ابعاد متعدد شخصیتی داشتند که یکی از آنها همین کادرسازی بود و یکی از شاخصههای مدیران موفق همین موضوع است. مهمترین مسئله ما هم در جمهوری اسلامی، مشکل مدیریت است؛ کادرسازی و تربیت مدیران لایق و شایسته برای سطوح مختلف مدیریتی از مهمترین اولویتها می باشد. اگر مدیران ما واجد ویژگیهای این نظام بودند، ما شاهد این خلأها نبودیم و یکی از خصیصههای برجسته شهید بهشتی هم همین کادرسازی بود که در حزب جمهوری اسلامی هم به دنبال این موضوع بودند.
در این حزب هم به دنبال این بودند که نیروهای برجسته، با استعداد و نخبه را انتخاب کنند و پس از ارتقاء آنها و عضویت در شورای مرکزی حزب، از بین آنها کسانی که برجسته و توانمند هستند را برای مدیریت در قوه قضائیه، مجریه و مقننه استفاده کنند. این خصیصه یعنی کادرسازی موضوعی است که باید آن را مورد توجه قرار داد. یکی از کارهای موسسه حضرت آیتالله مصباح کادرسازی است همینطور حوزههای علمیه در حال حرکت به سمتی هستند که نیروهای کیفی را برای انقلاب تربیت کنند به طوریکه ما امروز شاهد حضور روحانیون در عرصههای مختلف هنری، ارتباطات نوین هستیم.
به عنوان مثال در مدرسه حقانی از سال ۱۳۴۵ به بعد، زبان انگلیسی تدریس میکردند در حالی که این موضوعات اصلا مرسوم نبود. دروس جدید مطرح میشد، ریاضیات، فلسفه و برخی دیگر از رشته ها در آن مدرسه تدریس می شد. بنابراین سبک مدیریت و ترکیب دروسی که در مدرسه حقانی مطرح میشد، نشان از نگاه بلند هیئت موسس این مدرسه و از جمله شهید بهشتی بود.
** شخصیت بزرگ و عمیق شهید بهشتی پس از شهادتش شناخته شد
فارس: یکی از کلیدواژههای پرتکرار پیرامون شخصیت شهید بهشتی، مظلومیت ایشان است که تا پایان حیاتشان نیز با مظلومیت زیستند، چرا این شخصیت در آن مقطع آماج حملات گروههای مختلف بود؟
حجت الاسلام سعیدی: حضرت امیر(ع) تعبیری درباره خودشان دارند مبنی بر اینکه من از همان ابتدا مظلوم بودم؛ یعنی مظلومیت حضرت زبان زد بود. پس از پیروزی انقلاب جریانهای مختلفی برای دستیابی به قدرت و با اهداف مختلف وارد عرصه رقابت شدند و وقتی به نتیجه نرسیدند، شروع کردند به مخالفت با چهرههای اصیل که نقش تعیین کننده داشتند و از جمله کسانی که آماج حملات جریانهای نفاق و قدرت قرار گرفت شهید بهشتی بود.
ایشان در رأس قوه قضائیه و معمار این نهاد بود و از طرفی دیگر در رأس حزب جمهوری اسلامی بعنوان محل کادرسازی نظام قرار داشت، بنابراین طبیعی بود که جریان نفاق و جریانات التقاطی و قدرتطلب تحمل این شرایط را نداشته باشند و شروع کردند به فضاسازی علیه ایشان و پس از شهادت شهید بهشتی هم مشخص شد که آنچه اینها گفتهاند باطل بوده، از این جنبه مانند حضرت امیر(ع) بودند که پس از شهادتشان تازه مردم او را شناختند.
آقای بهشتی شخصیت بسیار بزرگ و عمیقی بودند اما به دلیل آنکه آن را در زیر پوششی از حملات قرار داده بودند، برای مردم شناخته شده نبودند و پس از شهادتشان برای مردم مشخص شد ایشان چه شخصیت دارای ابعاد گوناگون بودند.
** نفوذ خطرناکترین پدیدهای است که در انقلاب با آن مواجه بودیم
در شهادت شهید بهشتی و موضوع انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و سلسله حوادثی که پس از آن رخ داد مانند انفجار دفتر نخست وزیری، یکی از مسائلی که بسیار چشمگیر بود، نفوذ جریان نفاق تا حساسترین مراکز نظام بود؛ این پدیده چگونه قابل تحلیل است؟
پدیده بسیار خطرناکی که از اول انقلاب با آن مواجه بودیم و هنوز هم با آن مواجه هستیم، پدیده نفوذ است. نفوذ یک پدیدهای است که بسیاری از انقلابها را از پای درآورده است. نفوذ کارکردهای متفاوتی دارد که یک کارکرد آن همان اقدامی است که در ۷ تیر سال ۶۰ توسط عنصر نفوذی کلاهی انجام گرفت می باشد.
کارکرد دیگر نفوذ، دادن اطلاعات حساس و دارای طبقه بندی به دشمن می باشد، همانند نقش عنصر نفوذی در تیم هسته ای. کارکرد دیگر نفوذ قرار گرفتن عنصر وابسته در کنار سیاستمداران و دولتمردان می باشد که در تاریخ در خصوص این نوع نفوذ مصادیق زیادی وجود دارد. از مهمترین پیامدهای راهبردی آمریکا در تعامل با ایران در موضوع هسته ای، این نوع نفوذ بوده است.
** تحزب در نظام اسلامی نباید لطمهای به حاکمیت دینی وارد کند
یکی از اقدامات شهید بهشتی تاسیس حزب جمهوری اسلامی برای تربیت نیروها و کادرهای نظام بود، این نشان از توجه شهید بهشتی به موضوع تحزب داشت؛ اما پس از شهادت ایشان موضوع تحزب و به طور مشخص حزب جمهوری اسلامی، ادامه نیافت، علت این موضوع را چه چیزی میدانید؟
در ایران پیشینه بسیار منفی از تحزب وجود دارد؛ در طول تاریخ معاصر ایران، ۲۵۰ حزب کوچک و بزرگ شکل گرفتند که هیچ توفیقی هم نداشتند چراکه یا دولت ساخته بودند، یا به شبکههای فراماسونری یا به غرب و شرق وابسته بودند مانند حزب توده و امثالهم که با طبیعت جامعه ایرانی سازگاری نداشتند.
بعد از انقلاب در بین نظریه پردازان نظام این مسئله مطرح شد که آیا بدون حزب میتوانیم جامعه را اداره کنیم؟ در آمریکا مردم را در برابر هم قرار میدهند و مردم شروع به رقابت در دو میدان مشخص میکنند و به تعبیر یکی از دانشمندان، مردم آمریکا هیچ اختیاری جز واگذار کردن قدرت از این حزب به حزب دیگر ندارند. جریان قدرت در آمریکا ساختار حاکمیت را در قالب دو حزب تعریف نمود و مردم در چارچوب این دو حزب قرار دارند.
اما آیا در نظام اسلامی چون اصول و مبانی ما با اصول و مبانی جامعه غربی متفاوت است، چنین امکانی وجود دارد؟ نرم افزار نظام اسلامی، نرم افزار نظام دینی است و قانون اساسی ما برخاسته از قرآن و سنت است در نتیجه ما حق نداریم از اصول عدول کنیم. در نظام اسلامی باید سازوکاری پیش بینی شود که تحزب لطمهای به ساختار حاکمیت دینی وارد نکند و احزاب رقابت را به عرصه حاکمیت دینی نکشانند.
در نظام اسلامی در سطح راهبردها و سلیقهها میتوان احزابی داشت که با یکدیگر رقابت کنند، اما نه در سطح اصول و مبانی چراکه اگر رقابت به این سطح برسد، این موضوع خطرناک است. اینکه در برخی مبانی و اصول همچون حاکمیت دینی، پیوستگی بین دین و سیاست، منشا مشروعیت ولایت و قانون محدوده اختیارات ولی فقیه رقابت صورت پذیرد، در حقیقت ورود در محدوده خطوط قرمز است و موجب اخلال در حاکمیت دینی می شود.
بنابراین آقای بهشتی در ذهنشان این بود که میتوانیم دو حزب با این ظرفیتها ایجاد کنیم تا با یکدیگر رقابت کنند، اما فقط در محدوده راهبردها و سلیقهها. شاید هم علت اینکه حضرت امام با انشعاب مجمع روحانیون از جامعه روحانیت موافقت فرمودند همین بود که دیدگاه ایشان این بود که دو سلیقه در کشور وجود دارد و ممکن است گروهی از مردم دیدگاهشان تحت پوشش مجمع روحانیون و گروهی دیگر تحت پوشش جامعه روحانیت قرار داشته باشد. اما در نهایت نه مجمع روحانیون توانست نظر امام را تامین کند و نه جامعه روحانیت آن جامعیت و فراگیری را نداشت.
چشمانداز روشنی از موضوع تحزب وجود ندارد
با این تفاسیر علت عدم توفیق حزب جمهوری اسلامی در ادامه مسیر چه بود؟
حزب جمهوری اسلامی در حال حرکت به سمتی بود که به صورت یک حزب جامع و فراگیر نتوانست ایفای نقش نماید. و لذا حضرت امام(ره) بنا به مصالحی با تداوم حزب مذکور موافقت نداشتند. از آفتهای تحزب این است که اعضای شورای مرکزی به دلیل اشتغالات زیاد نمیتوانند به شعب خود در استانها سرکشی کنند و همین موضوع باعث شده بود که برخی از شعب حزب جمهوری اسلامی در برخی شهرها خودمختار عمل کنند و دیگر از دست حزب خارج شده بودند.
الان هم چنین چشم انداز روشنی از تحزب وجود ندارد؛ چراکه در حال حاضر در انتخاباتها مردم ما در فضای آزاد ورود پیدا میکنند و انتخابات ما، انتخابات هدایت شده از سوی احزاب مردمی نیست. یعنی ما حزب و احزابی نداریم که اقشار جامعه را تحت پوشش قرار دهد و در مسیر درستی و با توجه به مردمسالاری دینی هدایت کند. بنابراین هر کاندیدایی با هر شعار خاصی میتواند مردم را به سمت خود جذب کند و ملاحظه میکنیم که نتیجه انتخابات با نظرسنجیهای حتی ۲ تا ۳ روز قبل از انتخابات هم متفاوت میشود.
** احزاب فعلی کشور پیشروندگی لازم را ندارند
وضعیت فعلی احزاب کشور را چگونه میبینید؟ آیا توانستهاند تحزب واقعی را جامه عمل بپوشانند؟
حجت الاسلام سعیدی: وضعیت احزاب موجود هم قابل قبول نمی باشد برخی احزاب موسمی و بروز و افول آنها مقطعی است و برخی هم داری اندیشه و تفکر التقاطی بوده و مبانی و اصول نظام دینی را نه باور دارند و نه التزام عملی به آنها دارند. برخی احزاب با ماهیت دینی و اسلامی که دارای پیشینه طولانی هم هستند الزامات پیش تازی را ندارند چون یک حزب باید ابتدا پیش روندگی داشته باشد یا بتواند پیش برندگی داشته باشد و مرجعیت فکری اقشار جامعه را عهده دار شود.
تحولات قوه قضائیه روندی بسیار مثبتی دارد
ایام هفته نخست تیرماه، موسم خوبی است تا به اقدامات قوه قضائیه بپردازیم؛ اخیرا روند تحول پرشتابی در این نهاد آغاز شده است. این تحولات را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحول در قوه قضائیه روند بسیار مثبت و خوبی دارد؛ هم در عرصه درون سازمانی و هم در عرصه برون سازمانی. تحول درون سازمانی که بسیار لازم بود یعنی اصلاح درون قوه قضائیه که اگر انجام نمیشد، نسبت به اصلاح برون سازمانی کاری نمیشد انجام داد. لذا تحولاتی که شروع شده بود، در دوره آیتالله رئیسی گسترش پیدا کرد. برخورد با قضات متخلف از اهمیت زیادی برخوردار بود چراکه برخی از قضات گرفتار جاذبه ها شده و آلوده می شوند.
البته برخی موافق نبودند و میگفتند اگر قاضی مفسد را علنی معرفی کنیم، به حیثیت دستگاه قضایی لطمه وارد میشود، اما نشان داده شد اینطور نیست و بازدارندگی لازم را هم ایجاد کرد. امیدوار کردن قضات صالح از پیامدهای این حرکت بود چراکه کم نیستند قضات سالم و پاک که بار دستگاه قضایی را به دوش میکشند که مورد تشویق و ارتقاء قرار گرفتند.
دومین بخش تحول برون سازمانی است که در کارکرد قوه قضائیه بسیار مشهود بود. یکی از تحولات، تغییر نگاه به محکومین در زندانها است خصوصا درباره زندانیان مهریه، دیه که درخواست عفو رئیس قوه قضائیه از رهبر معظم انقلاب درباره این زندانیان حرکت بسیار مثبتی بود. همچنین تحول در موضوع جرم و مجرمین سیاسی از دیگر اقدامات و تحولات مهم بود.
تحول دیگر، اراده و صلابت دستگاه قضایی بود. اراده دستگاهها و قوا بسیار مهم است. در ایام نوروز در روز سیزدهبهدر مردم احساس کردند نظام تصمیم گرفته است که کسی از خانهاش بیرون نرود، مردم هم عمل کردند و این نشان میدهد که اگر اراده قوی در اجرای حکمی و تصمیمی وجود داشته باشد، مردم هم عمل می کنند. بنابراین قاطعیت و صلابت و اراده برخورد یکی از مسائلی است که بسیار مثبت می باشد.
در زمینه مبارزه با دانه درشت ها هم در راستای عدالت در قضاوت بود که بسیار مهم است. این مسئله نشان داد که میشود در نظام، افراد قوی و وابسته به قدرت و ثروت را نشاند و محاکمه کرد که نمونههایی از آن را دیدیدم.
اقتدار دستگاه قضائی و افزایش امید مردم مهمترین پیامدهای حرکت قوه قضائیه است
پیامدهای تحرکات اخیر قوه قضائیه و تاثیر آن در جامعه را چه چیزی میدانید؟
اقتدار قوه قضائیه از جمله این پیامدها بود؛ از سوی دیگر وقتی قوه قضائیه ورود به موضوعی پیدا میکرد، میدیدیم که دستگاههای دیگر هم مجبور به ورود میشدند، مثل ماجرای خودروها که ابتدا آقای رئیسی برای ساماندهی به این موضوع ورود پیدا کردند و پس از آن دیگر دستگاهها هم وارد شدند که در این راستا اصلاح سیستم تولید و فروش خودرو باید تداوم یابد.
قوه قضائیه بعنوان مدعی العموم میتواند به بسیاری از مسائلی که حقوق مردم رعایت نمیشود ورود پیدا کند، نمونه آن را در ماجرای آزادراه کرج-قزوین دیدیم که ورود دادستان باعث شد شرکت مسئول موظف به مسئولیت پذیری شود.
افزایش امید مردم و امیدواری آنها به قوه قضائیه و بازدارندگی از دیگر پیامد حرکت اخیر بود. یکی از نکات بسیار مهم، بازدارندگی در برابر جرائم است اینکه یک زن و شوهر تعداد زیادی خودرو بخرند و مقادیر بسیار بالایی سکه و طلا نگهداری کنند، محاسبه شان این بوده که هزینهای که پرداخت میکنم نسبت به درآمدی که دارم قابل صرفه است؛ اما اگر احتمال میدادند که روزی به محکمه کشیده شوند، اموال شان مصادره و سرانجام هم حکم اعدام بدوی برای آنها صادر شود، هرگز دست به چنین کاری نمیزدند.
لذا این ورود قوه قضائیه بازدارندگی دارد چراکه کسانی که قصد جرم دارند، با مقایسه هزینه-فایده از اقدامات مجرمانه خودداری خواهند کرد.
** مهمترین مسئله نظام عدالت اقتصادی است
یکی از نکاتی که باید در نظام جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گیرد، بحث تحقق عدالت در ابعاد مختلف است که یکی از آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی است، نقش قوه قضائیه در تحقق عدالت را چه میدانید؟
عدالت ابعاد مختلفی دارد، عدالت اقتصادی، اجتماعی، قضایی، توزیع امکانات و .... اما همه اینها بر عهده قوه قضائیه نیست. آن چیزی که بر عهده قوه قضائیه قرار دارد، مستقیما عدالت قضائی و رعایت بیطرفی و استقلال در قضاوت است؛ یعنی فقط سراغ دانه ریزها نروند.
به نظر بنده امروز مهمترین مسئله نظام، عدالت اقتصادی است. سه مدل اقتصادی وجود دارد که یکی اقتصاد آزاد، دیگری اقتصاد دولتی و سوسیالیستی و سومی هم آزادی اقتصادی است که حد میانهای بین اقتصاد آزاد و اقتصاد دولتی است. در این مدل بخش خصوصی هم باید وارد اقتصاد شود اما با هدایت و مدیریت درست که منجر به تمرکز سرمایه در دست طبقه ای خاص نشود.
اشتباهی که در کشور ما رخ داد، بعد از جنگ و در دولت کارگزاران بود که اقتصاددانان این دولت از اقتصاد دولتی، دولت گذشته عبور کردند و به سمت اقتصاد آزاد حرکت کردند. نگاه کارگزاران این بود که ما باید اقتصاد را آزاد کنیم و عرضه و تقاضا خود قیمتها را تعیین کند که این موضوع جواب نداد و طبقه نوسرمایه دار به وجود آمد.
قوه قضائیه گام بلندی را در جهت تحقق عدالت قضائی برداشته است و این امید وجود دارد که مجلس انقلابی یازدهم به سمت عدالت اجتماعی و گامهای بزرگی برای عدالت اقتصادی بردارد؛ اما مهمترین الزام برای اصلاح ساختار اجتماعی و اقتصادی یک دولت انقلابی است که در کنار مجلس و قوه قضائیه انقلابی دست به یک جراحی نظام اقتصادی بزند. یعنی نظام اقتصادی بر پایه عرضه و تقاضا را باید به سمت آزادی اقتصادی با پسوند عدالت اجتماعی جراحی کرد. این نیازمند یک دولت انقلابی است./998/د102/ق
منبع: فارس