۲۴ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۶
کد خبر: ۶۷۰۴۴۲
حجت الاسلام فرمانیان:

بازنگری سیاستهای جهان اسلام

بازنگری سیاستهای جهان اسلام
معاون پژوهشی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: براساس آمار به دست آمده از کشورهای اروپایی، فرانسه و آلمان بیش از سایر کشورهای اروپایی درگیر موضوع سلفی ها، تکفیری ها و داعش هستند.

به گزارش خبرگزاری رسا،‌ این شب‌ها سریال پرمخاطبی با عنوان «خانه امن» از شبکه یک سیما پخش می‌شود که در آن شخصی با نام بغاض در نقش داعشی آلمانی که وارد ایران شده است، ایفای نقش می‌کند؛ به همین بهانه خبرگزاری مهر در سلسله گزارش‌هایی به موضوع سلفی‌ها و داعشی ها در اروپا پرداخت که مصاحبه پیش رو سومین گزارش از سلسله گزارش‌های با این موضوع است؛ در مصاحبه‌ای می‌خوانید با حجت الاسلام مهدی فرمانیان، معاون پژوهشی دانشگاه ادیان و مذاهب و مدرس دانشگاه گفتگو کردیم و از او دلیل رشد و افزایش داعشی ها و سلفی‌ها در کشورهای اروپایی را جویا شدیم؛ فرمانیان در کتابچه‌های متعددی گروهک‌های مختلف داعش، تکفیری، سلفی و القاعده‌ای ها را معرفی کرده و به چگونگی شکل‌گیری آنها پرداخته است. مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید؛

*در ابتدا بفرمائید که کشورهای اروپایی و آمریکایی که این‌همه داعیه آزادی و رعایت حقوق بشر را دارند چطور با حضور داعشی ها و تکفیری‌ها در کشورشان مشکل ندارند و بسیاری از این گرو ه ها آزادانه در حال فعالیت هستند؟

اگر ما بخواهیم در باب چرایی رشد داعش و سلفی‌ها در غرب بحث کنیم باید به سیاست ۶۰ سال گذشته آمریکا و اروپا برگردیم. از سال ۱۹۵۷-۱۹۵۸ میلادی که جمال عبدالناصر در مصر فضای سوسیالیستی چپ را مطرح کرد، در کنار او حافظ اسد و بشار اسد، شاه عبدالله در اردن و قذافی در لیبی و صدام گرایش سوسیالیستی پیدا کردند و همین باعث شد که آمریکا احساس خطر کند و به هم پیمانانش در خاورمیانه و خلیج فارس اعلام کند که کاری انجام دهید. در همین موقع سازمان کنفرانس اسلامی برای جلوگیری از گسترش تفکر چپ سوسیالیستی در جهان اسلام تأسیس می‌شود؛ مقرش در جده است و عمده هزینه‌هایش هم عربستان سعودی می‌دهد. از سال ۱۹۶۲ به بعد آمریکا و اروپا اجازه می‌دهند که عربستان، در اروپا و آمریکا مساجد و مراکز فرهنگی تأسیس کند و همین‌ها باعث شدند که بسیاری از جوانان آفریقایی و امثال آنها که به کشورهای اروپایی و آمریکا رفته بودند و تحقیر شده بودند جذب وهابیت شوند و بعد که اروپایی و آمریکایی‌ها اخوان المسلمین را حمایت کردند، جماعت تبلیغ هم کم کم وارد اروپا شد و عده‌ای از این جوان‌های مسلمان را جذب کرد، مجموع اینها پتانسیل‌هایی برای جذب جریان‌های تکفیری مثل داعش و القاعده شدند. اتفاقی که افتاد اینکه این افراد به صورت اقلیت‌های متعدد در شهرها و مساجد مختلف اروپا و آمریکا حمایت شدند.

*خب دلیل این حمایت‌ها چه بود؟

چند دلیل هم داشت؛ یکی از دلیل‌هایش اینکه در زمان حمله شوروی به افغانستان، آمریکا می‌خواست افغانستان را ویتنام شوروی کند برای همین اجازه داد که افغان العرب‌ها یا عرب افغان‌ها به اروپا بروند و کار تبلیغی و جوانان را جذب این گروه‌ها کنند. هدف هم این بود که این افغان‌ها در نهایت بروند و علیه شوروی بجنگند. این یکی از عوامل متعددی است که باعث شد فضای سلفیت توسط سیاستمداران اروپا و آمریکا گسترش پیدا کند. در یک گزارشی آمده است که عبدالله عزام که رهبر افغان العرب‌ها بود توسط خود آمریکا اجازه پیدا کرد که آمریکا برود و جوانان را تحریک کند که در افغانستان علیه شوروی بجنگند. از همین ماجرا کاملاً مشخص می‌شود که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها فقط به فکر منافع خودشان هستند چون مثلاً آمریکایی‌ها در یک جایی القاعده را میزند چون منافعش تهدید می‌شود اما در ۱۰ جای دیگر القاعده را حمایت می‌کند؛ مثلاً القاعده را در یمن حمایت می‌کند چون در حال جنگ با حوثی هاست که با منافع آمریکا در تضاد هستند. اینها در طول ۶۰ سال گذشته همیشه اینگونه و در راستای منافعشان عمل کرده‌اند. سخنرانی‌های عبدالله عزام در آمریکا باعث شد که بسیاری از جوانان رفتند افغانستان نزد سلفی‌های جهادی که بعدها القاعده شدند. آموزشی هم که به آنها در پیشاور، قندهار و … دادند تفکرات القاعده و داعش بود و اینها کم کم از یک مسلمان معتدل به یک جوان تند تکفیری سلفی جهادی تبدیل شدند. خیلی از این جوانان بعد از جنگ افغانستان به کشورهای خودشان برگشتند و شروع به تدریس، تبلیغ و بحث کردند. ابومحمد مقدسی یکی از این افراد بود که سی سال است تدریس می‌کند و جوانان بسیاری را جذب خودش کرده است یا مثلاً ملاکریکا در نروژ از سال ۲۰۰۳ تاکنون به جوانان آموزش حضوری و مجازی می‌دهد و کاملاً تحت حمایت دولت‌های اروپا و آمریکاست. آنها به چنین افرادی می‌گویند: «در کشور ما کاری نداشته باشید، نیروهای جوان را تربیت کن و خیلی هم خوب است ولی مثلاً در انگلستان بمب منفجر نشود. اگر هم برخلاف منافع ما عمل کنی کشته می‌شوی.» حالا شما فکر کنید جوانی که خودش بمب متحرک است می‌تواند به سوریه، عراق و لبنان برود و عملیات انتحاری انجام دهد.

اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها فقط به فکر منافع خودشان هستند چون مثلاً آمریکایی‌ها در یک جایی القاعده را میزند چون منافعش تهدید می‌شود اما در ۱۰ جای دیگر القاعده را حمایت می‌کند یک دلیل دیگر برای جذب جوانان به چنین گروه‌هایی این است که امروزه خیلی از جوانان به دنبال معنویت هستند. چون متأسفانه امروزه در غرب فضای معنویتی خیلی کمرنگ شده و تا حدی در ایران هم چنین اتفاقی افتاده است. بسیاری از جوانان امروز دنبال معنویت هستند و هرکسی جلوی راهشان قرار بگیرد به سمت او می‌روند. نوع بیان و تبلیغ این گروه‌ها هم خیلی جذاب و گیراست و جوانان خیلی زود جذبشان می‌شوند. علت دیگر هم، تحقیر است. بسیاری از جوانان مسلمان که جذب این گروه‌ها می‌شوند با خودشان می‌بینند که هر جا می‌روند تحقیر می‌شوند، حالا اگر کمی تند مزاج هم باشند خیلی سریع جذب این گروه‌ها می‌شوند و وارد عمل می‌شوند چون با خودش فکر می‌کند که کینه و عقده تحقیرش اینگونه از بین می‌رود.

*یکی از دلایلی که در فضای عمومی یا به اصطلاح تفکر عمده مردم وجود دارد این است که بسیاری از این جوانان به خاطر مسائل مالی و دریافت پول جذب چنین گروه‌هایی می‌شوند، نظر شما در این باره چیست؟

من خیلی موافق این نظر نیستم چون خیلی از این جوان‌ها به صورت مستقیم مورد حمایت مالی قرار نمی‌گیرند و بیش از ۷۰ درصد اینها افرادی هستند که اگر بدانند پولی که به دستشان می‌رسد از سمت کشورهای اروپایی است اصلاً قبول نمی‌کنند و به قول خودشان «قربه الی الله» و دقیقاً مثل «خوارج» عمل می‌کنند. بنابراین خیلی از این گروه‌ها متوجه نیستند که مورد حمایت کشورهای اروپایی و آمریکایی هستند و مصالح اسلام را زیر سوال می‌برند. بر اساس شواهدی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به دست بنده رسیده، بیشتر این افراد به گفته خودشان برای گسترش توحید و «کلمه الله» در این مسیر افتادند ولی خب راه را اشتباه آمدند چون متفکرین جاهلی هستند که چیزی از اسلام نمی‌دانند. در افغانستان، افغان العرب‌ها از آمریکا اسلحه می‌گرفتند و وقتی این کارشان مورد اعتراض قرار گرفت، عبدالله عزام که رهبر آنها بود توضیح داد: ما از دشمن دورمان علیه دشمن نزدیکمان اسلحه می‌گیریم. یعنی مثلاً از آمریکا که دشمن دورمان است اسلحه می‌گیریم تا شوروی را بزنیم و وقتی دشمن نزدیک را از بین بردیم می‌رویم سراغ دشمن دورمان. بنابراین اگر پولی هم دریافت کنند با چنین استدلال‌هایی کارشان را توجیه می‌کنند.

* فکر می‌کنید دلیل اینکه در میان عمده مردم چنین تصوری وجود دارد چیست؟

این کاری است که رسانه‌ها کردند و متأسفانه وقتی می‌خواهند به چنین موضوعی بپردازند اغلب سه مسئله را مطرح می‌کنند؛ مسئله مالی، مسئله جنسی و مسائل استعمار و استکبار جهانی اما از نظر محققین و پژوهشگران این حوزه هیچکدام از این موضوع اصل ماجرا نیست و مشکل ما با فضاهای رسانه‌ای و امنیتی هم اینجاست که اصل ماجرا از قرار دیگریست و آن هم فضایی است که امروز جهان اسلام گرفتارش است؛ فضای جهان اسلام امروز بشدت فقیر و منزوی است و در حال از دست دادن فرهنگ و سنتش است و چیزی برایش نمانده است. در کشوری مثل ما که اسلامی است چنین فضایی کمتر است ولی در کشورهایی مثل تونس، تاجیکستان و… با هرگونه نمود اسلامی مقابله می‌کنند و جهان اسلام روز به روز منزوی‌تر می‌شود. حالا فکر کنید در همین کشورها، جوانان مسلمانی هستند که هیچ سنت و آئین اسلامی را نمی‌تواند اجرا کنند و خب همه اینها خودشان بمب متحرک می‌شوند و همین ماجرا باعث می‌شود جوانان جهان اسلام روزبه‌روز بیشتر تبدیل به یک آتشفشان یا آتش زیر خاکستر خفته شوند. این اتفاق، خاص یک کشور هم نیست بلکه هر جای جهان اسلام و هر کشوری می‌تواند برایش چنین اتفاقی بیفتد. جهان اسلام باید به این نتیجه برسد که هم مسلمان متدین می‌تواند آزاد باشد و زندگی کند و هم فرد سکولار. چنانچه این اتفاق نیفتد در کشورهایی که نمادهای اسلامی از بین می‌رود، متدینین آتشفشان می‌شوند و در کشورهایی که نمادهای سکولارها از بین می‌رود، آنها آتشفشان می‌شوند و به این ترتیب هر لحظه می‌تواند هر کشوری اتفاقی برایش بیفتد که در عراق و سوریه رخ داد.

جهان اسلام باید به این نتیجه برسد که هم مسلمان متدین می‌تواند آزاد باشد و زندگی کند و هم فرد سکولار. چنانچه این اتفاق نیفتد هر لحظه می‌تواند هر کشوری اتفاقی برایش بیفتد که در عراق و سوریه رخ داد

* با این اوصاف اوضاع کشور خودمان را در این فضاها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در کشور ما هم چنین پتانسیلی وجود دارد ولی متأسفانه ما به این فضاها دقت نمی‌کنیم. من یقین دارم اگر خدای نکرده ما دچار ضعف امنیتی شویم، اوضاعمان بدتر از سوریه می‌شود. همین الان در شهر بزرگی مثل تهران هم متدین‌ها ناراحتند و هم سکولارها. لذا اگرما شاهد اغتشاش یا آتش سوزی و امثال اینها هستیم نباید همه را از چشم آن ور آبی‌ها ببینیم باید بدانیم که اینها نتیجه عقده‌هایی است که خودش را اینچنین نشان می‌دهد لذا جهان اسلام باید یکبار دیگر برتمام سیاست‌ها و مباحث خودش بازنگری کند.

* به عنوان سوال پایانی اینکه با توجه به تحقیقات چندین ساله و گسترده شما در حوزه‌ها گروهک‌های تکفیری، داعشی و سلفی در کدام کشورهای اروپایی تعداد سلفی‌ها و داعشی بیشتر است؟

بر اساس آمار به دست در کشورهای اروپایی، فرانسه و آلمان بیش از سایر کشورها درگیر موضوع سلفی‌ها، تکفیری‌ها و داعش هستند. در هر کشور اروپایی حداقل ۱۰ الی ۲۰ هزار سلفی جهادی وجود دارد. در کشور ما هم چنین وضعی وجود دارد ولی ما توجه نداریم.

* دلیل اینکه در این دو کشور تعداد داعشی ها و سلفی‌ها بیشتر است چیست؟

علت افزایش در این کشورها هم به سیاست‌های ۵۰-۶۰ ساله اخیر این کشورها برمی‌گردد؛ اینکه آنها فضا را برای گروه‌هایی مثل جماعت تبلیغی آزاد می‌گذارند و معتقدند این جماعت تبلیغی‌ها می‌توانند بسیاری از جوانان سرکش یا به اصطلاح لات و لوت را تربیت و آرام کنند. خیلی از این جماعت تبلیغی‌ها از هند آمدند و نیمه سلفی هستند، آدم‌های آرامی‌اند که کاری به سیاست ندارند؛ بامحبت هستند ولی سواد زیادی ندارند و مفاهیمی را آموزش می‌دهند که مفاهیم وهابی‌ها و داعشی هاست.

نوع سیاست‌های کشورهای آلمان و فرانسه و حضور دیرینه اخوانی‌ها، وهابی‌ها و جماعت التبلیغ باعث شده تا حضور داعشی ها و تکفیری‌ها در این دو کشور بیشتر باشد من همیشه گفتم که بسیاری از داعشی‌ها و القاعده‌ای‌ها دزدانی هستند که لباس دین تن کردند. به این معنی که همان جوان چاقوکشی که آموزش دیده با خودش فکر می‌کند هم می‌تواند چاقوکشی کند و آدم بکشد و هم حس دینداری داشته باشد. حضور دیرینه اخوانی‌ها، وهابی‌ها و جماعت التبلیغ نیز باعث شده تا حضور داعشی‌ها و تکفیری‌ها در این دو کشور بیشتر باشد. داعش در اروپا، آدم‌هایش را از سه گروه پیدا می‌کند؛ وهابی‌ها، اخوانی‌ها و جماعت التبلیغی‌ها. اغلبشان هم جوانان پرشوری هستند که دین‌دارند ولی سواد دینی ندارند به همین دلیل به راحتی جذب این گروه می‌شوند. در همین سریال «خانه امن» هم می‌بینید که داعشی آلمانی از ایرانی‌های مسلمان تندروتر و متدین‌تر است که صحیح هم است.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات