اسلام و نگرشی به جنبش فمینیسم
انقلاب صنعتی را میتوان یکی از رخدادهای مهم تاریخ زیست بشر به حساب آورد، از آن روی که کمتر رویدادی در جهان می توان یافت که تا این حد در جنبه های گوناگون زندگی بشر اثرگذار بوده باشد و شیوه زندگی و طرز فکرها در رابطه با آن دگرگون شود و اندیشه های جدیدی درباره حیات نو پدید بیاورند که شعاع آن از کشورهای صنعتی بگذرد و کشورهای غیر صنعتی را نیز زیر پوشش خود قرار دهد.
در انقلاب صنعتی چون اتفاق بزرگی روی داد ارزشهای گذشته به ویژه در زمینه روابط دچار خدشه و تردید گردید و از جمله نهادهایی که در سایه این تحول بزرگ دگرگون شد؛ نهاد خانواده بود هر اندازه جوامع فرایند صنعتی شدن را بیشتر سپری کرده باشند با بحران خانواده بیشتر درگیر خواهند شد زیرا جهان صنعتی شده، وضعیتی را برای این جوامع پیش می آورد که ابتدا خانواده موقعیت حداقلی پیدا کرده و تدریجاً با بحران معنادار روبرو خواهد شد اما نقطه عطف بحران خانواده در دنیای امروز از دست رفتن ارزشهای ذاتی خانواده است.
خانواده در جوامع غیرصنعتی مسئولیتهای چندگانه داشته که می توان به مراقبت از نوزادان، تربیت فرزندان و نگهداری از آنها، نگهداری از سالمندان، از جمله مسئولیتهای خانواده بود و زن به منزله مادر خانواده مسئولیت همه امور را بر دوش می کشید اما با صنعتی شدن جوامع و بروز الگوی جدید تقسیم کار بسیاری از این وظایف و نهادهای صنعتی، خدماتی، بهداشتی و آموزشی که مستقل از خانواده عمل میکنند سپرده گردید.
با بحرانی شدن موقعیت خانواده در جهان نوین و صنعتی بیشترین زیان متوجه زنان شد زیرا پیشتر از آن حتی در خانواده هایی که زن در آنها منزلت اجتماعی نداشت عملاً به مثابه مادر خانواده نقش محوری داشت اما با بحران یافتن جایگاه خانواده در دنیای مدرن چنین نقشی از زنان گرفته شد جنبش فمینیسم پیامد انقلاب صنعتی و سرمایهداری است این جنبش با پذیرش اصول و مبادی و بنیانهای فکری سرمایه داری تلاش کرد تعریفی تازه را از خانواده و کارکردهای آن به جهان ارائه دهد هر چند که کوشش فمینیسم این بود که با حضور زنان در عرصه های اجتماعی منزلت و جایگاهی را برای آنان پدید آورد با نادیده گرفتن واقعیت های جامعه بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی به ابزاری جهت انتفاع هرچه بیشتر نظام سرمایه داری تبدیل شد.
فمینیست ها برای رهایی زنان از غول صنعتی و قرار دادن آنها در فضاهای خالی شغلی اجتماعی و اقتصادی ملغمهای از مسئولیت های مضاعف را بر دوش آن قرار دادند و با تغییر ذهنیت درباره مقوله ازدواج و خانواده این هدف را پیگیری کردند لازم به ذکر است که نهاد خانواده همچون نهادهای اجتماعی دیگر کارکردهای مهمی دارد که هر کدام نیاز از نیازهای بشر را در اجتماع برآورده میکند و از میان کارکردهای گوناگون خانواده میتوان به تولید مثل، محافظت و مراقبت، اجتماعی زندگی کردن، روابط جنسی، تامین عاطفه و کارکرد اقتصادی را برشمرد روشن است که فرهنگ ها و مکاتب گوناگون در تبیین نوع نگاه و شیوه اجرای این کارکردها اتفاق نظر ندارند و بی شک رویکرد هر کدام از آنها به کارکردهای خانواده با هم تفاوت دارد.
در این مقاله تلاش داریم تا بتوانیم دیدگاه فمینیسم و اسلام را درباره مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده که محور توجه هر دو مکتب است ارائه دهیم بیشتر کسانی که درباره فمینیست نظریه پردازی و پژوهش کردند بر این باورند که به دست دادن تعریفی جامع و مانع از فهم نیز دشوار است این بلاتکلیفی را تا حد بسیاری می توان با این واقعیت توضیح داد که فمنیست در متن سنت مکتبهای فکری موجود یا تازه پا، لیبرالیسم، سوسیالیسم یا مارکسیسم شکل گرفته است به جرات می توان ادعا کرد که مفهومی واحد نیست و برعکس مجموعهای از عقاید و در واقع کنش های متفاوت و چند وجهی است و از این رو نمیتوان به پرسش فمینیسم چیست؟" پاسخ داد بلکه صرفا می توان برای یافتن خصلت های مشترک بین انواع متعدد و متفاوت فمینیسم کشید به معنای دیگر فمینیسم همواره وجود داشته است یعنی از زمانی که زنان تحت تابعیت قرار گرفتند در برابر این تابعیت مقاومت کردهاند مقاومت آنها گاه جمعی و آگاهانه گاه به صورت انفرادی او نیمه آگاهانه جهت گریز از نقشهای تحمیل شده از سوی جامعه صورت گرفته است با این همه و به رغم قدمت و توافق تداوم مقاومت زنان تنها در طول ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساله قبل یک جنبش وسیع و قابل ملاحظه فمینیستی به صورت متشکل پدید آمده است.
یکی از مبانی اساسی فمینیسم در نگرش به خانواده و کارکردهای آن اصل اومانیسم یا انسان محوری است اومانیسم به مکتبی گفته می شود که به نیازهای بشر توجه میکند و راه رفع آنها را به جای ایمان به خدا از طریق خرد انسانی می گوید در مقابل این اندیشه رویکرد اسلامی قرار دارد که خدا محور است رویکرد اسلامی از یک سو انسان را در بهترین و والاترین جایگاه به تصویر می کشد و از دیگر سو هویت انسان را فقط در ارتباط با خالق جهان و کل هستی دارای معنا و مفهوم می داند.
یکی از مبانی فکری فمینیسم سکولاریسم است بدین معنا که نگرش فمینیست ها مبتنی بر این است که زندگی و امور مربوط به آن باید از دین فاصله بگیرد و ملاحظات دین در آن نادیده گرفته شود بنابراین ارزش های اخلاقی و اجتماعی باید با توجه به معیشت دنیوی و رفاه اجتماعی انسانها تعیین گردد نه با رجوع به دین اما اسلام در برابر این اندیشه با پذیرش اصل هدفمند بودن هستی، معتقد است که همگونی یا نا همگونی موجودات و همچنین اختلاف در ظرفیتها و امکانات همگی در طرح کلی هستی جایگاهی ویژه دارند از این رو شریعت یا مداخله خداوند در عرصه زیست انسانی را به مثابه برنامه عملی برای تحول انسان از ظرفیتهای موجود به سوی الگوی مطلوب می داند.