مردم اینها را نمی خواهند
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، "هیچ راهی جز بازگشت به مردم و هیچچیزی برای کشور واجبتر از یک انتخابات پرشور و شامل نیست."
جمله بالا بخشی از سخنرانی حجت الاسلام سید حسن مصطفوی در دیدار با اعضای شورای سیاسی مجمع ایثارگران است، این سخنان هرچند بهظاهر بدون اشکال است اما توضیحات بیشتر از جانب وی حکایت از ترویج نوعی اندیشه التقاطی میکند. بهویژه آنکه در کمال تعجب متولی حفظ و نشر آثار بنیانگذار انقلاب اسلامی هنرمندانه قانون اساسی را به چالش میکشد و تصریح میکند که «قانون هم اگر جلوی حقوق مردم را میگیرد، قانون غلطی است و باید به سمت اصلاح آن رفت.»
درباره این اظهارات قابلتأمل چند نکته وجود دارد:
یکم: واضح است که مشارکت در صندوق رأی، بهبود در وضعیت اقتصاد و سیاست و امنیت را تضمین میکند اما معنای همافزایی در انتخابات آن نیست که هرکسی از هر طیف و جناح عقیدتی و سیاسی حق داشته باشد خودش را در معرض رأی قرار بدهد و هیچ قانون و قاعدهای مانع از پالایش نامزدهای انتخاباتی نباشد.
کدام قانون و بر اساس کدام منطق عقلانی اجازه میدهد که کسانی بر سرنوشت مردم حاکم شوند که به تأمین صلاح و سعادت دنیا و آخرت آنها باور نداشته باشند؟ آیا مکتب امام راحل این را میپذیرد؟
آیا حجت الاسلام سید حسن مصطفوی که از رد صلاحیت نامزدهای شورای شهر و روستا گلایه میکند از فسادهای اخلاقی و مالی برخی از اعضای این شورا در یکی دو شهر که منجر به بازداشت آنها میشود اطلاع دارد؟ ما چه حقی داریم که با دمیدن در حق مشارکت مردم راه جولان آدمهای بیمبالات را هموار سازیم و همزمان نگران استیفای حقوق عمومی مردم باشیم؟
دوم: منظور و مراد دقیق از بازگشت به مردم چیست؟ اگر مردم یعنی همان کسانی که متولی مرقد مطهر امام خمینی از فقر و تبعیضی که متوجه آنها است اندوهگین شده است، پس این مردم حق دارند از ساختوساز اشرافی و غیرمتعارف و از بین بردن صفا و سادگی حرم پیر جماران ناراحت باشند. مردم حق دارند از سکوت یا همراهی تلویحی بعضی منتسبان امام در برابر هجمه براندازان و تدارک کنندگان شبه کودتای فتنه در سال 88 که میخواستند با رفتاری نانجیبانه حق مردم در رأی دادن به نامزد متبوعشان را نادیده بگیرند دلخور باشند.
سوم: حجت الاسلام سید حسن مصطفوی بهدرستی گفته است که مردم تنگنظری را برنمیتابند. بله مردم از تنگنظران بیوجدان و نجومی بگیران بیانصاف که سفره انقلاب را آنقدر تنگ کردهاند که جز خود و قبیله شان جایی برنشستن در کنار آن نداشته باشد تنفر دارند و تمایل ندارند که پس از چهلویک سال همراهی صادقانه با نظام، کسانی بر صندلی قدرت بنشینند که مرزهای مردانگی و انسانیت را جابجا میکنند تا چه رسد به اینکه از عمق جان به انقلابِ برخاسته از خونهای پاکِ مردمی که وفادار به آرمان انقلاب هستند باور داشته باشند.
مردم میخواهند که کسانی عهدهدار اداره زندگی آنها باشند که به احیای حقوق مردم مانند حق زن و فرزند خود پایبند باشند و با نگاه عادلانه به همه قشرهای جامعه دست از جانودل بشویند تا تنگی معیشت مردم را برطرف سازند.
مردم نمیخواهند با وعده بازگشت عزت به پاسپورت ایرانی در سایه گفتوگو با دشمنانِ دشنه به دست و با امید به بینیازی از یارانه، همچنان از غصه بزرگ بیتدبیری رنج ببرند و در صف مرغ بایستند و از نزدیک شدن به میوه و مواد غذایی هراسان باشند.
مردم اینها را نمیخواهند.
محمد هادی سمتی