ابن سینا، ایرانی ترین ایرانی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزری رسا،ابن سینا از پدر و مادر ایرانی در سرزمین ایران ظهور کرد و در همین جا به تحصیل پرداخت، و در قلمرو حکومت بزرگترین سلاله های ایرانی از نسل بهرام چوبین پرورش یافت، هرگز از ایران بزرگ قدم بیرون ننهاد و در دیار خراسان و گرگان مدتی به تحصیل و مدتی به امور زمامداری و مدتی به بیابان نوردی روزگار سپری کرد، و سرانجامِ عمر پنجاه و هشت ساله اش را در وطن محبوبش به پایان رسانید.
اینکه بعضی اروپائیان او را به عنوان فیلسوف عربی یاد کرده اند به این معنا نیست که نژاد او عربی است چرا که همگان می دانند او به تمام معنا ایرانی خالص است و در همدان ایران به خاک سپرده شده است بلکه از این رو است که غالب مکتوبات او به زبان عربی است که در آن زمان معمول بوده است.
ابن سینا از شمار دانشمندانی است که در جهان شرق و غرب، شهرت و محبوبیت بسیار دارد، شهرت او در مغرب زمین، بیشتر در طب بوده و تا قرن 17 میلادی تأثیر و رواج داشته است، در مشرق زمین نیز وی را جالینوس اسلام می شناسند و همواره تألیفات و آرای او را از برترین ها می شمرند و بر آثار او شرح ها و حاشیه های بسیار نوشته اند، با این حال در بسیار از آثار او مطلب های تازه ای است که درباره آن، گسترده بحث نشده است؛ از علت های موفقیت او در مشرق زمین، دانستن بیشتر علوم قدیم بود، بسیار از مشکلات و مسائل حل نشده گذشته را پاسخ می گفت و بر بیشتر عقاید پیشینیان بویژه در حکمت، تفسیرها و شرح های روشن و فراگیری نوشته است.
ابن سینا هوش و حافظه ای خارق العاده داشت، سرعت یادگیری اش شگفت بود، به گونه ای که توانست بسیاری از علوم را بی استاد بیاموزد و گاهی نیز بر استادان خویش خرده می گرفت و به آنان علم می آموخت، در معالجه و درمان بیماران بسیار حاذق و دارای سرعت عملی شگفت بود، به طوری که در همان ایام جوانی شهرتی عالم گیر یافت و بسیار از دانش مندان در مسائل مشکل به او رجوع می کردند و او با درایت و تسلط کامل به آنان پاسخ می گفت، تاریخ زندگانی او گویای این مطلب است که او پژشک تک بعدی نبوده و برای درمان جوانب روحی بیمار را نیز مدنظر می گرفت و علم روانشناسی را هم در درمان بیمار دخیل می دانست، چنانکه معروفترین معالجه او درمان شخصی بود که خود را گاو می پنداشت.
یکی از نزدیکان قابوس بن وشمگیر، حاکم گرگان بیمار شد، اطباء در معالجه او عاجز ماندند، ابن سینا به بالین بیمار آمد و با مشاهده اوضاع او یک باره متوجه علت بیماری جوان گشت، سپس کسی را خواست که محلّه ها و کوچه های گرگان را بشناسد، به او گفت که تمام محله ها و کوچه های شهر را نام ببرد و خود نیز نبض جوان را در دست گرفت و مشاهده کرد که نبض جوان با شنیدن نام یکی از محلّه ها و کوچه ها، حرکتی عجیب کرد، سپس شخص دیگری را که اهالی آن کوچه را بشناسد، طلب کرد و با تکرار همین روش دریافت که نبض جوان با شنیدن نام یکی از خانه ها و از میان اهل خانه در برابر یکی از دختران آن خانه همان حرکت را تکرار کرد؛ پس رو به اطرافیان کرد و گفت: درد این جوان عشق است و دوای آن وصال معشوق، ابن سینا با بهره گرفتن از فنون روان شناسی موفق به معالجه و بهبود آن جوان گردید.
زندگانی اندیشمندان ایرانی به ما می آموزد که باید تکیه بر دانش داخلی کرد، اگر شخصیتی ایرانی همانند ابوعلی سینا توانسته بیماری های لاعلاج را درمان کند و کتابهایی به رشته نگارش در آورد که تا سالیان سال در محافل دانشگاهی اروپا کتاب درسی باشد، پس می توان امروزه نیز بر دانش و توان متخصصان داخلی تکیه کرد که نمونه آن ساخت واکسن های ایرانی است، اما جای تأمل دارد، چرا عده ای دلبسته واکسن های آمریکایی و انگلیسی هستند.
تاریخ و زندگی بزرگان و عالمان دینی سرشار از پند و اندرز و نصیحت برای نسل بعد از خود خصوصاً جوانان امروزی است، همان عده ای که در مقابل دین و اسلام موضع می گیرند و با توهم روشنفکری دین را برای هزار و چهارصد سال پیش می دانند اما در مقابل به مفاخر ایرانی و به ایرانی بودن آن ها افتخار می کنند، یکی از بزرگترین و نام آورترین شخصیت مفاخر کشور ایران شیخ الرئیس ابوعلی سیناست که وی قبل از اینکه فیلسوف و طبیب بوده باشد، یک عالم دینی بود؛ او نزد اسماعیل زاهد در مکتب حریر بن عبدالله سجستانی درس فقه خوانده بود.
ابوعلی سینا همه چیز را از معبود خود می داند و خاضعانه در مقابل خداوند به سجده می افتد؛ وی همواره متوجه حضرت حق بود و هیچ گاه خود را بی نیاز از باری تعالی ندانسته است، چنان که خود او بیان می کند: هرگاه در مسأله ای سرگردان می ماندم، به مسجد می رفتم و نماز می گذاردم و از خداوند طلب یاری می کردم، تا این که مسأله بر من آسان می گشت.
ابن سینا در قسمتی از وصیت نامه خود به ابوسعید ابوالخیر آورده است:
باید دانست که افضل حرکات نماز است و بهترین سکنات روزه و نافع ترین خیرات و مبرات صدقه و پاکیزه ترین خوبی ها تحمل سختی ها و باطل ترین سعی ها لجاج است و بهترین اعمال آن است که از نیت خالص صادر گردد و بهترین نیت آن است که از علم حاصل شود؛ جود و بخشش به قدری که مقدور باشد، مطلوب است و برای مساعدت مردم ارتکاب اموری که خلاف طبع باشد رواست. در اوضاع شرعی و احترام به سنت های الهی و مواظبت بر عبادات بدنی، به هیچ وجه تقصیر جایز نیست. حکمت و دانش اساس و مایه برتری انسان است بر غیر و در تحصیل دانش معرفت الهی بر همه چیز مقدم است؛ زیرا شرافت هر علمی بسته به موضوع آن است.
ابوعلی سینا به پان ایرانیسم ها نشان داده است، می شود یک فردایرانی، چهره و نامدار جهان بود و در عین حال معتقد و مذهبی نیز باشیم؛ وی درباره جایگاه و منزلت امام علی(ع)، نشان از میزان اعتقاد وی به شخصیت تابناک آن حضرت دارد، او در کتاب معراج نامه می نویسد: او [امام علی(علیه السلام)] در میان خلق آن چنان بود که معقول در میان محسوس؛ پیامبر به وی فرمود " یا علی اذا رایت الناس یتقربون الی خالقهم بانواع البر تقرب انت الیه بانواع العقل تسبقهم" یا علی وقتی که می بینی مردم با انواع نیکوکاری ها به آفرینندهی خود تقرب می جویند، تو با تعقلهای گوناگون به او تقرب بجوی که بر همه آنان سبقت خواهی گرفت، لاجرم چون به دیده بصیرت عقلی مدرک اسرار گشت و همه حقایق را دریافت بانگ دیدن سرداد و گفت" :لو کشف الغطاء ماازددت یقینا" اگر پرده برگیرند بر یقیین من چیزی نیفزاید، همچنین اشعاری که از ابن سینا به یادگار مانده است، تابلویی گویا از عشق و ارادت وی به امیر المومنین علی (علیه السلام) می باشد، که زبان گویای مذهب و باور ابوعلی سینا می باشد؛ همانند این ابیات:
بر صفحه چهرهها خط لم یزلى - معکوس نوشته است نام دو على
یک لام و دو عین با دو یاى معکوس - از حاجب و عین و انف با خطّ جلى
و از رباعیات او است:
تا باده عشق در قدح ریختهاند و اندر پى عشق عاشق انگیختهاند
در جان و روان بو على مهر على چون شیر و شکر بهم درآمیختهاند
البته داوری در رابطه با مذهب ابن سینا دشوار است، ابن سینا هیچ گاه به مذهب خود تصریح نکرد، امّا با مطالعه آثار ایشان و بررسی شواهد تاریخی، می توان به مذهب او پی برد. وی در خانواده شیعی متولد و با حکومت های شیعی همکاری داشته است، وی بیشتر عمر خویش را در محیط های شیعی زیسته و بالیده است.
أمين ربِ العالمين
انعم واكرم