۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۸
کد خبر: ۶۷۹۶۰۰

گفتاری از امام موسی صدر درباره «قدر»

گفتاری از امام موسی صدر درباره «قدر»
قدر به معنای قیمت و ارزش است و چه چیزی ارزشمندتر از قرآن کریم وجود دارد بنابراین انسان در ماه رمضان بخصوص در این شب عظیم باید آمادگی پیدا کند تا حقایق و آموزه های قرآن کریم را بپذیرد.

به گزارش خبرگزاری رسا، شب قدر، شبی باارزش و پرفضیلت نزد مسلمانان و شب نزول قرآن و شب مقدر شدن امور انسان‌ها است.

امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که پس از درگذشت علامه سیدعبدالحسین شرف‌الدین، رهبری دینی و اجتماعی مردم صور و پس از آن شیعیان لبنان را برعهده گرفت در مقاطع گوناگون و با استفاده از فرصت مناسب‌های دینی و آئینی تلاش می‌کرد ضمن آشنایی طبقات مختلف مردم شیعه لبنانی با اعتقادات دینی و مذهبی، یاری کننده آنها در موج‌های سنگین تبلیغاتی ادیان و مذاهب دیگر باشد. یکی از مناسبت‌هایی که امام موسی صدر اهتمام جدی به گرامیداشت آن داشت، ایام ماه مبارک رمضان و خصوصاً شب‌های قدر بود.

امام موسی صدر در مراسمی که به دعوت جماعت اسلامی طرابلس در مسجد بزرگ منصوری برگزار شده بود از معنا و مفهوم شب‌های مبارک قدر سخن می‌گوید. متنی که در ادامه می‌خوانید، ترجمه این سخنرانی از جلد نخست کتاب مسیرة الامام السید موسی الصدر است که در مجموعه گام به گام با امام به فارسی ترجمه شده است.

در این سخنرانی آمده است:

«الحَمدُلِلَّهِ الّذِی بَعُدَ فلا یُری، وَ قَرُبَ فَشَهَدَ النَّجوی‌. تَباَرکَ وَ تَعالی. الحَمدُلِلَّهِ الَّذِی مِن خَشِیَّتِهِ تَرعَدُ السَّماءُ وَ سُکانُها، و تَرجُفُ الأَرضُ وَ عُمّارُها، و تَمُوجُ البِحارُ وَ مَن یَسبَحُ فِی غَمَراتِها. الحَمدُلِلَّهِ الَّذِی یُؤَ‌مِّنُ الخائِفیِنَ، وَ یُنَجِّی الصّالِحیِنَ، وَ یَرفَعُ المُستَضعَفِینَ، وَ یَضَعُ المُستَکبِرینَ، وَ یُهلِکُ مُلُوکاً وَ یَستَخلِفُ آخَرینَ. الحَمدُلِلِّهِ قاصِم الجَبِّارینَ، مُبِیرُ الظّالِمیِنَ، مُدرِکُ الهارِبِینَ، نَکالِ الظّالِمِینَ‌، صَریخِ المُستَصرِخِینَ‌، مَوضِعُ حَاجاتِ الطّالِبِینَ‌، مُعتَمِدِ المُؤمِنِینَ.»

شکر و سپاس خداوندی را که از دیدگان پنهان است و به بندگان خویش نزدیک است و نجوای ایشان را می‌شنود. سپاس خداوندی را که از ابهت او آسمان و ساکنان آن و زمین و اهالی آن می‌لرزند و دریاها و موجودات داخل آن به جنبش در می‌آیند. سپاس خدایی را که به بندگانی که می‌ترسند، امنیت می‌دهد و بندگان نیکوکار خویش را نجات می‌دهد و اشخاص ضعیف را قوی می‌گرداند و مستکبران را خوار می‌کند و پادشاهان ظالم را هلاک می‌کند. سپاس خدایی را که شکننده شکوه ستمگران است و نابودکننده ظالمان. خدایی که کسی نمی‌تواند از سلطه‌اش بگریزد. فریادرس فریادخوانان، برآورنده نیاز نیازمندان و تکیه‌گاه مؤمنان است.

بنابر مفهوم رایج، شب قدر شبی است که در آن شب دعا مستجاب می‌شود؛ شبی که سرنوشت و سرانجام عمر و روزی و سعادت و بدبختی و غیر آن مشخص می‌شود. این مفهومِ رایجِ شب قدر است که از روایات متعدد استفاده می‌شود. قرآن کریم نیز در دو جا یا بیشتر درباره این شب سخن گفته و با صفاتی بسیار زیبا آن را وصف کرده است. سوال این است که آنچه از قرآن درباره تفسیر این شب می‌فهمیم، آیا همان مفهومی است که رایج است و یا شب قدر مفهومی غیر از این مفاهیم دارد؟

آیا تفسیر رایج شب قدر مبنای علمی دارد یا معنایی غیبی و دور از ظاهر است که باید در برابر آن تسلیم شویم؟ من بر آن هستم که امشب و در این دیدار مبارک و در برابر تکریم فراموش ناشدنی و ابراز محبت شما عزیزان، به این سؤال‌ها پاسخ دهم. اجر شما برای حضور در این جلسه و برای این دعوت با پروردگار است، چون خداوند از نیت شما آگاه است. اما آنچه از من بر می‌آید، تلاش و اندیشه و سخنرانی من است که غیر از این ندارم تا از شما تقدیر و تشکر کنم.

اوصاف شب قدر در قرآن کریم در سوره قدر وارد شده است: «إنّا اَنزَلناهُ فِی لَیلَةِ القَدر. وَ ما أَدراکَ ما لَیلَةُ القَدر. لَیلَهُ القَدرِ خَیرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ. تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أَمرٍ. سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطلَعِ الفَجر .»[۱] این اوصاف برای بزرگداشت شب قدر نازل شده است. «شب قدر از هزار ماه است.» این معنی شب قدر و وصف آن است. اما عظمت این شب «در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای انجام دادن کارها نازل می‌شوند. آن شب تا طلوع بامداد همه سلام و درود است.» قرآن شب قدر را به این صورت بسیار شگفت و زیبا وصف می‌کند. از این سوره مشخص می‌شود که شب قدر شب نزول قرآن است.

چرا شب قدر به این نام خوانده شده است؟

یک معنای قدر قیمت و ارزش است. چه چیز راست‌تر و درست‌تر و ارزشمندتر از قرآن کریم است تا شب نزول آن «لیلة القدر» نامیده شود؟ شبی گران‌بها و عزیز. معنای دیگر قدر اندازه‌گیری و مشخص کردن و اثبات یک امر و طبقه‌بندی و ترتیب امور است. این معنا از آیات ابتدایی سورۀ مبارکۀ دخان دربارۀ مفهوم شب قدر استنباط می‌شود «بِسمِ‌اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم. حم. وَ الکِتابِ المُبِین. إِنّا أَنزَلناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ .»[۲] یعنی ما قرآن را در شب مبارکی که شب قدر است فرو فرستادیم. سپس، قرآن این شب را چنین وصف می‌کند «إِنّا کُنّا مُنذِرِین. »[۳] یعنی زمانی که ما قرآن را در این شب نازل کردیم، در صدد بیم دادن مردم بودیم. البته، این انذار تشریعی است و نه تکوینی.

در این شب به فرمان خداوند و حکمت او، همه امور تفکیک می‌شود. بحث درباره انذار (بیم دادن) و رسالت الهی و امر حکیمانه است. اموری که همگی با مفهوم قرآن کریم و نزول آن سازگاری دارد. چون قرآن کریم دربردارنده سعادت دنیوی و اخروی انسان است و همه‌چیز در آن به‌روشنی بیان شده است. قرآن در حقیقت بیانگر همه امور است؛ اموری که از جانب پروردگار نازل شده است و در جایگاه انذار و بیم دادن به بشر است. ابتدای سوره دخان به صورت آشکار بیان می‌کند و دلالت دارد که شب قدر به‌واسطه نزول قرآن، مبارک شده است. سوره قدر نیز در نگاه نخست بیانگر همین حقیقت است. آنچه به‌طور قطع از قرآن کریم استفاده می‌شود و قدر متقین از آن است، اینکه شب قدر شب نزول قرآن است. پس آنچه قطعاً از قرآن کریم استنباط می‌شود، این است که شبِ قدر شب‌ِ نزول قرآن است.

چرا این شب شب بزرگی است؟

چون بشر از قرآن کریم بیشتر از هر چیز یا هر کتاب و یا هر تقدیر دیگری بهره برده و سعادتمند شده است. بنابراین، شب قدر شب نزول قرآن و تفصیل و شرح همه‌چیز است، یعنی به اصطلاح ما، شب قانون اساسی است. بنابراین، شب قدر در تاریخ ما و تاریخ جهان شب بزرگی است، زیرا در این شب، قرآن که سعادت دنیا و آخرت را برای انسان به ارمغان آورده، نازل شده است. این نخستین معنایی است که از آیۀ شریفه استفاده می‌شود. بنابراین،

چرا هر ساله برای این شب، ارج و منزلت خاصی قائل می‌شویم؟

چرا ما هم‌اکنون و سال‌ها بعد از نزول قرآن، در شب‌های قدر که فاصله بسیاری با شب نزول قرآن دارد، مراسمی برگزار می‌کنیم؟ چون روایاتی که نزدیک به تواتر است، دلالت دارد که شب قدر در امت پیامبر ادامه دارد و بقای قرآن به استمرار این شب بستگی دارد. با توجه به اینکه قرآن بر پیامبر قبلاً نازل شده، پس معنای استمرار و بقای شب قدر چیست؟ معنای بزرگداشت شب قدر این است که ما خاطره این شب را زنده نگه داریم. همان‌طور که هر ملتی روز استقلال خویش و روز قانون اساسی خود و روز انقلاب و مبدأ تحولات و اصلاحات کشورش را گرامی می‌دارد تا تجدیدخاطره‌ای باشد و مفاهیمی از گذشته تاریخی خود دریابد که برای اوضاع جاری آن نیز مفید باشد، ما هم شب قدر را برای زنده نگه داشتن شب نزول قرآن گرامی می‌داریم و اذعان می‌کنیم که هیچ‌گونه باطلی در این کتاب راه ندارد و به اینکه خداوند می‌فرماید: «إنّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ وَ إنّا لَهُ لَحافِظُون .‌»[۴] در این شب ما مفهوم شب قدر و نزول قرآن را درمی‌یابیم و ارتباط قوی با قرآن را حس می‌کنیم و از این احساس برای زندگی و سیره و آخرت خود و برای معاش و معاد خود بهره می‌بریم.

ای روزه‌داران، هرساله شما با روزه داشتن ارتقا می‌یابید و به ملکوت نزدیک می‌شوید. شما با گوش‌هایتان بارها قرآن را شنیده‌اید، اما در ماه رمضان به آیات پروردگار گوش دل فرا می‌دهید. در ماه رمضان و هنگام تزکیه نفس، آیات قرآنی را در سطح بالاتری و با جان و عقل و عاطفه خود ادراک می‌کنید. بنابراین، بزرگداشت خاطره نزول قرآن تنها به این علت نیست که ما را با گذشته، گذشته نزول قرآن، مرتبط کند، بلکه می‌خواهد ما را با زمان حاضر نیز ارتباط دهد و تجربه محمدی در نفْس‌ها و دل‌های این امت تجدید شود تا در همه دل‌ها سخنگوی کوچکی از جانب محمد وجود داشته باشد و همگان را به دین پیامبر اسلام دعوت کند و کلید کوچکی از قلبی بزرگ باشد.

چون بشر از قرآن کریم بیشتر از هر چیز یا هر کتاب و یا هر تقدیر دیگری بهره برده و سعادتمند شده است. بنابراین، شب قدر شب نزول قرآن و تفصیل و شرح همه‌چیز است، یعنی به اصطلاح ما، شب قانون اساسی است

ما در ماه رمضان آمادگی می‌یابیم تا قرآن و آموزه‌های آن را بپذیریم، خاصه اینکه قرآن کلام پیامبر نیست، بلکه وحی الهی است «وَ ما یَنطِقُ عَن الهَوی. إن هُوَ الّا وَحیٌ یُوحی. عَلَّمَهُ شَدیدُ القُوی .»[۸] پیامبر از خود چیزی نمی‌گوید. او سخنان خداوند را منتقل می‌کند؛ سخنان خداوند که قدیم است. من نمی‌خواهم درباره قدیم یا حادث بودن قرآن سخن بگویم. آیاتی که ازلی و ابدی است و در همه کون و مکان نمایان است و در قلب و جان محمد (ص) جا گرفته است. در این شب، ما، امت محمد، از این مفاهیم الهام می‌گیریم و ما، امت محمد، با بزرگداشت هرساله شب قدر معانی آن را در می‌یابیم، تا شب قدر در زندگی ما، شب نزول قرآن بر قلب ما و جا گرفتن تعالیم قرآن در نفس ما باشد، و تا قرآن و معانی آن سبب پویایی تن و روان ما باشد. این معنی ورای مفهوم ارتباط با گذشته است.

بنابراین، شب قدر و نزول قرآن به این معنا که ذکر کردم، استمرار دارد و بعضی از تفسیرها نیز این مفهوم از شب قدر و نزول قرآن را تأیید می‌کند. در کتاب الدُرُّ المَنثور سیوطی آمده است: پیامبر اکرم چنین رؤیت یا احساس کرد که گروهی از منبر ایشان بالا می‌روند و پس از ایشان در فواصل متعددی حکمرانی می‌کنند و قصد دارند دین و شریعت اسلام را تحریف کنند و احکام آن را تغییر دهند؛ می‌خواهند پادشاهی را جانشین خلافت الهی کنند و وظیفه جهاد نظامی را به مزدوری بدل کنند؛ می‌خواهند خواسته‌های شخصی را به جای اراده حق بنشانند، و تقرّب مردم به شخص خود را به جای قرب الهی جا بیندازند؛ و می‌خواهند شغل‌ها و مناصب را به دوستان و بستگان خود بسپارند، نه به افراد لایق و شایسته‌...

پیامبر احساس کرد که در مدت هزار ماه از تاریخ این امت، حکومت و امت بازیچه بدترین مردم خواهد گشت. پیامبر غمگین شد. زمانی که پیامبر ما از این قضیه ناراحت شد، آیات متعددی در مکان‌های مختلف برای تسلی خاطر پیامبر و آشکار کردن حقیقت نازل شد. بر اساس نقل سیوطی، سه آیه در این باره نازل شد. زمانی که پیامبر فکر کرد که چقدر تلاش کرده و خسته شده و اذیت شده و تمام توان خود را برای تثبیت این مفاهیم به کار برده است و آن‌گاه پس از مدتی گروهی دین را تحریف خواهند کرد، این امر برایش گران بود و بسیار ناراحت شد. این آیات نازل شد: «اَفَرَءَیتَ اِن مَتَّعناهُم سِنینَ. ثُمَّ جاءَهُم ما کانوُا یوُعَدونَ. ما اَغنی عَنهُم ما کانوا یُمَتَّعونَ .»[۹] و بعد این آیه نازل شد: «وَ ما جَعَلنَا الرُءیَا الَّتی اَرَیناکَ اِلّا فِتنَةً لِلناسِ وَ الشَّجَرَةَ المَلعونَةَ فِی القُرآنِ وَ نُخَوِّفُهُم فَما یَزیدُهُم اِلّا طُغیاناً کَبیراً» [۱۰] سپس، سورۀ قدر نازل شد: «إنّا اَنزَلناهُ فِی لَیلَةِ القَدر وَ ما أَدراکَ ما لَیلَةُ القَدر لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن أَلفِ شَهر. ٍ»

اجازه دهید مقداری توقف کنیم و درباره دلداری دادن پروردگار با این آیات به رسول اکرم (ص) سخن بگوییم چگونه پیامبر با این آیات تسلی خاطر یافت؟ خداوند به پیامبر (ص) فرمود: ای رسول خدا، نگران مباش. درست است که امت تو مبتلا می‌شود و هزار ماه به دست حاکمان غیر صالحی که به نام دین حکومت می‌کنند، آزمایش می‌شود، (البته یا دقیقاً هزار ماه و یا به حسب بعضی از تفاسیر هزار ماه کنایه از کثرت یا مدت زمان طولانی است)، لیکن شب قدر از هزار ماه بهتر است، یعنی تأثیر این شب، شب نزول قرآن، در تاریخ از هزار ماهی که آن حاکمان جائر حکومت می‌کنند و بر سرنوشت مردم مسلط می‌شوند و احکام الهی را مراعات نمی‌کنند، بیشتر است.

اینجا خداوند به پیامبر ما دلداری می‌دهد و می‌فرماید: غمگین مشو. درست است زمام امور این ملت به دست اشخاص غیر امین می‌افتد، اما تمام تلاش‌های ایشان برای تحریف کلام الهی و تغییر امور و بدعت‌گذاری و تغییر خلافت الهی به پادشاهی و بازی با بیت‌المال و ظلم کردن و تبدیل سپاه مؤمنان به مزدوران خود در خدمتِ همه این امور، امکان مقاومت در برابر شب قدر را ندارد. تأثیر شب قدر از هزار ماه بیشتر است. تو شریعتی پایدار هستی:» إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُون. «[۱۱] ارادۀ خدا این است که نور خویش را کامل گرداند. درست است که احکام بازیچه دست گروهی می‌شود، اما دین باقی می‌ماند و این جریان‌ها و امواج نمی‌تواند اثر شب قدر و اثر اسلام را از بین ببرد. ای رسول ما، مطمئن باش که دین تو باقی خواهد ماند و کسی که بقای آن را نمی‌خواهد یا برای تحریف در دین تو تلاش می‌کند، نابود خواهد شد.

این تفسیر نیز همان معنا را، که مفهوم شب قدر همان مفهوم شب نزول قرآن است، تداعی می‌کند. این معنی یکی از معانی قدر است که از قرآن می‌فهمیم. معنای دیگر نیز هست که معنی شب قدر را که در ذهن ماست، توجیه می‌کند؛ اینکه شب قدر شب سرنوشت و مشخص شدن وضعیت عمر انسان‌ها و روزی ایشان است. در این شب خوشبختی و بدبختی انسان‌ها مشخص می‌شود. تفسیری هست که برای شما بیان می‌کنم. ولی نمی‌دانم آیا آن را می‌پذیرید یا نه؟ اگر به نظر شما این تفسیر اشتباه است، می‌توانید با من درباره آن گفت‌وگو کنید. من می‌خواهم این تفسیر را در این جلسه فرخنده که سرشار از خیر و ذوق و اخلاص و همّت است، بیان کنم. در منطق قرآن خوشبختی و بدبختی به دست انسان است و انسان مقهور و مجبور نیست. ابتدا همگی این مبنا را بپذیریم. به عقیده بنده منطق قرآن این نیست که انسان مجبور باشد. قرآن می‌گوید که تو ای انسان، خود سعادت و شقاوت خود را یا به شکل فردی و یا به شکل گروهی معین می‌کنی.

از کجا این نکته را می‌فهمیم؟ اشاره‌های مختصری در این زمینه وجود دارد. البته، من نمی‌خواهم به صورت مشروح این موضوع را بیان کنم. به سوره شمس و قسم‌های آن گوش فرا دهید: «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها. وَ القََمَرِ إذا تَلاها. وَ النَّهارِ إِذا جَلّاها. وَ اللَّیلِ إِذا یَغشاها. وَ السَّماءِ وَ ما بَناها. وَ الأَرضِ وَ ما طَحاها .»[۱۲] توجه کنید به همۀاین قسم‌ها. سپس، می‌فرماید: «وَ نَفسٍ وَ ماسَوّاها .»[۱۳] حالا، پس از این همه سوگند، چه می‌خواهد بگوید: «فَأَلهَمَهافُجُورَها وَ تَقواها .»[۱۴] سپس، نتیجه‌ای که قرآن می‌خواهد بدون شک و شبهه‌ای بر آن تأکید کند: «قَد أَفلَحَ مَن زَکّاها. وَ قَدخابَ مَن دَسّاها .»[۱۵] ناامیدی و رستگاری، هر دو، نتیجه عمل انسان است. بنابراین، اگر من نفس خویشتن را پاک گردانم، خود رستگار شده‌ام و اگر آن را آلوده کنم، خود ناامید می‌شوم. این معنای آن دو آیه شریفه است.

به آیاتی دیگر می‌نگریم‌: «کُلُّ امرِئٍ بِما کَسَبَ رَهِینٌ »[۱۶]، «کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهِینَةٌ »[۱۷] و «وَ اَن لَیسَ لِلإنسانِ إِلّاما سَعی. »[۱۸] در زمینه‌ای اجتماعی هم می‌فرماید: «ظَهَرَ الفِسادُ فِی البَّرِ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت أَیدِی النّاس »[۱۹] و، همچنین، درباره فساد اجتماعی آمده است: «لِیُذِیقَهُم بَعضَ الّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُم یَرجِعُون .‌»[۲۰] سبحان‌الله! رحمت پروردگار همه‌چیز را فرا گرفته است. علی‌رغم اینکه فساد در زمین به سبب عملکرد انسان پدید آمده است، خداوند می‌خواهد با این مشکلات و سختی‌ها انسان‌ها را ادب کند تا به سوی او بازگردند: «إنَّ اللهَ لایُغَّیِرُما بَقومٍ حَتی یُغَیِّرُوا ما بِأَنفُسِهِم .‌»[۲۱] بنابراین، در منطق قرآن سعادت و شقاوت به دست خود انسان است. این هر دو ساخته دست انسان و نتیجه عمل او و محکوم او و تابع او هستند. اوست که می‌تواند خود را خوشبخت یا بدبخت کند.

روزه؛ ابزار پاک کردن نفس از بدی‌ها

بعد از اینکه این مبنا را پذیرفتیم، به تفسیر شب قدر باز می‌گردیم تا دریابیم روزه ابزار نمونه و کامل برای پاک کردن نفس انسان از بدی‌هاست. شما الحمدلله روزه‌دار هستید و نیازی نیست که این مطلب را بیشتر توضیح دهم و یا دلیل و برهان بیاورم. انسان زمانی که روز خود را این‌گونه سپری می‌کند، گرسنه می‌شود، اما چیزی نمی‌خورد؛ تشنه می‌شود، اما آب نمی‌نوشد، حتی اگر خوراکی و نوشیدنی در دسترس او باشد؛ بعضی نیازها را احساس می‌کند، اما در عین توانایی، اقدام به برآورده کردن آن‌ها نمی‌کند و در برابر تمایلات نفسانی خویش پایداری و صبر می‌کند. این صبر چیست و به چه نتیجه‌ای می‌رسد؟ نتیجه آشکار است‌: انسان در این حالت احساس می‌کند که ارزشش از نیازهایش بالاتر است. ارزش وی بیشتر از خوراکی‌ها و آشامیدنی‌هاست. احساس می‌کند امکان دارد خواهان کاری باشد، چیزی را بخواهد اما انجام ندهد؛ به چیزی تمایل داشته باشد، اما بدان نزدیک نشود.

ما در ماه رمضان آمادگی می‌یابیم تا قرآن و آموزه‌های آن را بپذیریم، خاصه اینکه قرآن کلام پیامبر نیست، بلکه وحی الهی است

بنابراین، در طول ماه رمضان سی روز تمرین می‌کنیم. و در برابر خواسته‌های خویش مدت زمانی مقاومت می‌کنیم. دوازده یا چهارده یا پانزده ساعت فقط به این تمرین می‌پردازیم. مانند این است که به کودکی در برکه‌ای کوچک، شنا آموزش دهید. زمانی که شنا کردن را در این برکه آموخت، او را در دریا رها می‌کنید. ما انسان‌هایی که در شهوت‌ها و نیازهای جسمی خویش غرق شده‌ایم و تصور نمی‌کنیم که کاری را که اراده کنیم، نتوانیم انجام دهیم، چگونه خداوند ما را تربیت می‌کند؟ خداوند می‌فرماید: «استَعِینُوا بَالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ .‌»[۲۲] به انسان می‌فرماید که سی روز از آنچه تمایل داری پرهیز کن. زمانی‌که گرسنه شدی، چیزی نخور. هنگامی‌که تشنه شدی، چیزی ننوش، به مدت دوازده ساعت. نتیجه این می‌شود که در خلال این مدت، انسان قدرتی به دست می‌آورد که بعد از رمضان می‌تواند در زندگی خود، به معنای صحیح روزه بگیرد و می‌تواند در برابر خواسته‌ها و تمایلات خویش مقاومت کند و تسلیم نشود و با این وضع در دریای جامعه وارد شود؛ آن دریایی که آیه شریفه به آن اشاره دارد: «إنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبحاً طَوِیلاً .»[۲۳]

ما در این برکه کوچک، در ساعت‌ها و روزهای مشخص در ماه رمضان، تمرین می‌کنیم و می‌آموزیم چگونه گرسنگی را تحمل کنیم، درحالی‌که خوردنی‌ها در اختیار ماست؛ چگونه تشنه باشیم و آب ننوشیم، درحالی‌که به آب دسترسی داریم. زمانی‌که عادت کردیم، در این هنگام به دریای زندگی وارد می‌شویم و می‌توانیم در برابر محرمات الهی باز ایستیم، در برابر آنچه مورد رضایت خداوند نیست، مقاومت کنیم و آن را ناچیز بدانیم و به شیطان بگوییم: ما از تو قوی‌تر هستیم. هر قدر هم تمایلات ونیازهای ما بسیار باشد، می‌توانیم تسلیم آن نشویم و تسلیم شیطان نشویم و تنها تسلیم خداوند باشیم. بنابراین، ماه رمضان زمان خودسازی و تقویت اراده است و به انسان یاری می‌کند تا از تمایل‌ها و خواسته‌های خویش والاتر باشد.

ماه رمضان فرصتی برای پاک‌سازی نفس است. در این ماه می‌توانیم بر هوای نفس خویش غلبه و آن را پاک کنیم. زمانی‌که بر هوای نفس خود مسلط شویم و آن را تزکیه کنیم، آن‌گاه می‌توانیم سرنوشت خویش را تعیین کنیم. سرنوشتی که خداوند برای ما می‌خواهد و ما آن را خوشبختی می‌نامیم. مثالی می‌زنم: روز امتحان می‌بینیم دانش‌آموزی قبول یا مردود می‌شود. در حقیقت، روز امتحان قبولی و مردودی وی مشخص می‌شود، اما موفقیت و شکست وی منحصر به زمان امتحان نیست، بلکه شامل همه سال می‌شود. اگر درس بخواند، موفق است، در غیر این صورت، مردود می‌شود. اگر در طول سال درس بخواند، موفقیت خود را تضمین می‌کند، وگرنه مردود است. قهرمانی که می‌خواهد در مسابقه کشتی یا مشت‌زنی شرکت کند، تلاش و تمرین می‌کند. اگر این شخص با جدیت تلاش کند، روز مسابقه فقط موفقیت او آشکار می‌شود.

رمضان؛ فرصتی برای غلبه بر هوای نفس برای ترسیم آینده

معاد نیز همین‌طور است: «فَکَشَفنا عَنکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ .»[۲۴] روز قیامت نتیجۀ تلاش‌هایی را می‌بینیم که در این دنیا انجام داده‌ایم‌.

در ماه رمضان زمانی‌که روزه می‌گیریم و در آبگیر کوچکی تمرین می‌کنیم و تلاش می‌کنیم تا بر هوا و هوس خویش غلبه کنیم و نفس خویشتن را تزکیه کنیم و زمام اراده خویش را به دست گیریم و آینده خویش را ترسیم کنیم، خوشبختی و بدبختی خویش را رقم می‌زنیم. پس معنای شب قدر این است که انسانْ خود سرنوشت خویش را تعیین می‌کند؛ بدین‌گونه که با روزه و تمرین و تربیت نفس می‌تواند با زندگی روبه‌رو شود.

می‌توان گفت که ما در ماه رمضان آینده خویش را ترسیم می‌کنیم‌. اما از چه زمان؟ از ابتدای این ماه تمرین می‌کنیم و آماده می‌شویم تا این شب فرا برسد. بعضی از پژوهشگران می‌پرسند: چرا خداوند شب قدر را میان چندین شب مخفی کرده است؟ تا انسان تلاش بیشتری کند و پروردگار خود را بیشتر عبادت کند. بعضی از مفسران گفته‌اند: شاید شب قدر هر سال تغییر می‌کند؛ هر سال در یکی از شب‌های موسوم به شب قدر است. در بعضی روایات آمده که شب قدر زنده است‌، در طول سال استمرار می‌یابد و تکرار می‌شود. من روایتی با سند صحیح دیدم که می‌فرماید: وقتی شخصی که کاری را مداوم انجام می‌داده، به خواست و اراده خداوند از آن کار روی گرداند، شب قدر در تمام سال وی تسرّی می‌یابد. خلاصه این تفسیر این است که شب قدر آن شب و لحظه‌ای است که شما نتیجه تلاش و کار خویش را به‌دست آورده‌ای، یعنی به مرتبه‌ای از تزکیه نفس رسیده‌ای که می‌توانی اراده خویش را در دست داشته باشی و آینده و سعادت و شقاوت خویش را رقم بزنی.

هر که در پاکی نفس خود کوشید، رستگار شد و هر که در پلیدی‌اش فرو پوشید، نومید گردید. هنگام تزکیه نفس در ماه رمضان است‌، چون قرآن می‌فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّ کُم تَتَقُون .‌»[۲۵]

روزه راهی برای تقوا و تزکیه نفس است. کسی که نفس خویش را پاک کرد، رستگار شده است. بنابراین سرنوشت آینده انسان در ماه رمضان تعیین می‌شود و این حاصل تلاش و روزه و جهاد و تمرین اوست. البته، اگر روزه وی روزه کامل باشد، نه اینکه چون روزه افرادی باشد که درباره ایشان گفته شده‌: «رُبَّ صائِمٍ لَیسَ لَهُ مِن صِیامِهِ إلا الجُوعُ وَ العَطَشُ.» (بسیار روزه‌دارانی که از روزه جز گرسنگی و تشنگی بهره ندارند.) روایت شریف می‌فرماید: «زمانی که روزه هستی، چشم تو نیز از حرام روزه باشد.» اگر روزه را راهی به سوی تقوا بدانیم‌، پس علاوه بر مبطلات شرعی‌، مبطلات دیگری را نیز باید ترک کرد. مبطلاتی که منافی تقواست و مانع رسیدن به آن هدف عالی است که روزه به سبب آن واجب شده است‌.

در آیات مربوط به ماه رمضان معنای سومی نیز می‌توان استنباط کرد: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَکُم تَتَقُون.» آیۀ چهارم بعد از این آیه این است‌: «وَ إذا سأَلَکَ عِبادِی عَنَّی فَإِنّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَةَ الدّاعِ إذا دَعان .‌»[۲۶] آیا ذکر مسئله دعا و استجابت آن ضمن آیات روزه تصادفی است؟ گمان نمی‌کنم چنین باشد. قرآن بیانگر همه‌چیز است. تقدم و تأخر و زیاده و نقصان در آیات قرآن، هر کدام‌، نتیجه و اثر و حکمتی دارد. آیا می‌شود وجود آیه دعا با این تفصیل‌، در میان آیۀروزه تصادفی باشد؟ هرگز، سخن پیامبر نیز بر این مطلب دلالت دارد. ایشان می‌فرمایند: رمضان ماه دعا و استجابت آن و ماه آمرزش است؛ ماهی است که توبه در آن پذیرفته می‌شود و حساب‌ها تصفیه می‌شود. بدون شک، انسان روزه‌دار که در این ماه به عبادت مشغول است‌، می‌تواند به خداوند نزدیک شود و از خداوند بخواهد که امور وی را اصلاح کند. ما می‌توانیم شب قدر را این‌گونه تفسیر کنیم: شبی که انسان با دعا و نزدیکی به خداوند می‌تواند سعادت و شقاوت خویش را رقم زند. خداوند می‌فرماید: «من نزدیکم و به دعای کسی که مرا بخواند پاسخ می‌دهم .»[۲۷] خداوند به صراحت وعده می‌دهد که دعا را در این شب و در این ماه مبارک اجابت می‌کند.

پس سه معنا و مفهوم برای شب قدر ذکر کردیم‌. شاید برای شب قدر معانی دیگر نیز باشد. من با معلومات اندک خویش، این معانی را که در ابتدای سخنان خود عرض کردم، توضیح دادم. در پایان، ای برادران مسلمان و همچنین ای اعراب، ما امسال نیاز بیشتری به شب قدر داریم، زیرا اوضاع و احوال محیطی ایجاب می‌کند که تک‌تک ما جان‌فشانی کنیم و در این راه بدون تظاهر و بدون در نظر گرفتن منافع شخصی و با اخلاص تلاش کنیم‌. عزت هر یک از ما به صورت مستقیم در معرض خطر است. همه ما از هر جهت در ذلت و خواری زندگی می‌کنیم. چه چیز ما درست است؟ خانه، خانواده یا زندگی، زنان یا مردان ما، وضعیت ما در جهان و منطقه، چه چیز؟ فساد و تباهی دریا و خشکی را فراگرفته و همه این‌ها به سبب اعمال مردم است‌. ما نمی‌پذیریم که هستی را متهم به ظلم و ستم کنیم‌. خداوند منزه است از آنچه ظالمان می‌گویند. هیچ‌کسی به خدا نزدیک‌تر از دیگران نیست و نه امتی به خدا وابسته‌تر از دیگر امم است. چگونه ما می‌توانیم عزت خود را باز به دست آوریم و شرافت خود را باز پس گیریم‌، جز با تلاش و کوشش: «وَ اَن لَیسَ لِلإنسانِ إلّا ما سَعی.» [۲۸]

همه روحانیان و رهبران و بزرگان جهان عرب و جهان اسلام و من و شما نیز باید تلاش کنیم. همه ما باید خود را برای این مبارزه آماده کنیم‌. هر کدام از ما باید احساس کند که در حال جهاد است. بنابراین، باید قدری از حالت سستی خارج شویم و از رفاه‌طلبی و عافیت‌جویی و ترس از مرگ دست بکشیم، زیرا حالتی که در آن به سر می‌بریم‌، از مرگ بدتر است‌.

پی نوشت:

[۱]. «ما در شب قدرش نازل کردیم. و تو چه دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزار ماه است. در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای انجام دادن کارها نازل می‌شوند. آن شب تا طلوع بامداد همه سلام و درود است.» (قدر ،۱۵).

[۲]. «حا، میم. سوگند به این کتاب روشنگر. ما آن را در مبارک شبی نازل کردیم.» (دخان ،۱۳).

[۳]. «ما بیم‌دهنده بوده‌ایم.» (دخان ،۳).

[۴]. «ما قرآن را خود نازل کردیم و خود نگهبانش هستیم.» (حجر ،۹).

[۵]. «روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنان‌که بر کسانی که پیش از شما بوده‌اند، مقرر شد.» (بقره ،۱۸۳).

[۶]. «روزهایی معدود.» (بقره ،۱۸۴).

[۷]. «ماه رمضان، که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشنِ هدایت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است.» (بقره ،۱۸۵).

[۸]. «و سخن از روی هوا نمی‌گوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحی می‌شود. او را آن فرشته بس نیرومند تعلیم داده است.» (نجم ،۳۵).

[۹]. «دیدی که هر چند سال‌ها برخوردارشان ساختیم، باز هم عذابی که به آنها وعده شده بود بر سرشان آمد. آن برخورداری‌ها به حالشان سود نکرد؟» (شعرا ،۲۰۵۲۰۷).

[۱۰]. «و آنچه در خواب به تو نشان دادیم و داستان درخت ملعون که در قرآن آمده است چیزی جز آزمایش مردم نبود. ما مردم را می‌ترسانیم، ولی تنها سرکشی ایشان افزود می‌شود.» (اسرا ،۶۰).

[۱۱]. «ما قرآن را خود نازل کرده‌ایم و خود نگهبانش هستیم.» (حجر ،۹).

[۱۲]. «سوگند به آفتاب و روشنی‌اش به هنگام چاشت، و سوگند به ماه چون از پی آن برآید، و سوگند به روز چون گیتی را روشن کند، و سوگند به شب چون فروپوشدش، و سوگند به آسمان و آن‌که آن را بر آورده، و سوگند به زمین و آن‌که آن را بگسترده.» (شمس ،۱۶).

[۱۳]. «و سوگند به نفس و آن‌که نیکویش بیافریده. «(شمس ،۷).

[۱۴]. «سپس بدی‌ها و پرهیزکاری‌هایش را به او الهام کرده». (شمس ،۸).

[۱۵]. «که: هر که در پاکی آن کوشید رستگار شد، و هرکه در پلیدی‌اش فرو پوشید، نومید گردید.» (شمس ،۹۱۰).

[۱۶]. «هر کسی در گرو کار خویشتن است.» (طور ،۲۱).

[۱۷]. «هر کس در گرو کاری است که کرده است.» (مدثر ،۳۸).

[۱۸]. «و اینکه: برای مردم پاداشی جز آنچه خود کرده‌اند نیست.» (نجم ،۳۹).

[۱۹]. «به سبب اعمال مردم‌، فساد در خشکی و دریا آشکار شد.» (روم ،۴۱).

[۲۰]. «تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشاند، باشد که بازگردند.» (روم ،۴۱).

[۲۱]. «خدا چیزی را که از آنِ مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند.» (رعد ،۱۱).

[۲۲]. «از شکیبایی و نماز یاری جویید.» (بقره ،۴۵).

[۲۳]. «که کارهای تو در روز بسیار است.» (مزمل ،۷).

[۲۴]. «ما پرده از برابرت برداشتیم و امروز چشمانت تیزبین شده است.» (ق ،۲۲).

[۲۵]. «روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنان‌که بر کسانی که پیش از شما بوده‌اند مقرر شد، تا پرهیزگار شوید.» (بقره ،۱۸۳).

[۲۶]. «چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می‌دهم.» (بقره ،۱۸۶).

[۲۷]. (بقره ،۱۸۶).

[۲۸]. «و اینکه: برای مردم پاداشی جز آنچه خود کرده‌اند نیست؟» (نجم ،۳۹).

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات