در غم کشتار مظلومانه دختران در افغانستان
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در پی انفجار خونین در مقابل یک دبیرستان دخترانه در کابل افغانستان که بیش از دویست کشته و مجروح بر جای گذاشت، مرتضی نجفی قدسی در همدردی با شیعیان مظلوم افغانستان و محکوم کردم جنایت تروریستهای داعشی طی یادداشتی چنین نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللهُ إِلاّ بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیهِ سُلْطَاناً» و هرگز نفس محترمی را که خدا قتلش را حرام کرده مکشید مگر آنکه به حکم حق مستحق قتل شود (مانند حکم قصاص برای قاتلان) و کسی که خونش به مظلومی و ناحق ریخته شود ما به ولی او حکومت و تسلط (بر قاتل) دادیم (تا به مجازات برسد) (سورة اسراء: ۳۳)
خبر بسیار تکان دهنده بود! در عصر روز شنبه بیست و پنجم ماه مبارک رمضان در اثر انفجاری که توسط جنایتکاران داعشی در مقابل یک دبیرستان دخترانه شیعیان در غرب کابل که به نام سید الشهداء هم هست، در هنگام خروج دانش آموزان سه انفجار رخ می دهد و بیش از دویست نفر کشته و زخمی می شوند که غالب آنها دختران مظلوم این مدرسه هستند که با زبان روزه به شهادت رسیدند! و البته این چندمین بار است که آنان در مقابل مدارس دخترانه چنین جنایتهایی را می کنند. گویا در افکار جاهلی خود تحصیل دختران را حرام می دانند!
اگر این جنایت در اروپا رخ می داد در تمام اروپا یک هفته عزای عمومی اعلام می کردند و آن چنان بوق و کرنا می کردند تا تمام مردم دنیا بفهمند چه جنایتی رخ داده است، امّا چقدر شیعیان افغانستان مظلومند که حقوق بشر و سازمان ملل اینجا مرده اند و حتی این جنایات را به حسب ظاهر محکوم هم نمی کنند، امّا قطعاً خون این مظلومها به زودی طومار داعشی ها که دست پرورده آمریکای جنایتکار در افغانستان هستند را در هم خواهد پیچید، خون مظلوم هیچگاه هدر نمی رود و ظالمان و ستمگران برای همیشه در دوزخ الهی مخلد خواهند بود.
قرآن کریم هرگونه قتل نفس و آدم کشی را حرام میداند مگر در مواردی که مانند مسئله قصاص حکم به قتل قاتل داده شود، قتل نفس و آدم کشی در اسلام از گناهان کبیره است و در آیات متعدد به آن تصریح شده است.
در آیة ۹۳ از سورة نساء می خوانیم: «وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا» یعنی کسی که مؤمن مسلمانی را عمداً بکشد سزایش جهنمی است که همیشه در آن خواهد بود و خشم و غضب پروردگار بر علیه اوست و خدا او را لعنت میکند و برای او عذابی عظیم فراهم می کند.
در این جنایت که در ماه حرام الهی صورت گرفت و دخترانی معصوم و بی گناه و روزه دار ناگهان در خون خود غلطیدند، سقاوت قلب و سبوعیت جنایتکاران داعش بیش از پیش آشکار شد و چقدر انسان باید در گمراهی فرو رفته باشد تا چنین جنایتی را انجام دهد! وا اسفا! روی جاهلیت اعراب صدر اسلام را هم سفید کردند، آنها دختران را زنده به گور می کردند، امّا کشتار جمعی دختران را نمیکردند، اینها در خباثت چقدر پلیدند که دست به هر جنایتی می زنند!
هزاران درود و سلام بر روح بلند سردار پر افتخار اسلام و تشیع، شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم که با چنین جنایتکارانی همواره در ستیز بودند، این جنایتکاران در سوریه و عراق و لبنان و دیگر نقاط فقط شیعیان را نمی کشتند، بلکه به اهل سنت هم رحم نمیکردند و آنها را هم فجیعانه می کشتند، آنها فقط خودشان را قبول داشتند و قتل مابقی را جایز میشمردند! واقعاً چقدر افکار اینها که عمدتاً محصول مدارس وهابیت سعودی هستند با انسانیت و بشریت در ستیز است و از روح اسلام که آدم کشی را حرام میداند بیگانه و بی بهره اند.
علمای اهل سنت باید همواره این گونه جنایات را به اشد وجه محکوم نمایند و به جوانانشان روشنگری کنند که هر گونه قتل نفس در اسلام حرام است چه شیعه باشد، چه سنی باشد و یا حتی مسیحی و غیر مسلمان باشد و افکار آنان را از گرایش به جنایتکاران وهابی بدور دارند.
آیا این جنایتکاران قرآن را قبول ندارند و در قرآن نخواندهاند که: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما اَحیا النَّاسَ جمیعاً» (مائده: ۳۲) یعنی هر کس در غیر از مورد قصاص و یا فساد، کسی را بکشد گویا همة مردم را کشته است.
قرآن قتل یک نفر را یک نفر حساب نمیکند بلکه به مثابه قتل تمام مردم حساب می کند. یعنی اینقدر آدم کشی و قتل انسان گناه بزرگی است که گویا تمام انسانها را کشته است.
وهابیت، مکتبی استعماری است که برای اختلاف افکنی بین مسلمانان و دشمنی طوایف مختلف مسلمانان نسبت به یکدیگر از دیرباز با هدایت دشمنان اسلام ایجاد شده است و تا امروز کشتارهای فجیعی را در عالم اسلام داشتهاند که شرح آن در این مقال نمیگنجد.
امّا سکوت دربرابر چنین جنایاتی جایز نیست و هر مسلمانی باید این جنایتهای ضد انسانی و ضد بشری و ضد اسلامی را محکوم نماید و اگر در این زمینه همه به وظیفه خود عمل میکردند، این جنایتکاران هیچگاه مجال چنین جنایتهایی را پیدا نمیکردند.
امیدواریم دولت افغانستان از سبک مبارزه سردار شهید سلیمانی با داعشیها که یک بُعد آن گسترش بسیج مردمی برای حفظ امنیت شهرها و روستاهاست، الگو بگیرد و با کمک مردم و بدون اتکال به قدرتهای بیگانه که خود تروریست پرور و داعش پرور هستند، بتواند تأمین امنیت مردم مظلوم افغانستان را بنماید.
داستان مرحوم شیخ محمد تقی بهلول در افغانستان
البته در افغانستان کار فرهنگی هم باید بیشتر بشود چراکه افکار پوسیده وهابیون جنایتکار در آنجا ریشه دار است و سابقه این جنایتها و شیعه کشیها در آنجا طولانی است. خدا رحمت کند مرحوم آقای حاج شیخ محمد تقی بهلول را که برای خودم تعریف کرد که بعد از حادثة کشتار مسجد گوهرشاد و سخنرانی در اجتماع عظیم مردم بر علیه کشف حجاب رضاخان که منجر به کشتار بیرحمانه مردم در مسجد گوهرشاد شد، مأموران حکومتی پیوسته در پی دستگیری من بودند و من چارهای جز فرار به افغانستان نداشتم.
داستان فرار به افغانستان و ماجراهایی که برای شیخ محمد تقی بهلول در آنجا پیش می آید و سالها در زندان افغانستان بسر می برد مفصل است و من فقط می خواهم به یک ماجرا اشاره کنم که با مطلب فعلی ما هم خوانی دارد. مرحوم بهلول گفت به افغانستان که رسیدم با پای پیاده از روستایی به روستای دیگر می رفتم و سعی می کردم کسی متوجه نشود که من یک روحانی شیعه هستم تا اینکه روزی در کنار مزرعهای به استراحت نشسته بودم و صاحب آن مزرعه آمد و احوالی از من پرسید و دلش به بینوایی من سوخت و مرا برای استراحت به خانه اش برد و شب شامی خوردیم و خوابیدیم، ساعتی از شب نگذشته بود که چند نفر به آن خانه وارد شدند و دیدند من خوابیدم، پرسیدند این آقا کیست و ظاهرش به روحانیون شیعه میخورد! صاحبخانه گفت مرد بینوا و بیچارهای است و امشب استراحت میکند و فردا می رود، آنها گفتند که این آدم معلوم است شیعه است و ما او را میکشیم! صاحبخانه خیلی ناراحت شد و گفت او مهمان من است و ما هم که نمی دانیم او شیعه هست یا نه، من اجازه چنین کاری را به شما نمیدهم!
مرحوم بهلول می گفت من بیدار بودم و همه گفت و شنود اینها را می شنیدم و چارهای جز این که خود را به خواب بزنم نداشتم، بالاخره از آنها اصرار بر کشتن من و صاحبخانه هم پیوسته مخالف میکرد تا این که به یکی از آنها گفت فلانی تو که معتقدی هفت شیعه را که بکشی به بهشت میروی! خوب تو تا الآن چهارده تا شیعه را کشتی اگر واقعاً این حرف درست باشد تو دیگر صد درصد بهشتی هستی از کشتن این یک نفر بیخیال شو و من دوست ندارم به مهمانم خیانت کنم و او را در خانه من بکشید و با این حرف آنها رفتند خوابیدند ولی نصف شب صاحبخانه مرا بیدار کرد و گفت این رفقای من قصد جان تو را دارند، بلند شو تا بیدار نشده اند از اینجا فرار کن و من هم ترسان و لرزان از آن خانه پا به فرار گذاشتم.
از این ماجرا می فهمیم که تا کنون به سر شیعیان مظلوم افغانستان چه آمده است. ولی همین افراد قاتل و جانی امروزه به عنوان تروریستهای داعش به کشتارهای دسته جمعی و آن هم کودکان دختران و نوجوانان روی آورده اند تا مثلاً به خیال خود نسل کشی کنند.
از خدای متعال مسئلت داریم به حرمت قرآن و اهل بیت (ع) و ماه مبارک رمضان شر دشمنان اسلام را به خودشان بازگرداند و مسلمانان مظلوم را در اقصی نقاط عالم اسلام یاری فرماید و ظالمان و ستمگران را به عذاب الهی مخلد بفرماید.
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»
مرتضی نجفی قدسی
گاهی پدر شدیم و پسر را گریستیم
گاهی پسر شدیم و پدر را گریستیم
هر روز و شب، درست چهل سال میشود
ساعاتِ تلخِ پخشِ خبر را گریستیم
هر دم به خون خویش فتادیم و ساختیم
هِی قبر تازه کوه و کمر را، گریستیم
مادر شدیم و از پس هر زخم انفجار
هی چشمهایِ مانده به در را گریستیم
در خون نشست روسریِ دخترانمان
رخسارهگانِ قرص قمر را گریستیم
بعد از تو روزگار همانی که بود، ماند
هر سال ما قضا و قدر را گریستیم
بعد از تو نیز مثل خودت عاصی عزیز!
«شب را گریستیم، سحر را گریستیم»