۰۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۱
کد خبر: ۶۸۳۴۱۰
یادداشت؛

رمز تحولات منتهی به 1400

رمز تحولات منتهی به 1400
ثمره هدایت گری فقیهانه و راهبری دینی ولی فقیه در چهل و دو سال اخیر است که ثمره اش را در سال 1400 می بینیم.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در تحولی بی سابقه پس از انقلاب در یک فرایند چندین ساله اکنون تمام نهادهای کلان مدیریت کشور از سیطره مدیران لیبرال خارج شده است. اکنون نهادهایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، شورای شهر تهران، شهرداری تهران، آستان قدس رضوی، دانشگاه آزاد و بالاخره دولت، تحت مدیریت مدیران انقلابی قرار گرفته است.

پرسش این است که مهمترین عامل زمینه ساز چنین تحول بی سابقه ای که باعث تحقق دولت انقلابی در سال 1400 و اقبال عمومی به آن شده، چیست؟

آیا ارائه الگوی جدید مدیریتی دولت نیمه انقلابی نهم و دهم در تقابل با الگوی لیبرال؟

آیا فوت هاشمی رفسنجانی به عنوان کنشگر قدرتمند تفکر لیبرالی و از دست رفتن قدرت سیاسی این تفکر و تغییر ترکیب اعضای مجمع؟

آیا فوت هاشمی رفسنجانی و اتمام مدیریت لیبرالها بر دانشگاه آزاد اسلامی؟

آیا ضعف مجلس غیر انقلابی دهم و همراهی آن با دولت حسن روحانی و در نتیجه شکست نمایندگان آن در مجلس بعد؟

آیا تشکیل مجلس انقلابی یازدهم و موفقیت یک ساله آن؟

آیا تحول در مدیریت قوه قضاییه و ارائه الگوی مدیریت انقلابی توسط آیت الله رئیسی در این قوه؟

آیا شکست برنامه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولت لیبرال حسن روحانی که مدیریت لیبرال را از چشم مردم انداخت و باعث ریزش چشم گیر بدنه اجتماعی آن شد؟

آیا شهادت سردار سلیمانی به عنوان نقطه عطف؟

هر کدام از این عوامل و شاید عوامل دیگر می تواند در این تحول مدیریتی در کشور و موفقیت کلان انقلاب اسلامی، نقش داشته باشد. اما فراتر از همه این عوامل، این مدیریت کلان ولی فقیه است که امروز به بار نشسته است. این موفقیت الگوی ولایت فقیه است که امروز میوه داده است.

این ثمره هدایتگری فقیهانه و راهبری دینی ولی فقیه در چهل و دو سال اخیر است که ثمره اش را در سال 1400 می بینیم. این صبر استراتژیک چهل و دو ساله ولی فقیه در مواجهه با مدیریت لیبرال و در نتیجه سست شدن تدریجی پایه های این تفکر مدیریتی است که حالا به افول آن انجامیده است. این تبعیت ولی فقیه از الگوی به روز شده ی حکومت نبوی و علوی است که به منصه ظهور رسیده و نتیجه داده است.

این زمینه سازی ولی فقیه برای ارائه الگوی موفق مدیریت انقلابی در نهادهای تحت مدیریت خود است که الگوی لیبرال را به چالش کشیده و الگوی جایگزین را ارائه کرده است.

این ثمره مدیریت موفق ولی فقیه در نیروهای مسلح، آستان قدس، قوه قضائیه، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و کمیته امداد است که سرریز آن به دولت و مجلس و مجمع تراوش کرده است.

این تربیت مدیران انقلابی موفق مانند شهید سلیمانی، شهید تهرانی مقدم، آیت الله رئیسی، سردار حاجی زاده، مهندس فتاح و دهها مدیر موفق توسط ولی فقیه است که امروز انقلاب را به این مرحله غربالگری و بلوغ سیاسی رسانده است.

و از همه مهمتر این ثمره تقوای فردی، تقوای اجتماعی و تقوای سیاسی ولی فقیه است که خط قرمزهای فقه فردی، فقه اجتماعی و فقه سیاسی را برنامه عملی خود قرار داده و به آن پایبند بوده است. به راستی چه حکیمانه است تصمیم قانونگزار که در اصل 109 قانون اساسی «تقوا» را ـ که همان پایبندی به بایدها و نبایدهای فقه فردی، اجتماعی و سیاسی است ـ شرط صلاحیت ولی فقیه قرار داده است. تقوای فردی همان عمل به واجبات فردی و ترک حرامهای فردی است. تقوای اجتماعی همان عمل به واجبات اجتماعی و ترک حرامهای اجتماعی است و تقوای سیاسی همان عمل به واجبات سیاسی و ترک حرامهای سیاسی است. این رمز موفقیت این الگو است.

اکنون زمان آن است که اندیشمندان علوم اجتماعی، علم مدیریت، علم سیاست و دیگر علوم زیرمجموعه علوم انسانی تأملی دوباره کنند و پژوهشی نوین. اکنون وقت آن است که الگوی مدیریت ولایت فقیه بازپژوهی مدبرانه و واکاوی عالمانه شود و اکنون وقت آن است که منتقدان این نظریه از خود بپرسند که اگر ولی فقیه غیر معصوم چنین موفقیتی را در سطح یک کشور با الگوی فقهی به دست آورده است، آیا معصوم منصوب از طرف خالق نمی تواند جهان را با الگوی فقهی اداره کند؟/998/

ارسال نظرات