اعتراف پایگاه آمریکایی به عقدهی واشینگتن دربارهی ایران
به گزارش خبرگزاری رسا، مواضع دولت بایدن در قبال ایران یکی پس از دیگری نشان میدهند امیدی که متأسفانه برخی سیاستمداران در داخل کشور دربارهی تغییرِ ماهیتی یا حتی مقطعیِ روابط تهران-واشینگتن در دورهی پساترامپ داشتند، توهمی واهی بوده است. بیانیههای بایدن و کابینهاش دربارهی ایران، چه در موضوع هستهای، چه در مسائل منطقهای، و چه در حوزههای دیگر، نشان میدهد جو بایدن بهرغم چراغ سبزی که به هوادارانش در داخل آمریکا و (در نهایت تأسف) در ایران نشان داده بود، حاضر نیست سیاستهای آمریکا در برخورد با ایران را حتی اندکی تغییر بدهد؛ حتی نسبت به دورهی دونالد ترامپ.
این فرضیه که بایدن رویکرد و سیاست خارجی آمریکا را نسبت به دورهی ترامپ دچار تحول خواهد کرد، اکنون به طور کامل رد شده است؛ بایدن به جای اصلاح سیاستهای رئیسجمهور سابق آمریکا، در مواردی مانند تحریم ایران، به دنبال استفاده از این سیاستها به عنوان برگ برنده است (+)
در همینباره بخوانید:
›› ظریف و توهم اصالت دیپلماسی/ برجام هنوز برای دولت تجربه نشده
بسیاری از حامیان بایدن در داخل آمریکا نیز از این بدعهدی رئیسجمهور جدید و خیانت وی به وعدههای انتخاباتیاش دربارهی ایران ناامید شدهاند. پایگاه اینترنتی آمریکایی «آنتیوار» اخیراً در گزارشی تحت عنوان «عقدهی مزورانهی واشینگتن دربارهی ایران[۱]» به قلم «تد گالن کارپنتر» عضو ارشد امور دفاعی و سیاست خارجی و همچنین مدیر سابق مطالعات سیاست خارجی و نایبرئیس سابق مطالعات دفاعی و سیاست خارجی اندیشکدهی آمریکایی «مؤسسهی کیتو» توضیح داده است که چگونه جو بایدن همچنان به اشتباهات سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران ادامه میدهد و به جای استفاده از فرصت بهبود روابط با تهران، با توسل به ابزارهای قدیمی تحریم و تهدید، دشمنیِ خونیِ چهلسالهی واشینگتن علیه ایران را تداوم بخشیده است. آنچه در ادامه میخوانید، متن گزارش وبسایت آنتیوار است.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
از ماه ژانویه، وقتی جو بایدن به عنوان رئیسجمهور آمریکا روی کار آمد، تا الآن گمانهزنیهای جدیای دربارهی چشمانداز مذاکرات موفق میان آمریکا و ایران برای احیای «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام) ناظر بر برنامهی هستهای تهران وجود داشته است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، سال ۲۰۱۸ با کنار گذاشتن تعهدِ واشینگتن به مفاد این توافق، عملاً آن را نابود کرد[۲]. همزمان با تداوم تنشها میان آمریکا و ایران در حوزهی هستهای[۳]، امکان بازگشت برجام به حیات نیز در هالهای از ابهام فرو رفته است[۴].
جو بایدن (تصویر بالا) نهتنها سیاستهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، بلکه سیاستهای نادرست تمام رؤسایجمهور قبلی این کشور در قبال ایران را دنبال کرده است (+)
با این حال، تداوم بدگمانی متقابل آمریکا و ایران در مورد مسائل هستهای، تنها مظهر سوءنیت میان واشینگتن و تهران نیست. دو موضوع دیگر نیز اخیراً به وجود آمدهاند که قابلتوجه هستند؛ و موضع دولت بایدن دربارهی هر دوی آنها، نقاط کورِ مزمن و سیاست یک بام و دو هوایی را نشان میدهد که چهار دهه است سیاستهای آمریکا در قبال ایران را مبتلا کردهاند.
اواخر ماه می، دولت ایران دو کشتی، یک ناوچه و یک نفتکشِ تغییر کاربری دادهشده، را راهی سفری کرد[۵] که مقامات آمریکا نگران بودند به عنوان نمادی از حمایت ایران از رژیمِ تحتمحاصره و ضدآمریکاییِ نیکلاس مادورو در ونزوئلا، به این کشور منتهی شود. دولت بایدن مانند گربهای که آب جوش رویش ریخته باشد به این اقدام ایران واکنش نشان داد. مقامات آمریکایی به کاراکاس هشدار دادند[۶] که اگر مقصد کشتیهای ایرانی ونزوئلا باشد، این کار، اقدامی غیرعاقلانه و تحریکآمیز خواهد بود. سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا نیز بعداً ضمن تأکید[۷] بر اینکه ونزوئلا بیش از یک سال پیش از ایران تسلیحات خریداری کرده، هشدار داد که هرگونه تحویل محمولهی جدید تسلیحات به ونزوئلا «اقدامی تحریکآمیز و تهدیدی علیه شرکای ما در این نیمکره خواهد بود.»
تصویر ماهوارهای از ناوبندر ایرانی «مکران» در کنار جزیرهی ایرانی «لارک» در خلیج فارس؛ مکران که قبلاً نفتکش بود و اکنون تبدیل به یک ناو هلیکوپتربر شده و به عنوان یک پایگاه پیشتاختهی شناور مورداستفاده قرار میگیرد، یکی از دو کشتیای است که از ایران به سمت مناطق اطراف آمریکا رفته و مقامات واشینگتن را آشفته کرده است (+)
سیاست یک بام و دو هوای آمریکا در اینباره به طرز فاحشی مشهود بود: آمریکا و متحدانش در ناتو، درون خلیج فارس، درست پشت درِ خانهی ایران، حضور گسترده و مداومِ دریایی دارند. ظاهراً مقامات آمریکایی اعزام نیروی عظیم نظامی غرب به پشتِ درهای ایران را به هیچ عنوان تحریکآمیز نمیدانند. این در حالی است که اقدام تهران به ارسال یک جفت کشتی، از نیروی دریایی درجهی دومش، آن هم صرفاً به مناطق نزدیک به آمریکا ظاهراً یک تهدید خطرناک است. نابینایی تعمدی مقامات آمریکا در اینباره حیرتآور است. کاریکاتوری طنزآمیز، که سال گذشته در فیسبوک دستبهدست میشد، بهخوبی همین سیاست دورویی آمریکا را به تصویر کشیده است. کاریکاتور، نقشهی ایران را همراه با موقعیت پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه نشان میدهد. توضیح کاریکاتور این است: «ایران بهوضوح دنبال جنگ است. ببینید کشورشان را چهقدر جفتِ پایگاههای نظامی ما گذاشتهاند.» به نظر میرسد مقامات آمریکا نیز تحت فرضیهی مشابهی عمل میکنند.
«ایران بهوضوح دنبال جنگ است؛ ببینید کشورشان را چهقدر جفتِ پایگاههای نظامی ما گذاشتهاند» (+)
موضوع دوم، بیانیهی لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، بود که در تأکید شده بود آمریکا همچنان کاملاً به «دفاع» از عربستان متعهد است[۸]. صحبتهای آستین هشداری نهچندان تلویحی به ایران بود که رقیب اصلی منطقهای عربستان است؛ هرچند روابط تهران و ریاض اخیراً نسبتاً بهبود پیدا کرده است[۹]. موضع آستین همچنین نشاندهندهی جانبداریِ سابقهدار آمریکا در روابط میان ایران و عربستان است. دولتهای آمریکا از اوایل دههی ۱۹۸۰ به این سو، ایران را به عنوان اصلیترین عامل بیثباتکننده در خاورمیانه و عربستان را به عنوان بازیگر حافظ [ثبات و] «وضعیت موجود» تلقی کردهاند. همین تصور موجب شده واشینگتن چشمش را روی سابقهی هولناک حقوق بشری دولت سعودی ببندد[۱۰] و از جنگِ «مملو از وحشیگریِ» ریاض علیه متحدان حوثیِ ایران [انصارالله] در یمن حمایت کند[۱۱].
واقعیت این است که هر کدام از بازیگران خاورمیانه که به داشتنِ روابط نزدیک با تهران تمایل داشته باشند، بدون استثنا هدف انتقامجویی آمریکا قرار خواهند گرفت. در جهانبینیِ سادهانگارانهی مقامات آمریکا، و بخش اعظمِ دستگاه سیاست خارجی این کشور، سایر ملتها یا جنبشها نمیتوانند «متحد» ایران باشند؛ حتی هرگونه همکاری محدودی با تهران هم خودبهخود آنها را تبدیل به «نیروی نیابتی[۱۲]» ایران و «تروریست[۱۳]»هایی تبدیل میکند که تهدیدی برای صلح و ثبات منطقه هستند. بنابراین، حوثیها [انصارالله] صرفاً درگیر جنگ داخلی علیه یک رژیم مورد حمایتِ عربستان نیستند، بلکه «دارند دستورکار شرورانهی ایران را اجرا میکنند.» حزبالله صرفاً یک حزب سیاسی در لبنان نیست، بلکه «عروسک خیمهشببازی ایران است که اسرائیل و دیگر «دوستان» آمریکا را هدف قرار داده است.» یکی از دلایل اصلی اینکه آمریکا تلاش کرد بشار اسد، دیکتاتورِ سکولار سوریه، را از قدرت ساقط کند، با وجود احتمال بالای تبدیل شدن سوریه به یک زمین بازیِ دیگر برای جهادگراها بعد از رفتن اسد، هم تمایل اسد به تبدیل شدن به برجستهترین متحد منطقهای تهران بود[۱۴].
مقامات آمریکایی نمیتوانند باور کنند که ایران، نهتنها در منطقهی خودش بلکه در سراسر جهان، «متحد» دارد؛ برای همین هم متحدان ایران را «گروه نیابتی» یا «تروریست» معرفی میکنند (+)
آنچه که نیاز است، اتخاذ سیاستی فوقالعاده عاقلانهتر و خویشتندارانهتر از سوی آمریکاست. مقامات آمریکا باید دیدگاهی را کنار بگذارند که تکتک اقدامات تهران را به عنوان تهدیدی وحشتناک برای صلح منطقهای و جهانی میداند. به علاوه، باید یک تمرین ذهنی را هم انجام بدهند: نگاه به اقدامات واشینگتن از دیدگاه ایران. وضع تحریمهای اقتصادیای که هر روز شدیدتر میشوند، و تلاش برای منزوی کردنِ ایران در سطح بینالمللی، تبدیل به یک دشمنیِ خونی بینتیجه از جانب آمریکا شده است[۱۵]؛ و آنچه که مسلم است اینکه تهران نیز همین برداشت را دارد. به همین ترتیب، تداوم حضور گستردهی دریایی و هوایی آمریکا و ناتو در خلیج فارس و اطراف آن، از نظر هر دولتی در ایران یک ژست تهدیدآمیز تلقی میشود. کاهش حضور ارتش آمریکا و شروع یک اقدام جدی برای عادیسازی روابط با ایران، گامهایی هستند که مدتهاست به تعویق افتادهاند.
علاوه بر این، واشینگتن باید سیاست کلیِ منطقهای متفاوتی را نیز اتخاذ کند. این تصور که عربستان «دوستِ» آمریکا و یک قدرت ثباتآفرین در خاورمیانه است، با فهرست طولانیای از رفتارهای ریاض[۱۶] در تناقض است. از نظر سرکوب داخلی، سابقهی حقوق بشری عربستان حتی از ایران نیز بدتر است. اگر یک مورد وجود داشته باشد که آمریکا بهوضوح باید در آن بیطرفی مطلق را بین دو قدرت رقیب رعایت کند، آن مورد، رقابت ایران و عربستان است.
دولت بایدن فرصت آن را دارد که از رؤسایجمهور قبل از خود فاصله بگیرد و استراتژی جدیدی در قبال ایران اتخاذ کند که دو کشور را از لبهی پرتگاه جنگ به عقب برگرداند و ثبات و یکپارچگیای را به سیاستهای آمریکا تزریق کند که بهشدت موردنیاز است. اما متأسفانه تا کنون هیچ نشانهای وجود ندارد که نشان دهد رئیسجمهور یا مشاورانش تمایلی به برداشتن گامهای لازم در این مسیر دارند.