ادعای تازه یک متهم سال 88 درباره فرایند دستگیریها
به گزارش خبرگزاری رسا، فیضا... عربسرخی، فعال اصلاحطلب و از بازجویان خشن دهه60، اخیراً در بخشی از یک مصاحبه اظهار کرده است: در چنین شرایطی، کمپینهایی نظیر محاکمه روحانی با چنین رویکردهایی، حتما با حمایت و پشتیبانی بخشهایی از نهاد قدرت شکل میگیرد. این مسئله، امری نیست که برای همه مباح یا مجاز باشد.
به گزارش امتداد، او میافزاید: دستِکم، تجربه شخصی من از ماجراهای پس از ۸۸ به من میگوید که برخوردها، عمدتا سیاسی و بر اساس سوگیریهای خاص انجام شد. وقتی که حکم دستگیری امثال من قبل از برگزاری انتخابات صادر شده و از سوی دیگر اتهاممان هم، برنامهریزی برای اغتشاشات پس از انتخابات بوده، پیداست که رفتارها با سوگیری سیاسی همراه بوده است.[1]
*اخلاق و تقوای سیاسی ایجاب میکرد آقای عربسرخی که در یکی از خطرناکترین توطئهها علیه انقلاب اسلامی و مردم(فتنه 88) دستگیر شدند و البته با رأفت و سماحت نظام مواجه شدند؛ اکنون قدردان آن رأفت باشند نه اینکه به حمایل کردن دوباره تفنگها بیاندیشند!
از عقلانی بودن یا نبودن بحث محاکمه رئیسجمهور سابق در مقطع کنونی که بگذریم؛ آقای عربسرخی درباره فتنه بزرگ سال 88 حاضر نشده به مردم بگوید که این رخداد از مدتها پیش از برگزاری انتخابات برنامهریزی شده بود و از همین رو بود که اصلاحطلبان ستادی از ماهها قبل از برگزاری انتخابات 88 طرح مزوّرانه "ایجاد ستاد صیانت از آرا" را کلید زدند تا بعدا بتوانند راحتتر به القای شبهه تقلب بپردازند.
آیا این یک امر مجرمانه نیست؟!
مردم و جوانان باید بدانند که برخی اعضای ستاد میرحسین موسوی از یکسال قبل از انتخابات در مصاحبههایشان از این میگفتند که اگر انتخابات سالم برگزار شود؛ موسوی پیروز انتخاب خواهد بود.
آیا این امر مجرمانه نبود؟
آقای عربسرخی با اعترافات امثال ابطحی چه میکنند که در دادگاه صراحتا گفته بود که اغتشاش و به خیابانآمدنها از مدتها قبل برنامهریزی شده و تقلب اسم رمز آشوب بود.
و اکنون ما این قضاوت را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذریم که برخورد نظام اسلامی با عوامل ضد امنیتی فتنه 88، برخوردهایی سیاسی و بر اساس سوگیری بوده است یا برخوردهایی عقلانی و اسلامی که برای حفظ کشور و امنیت مردم ضروری بود...
پاره کردن ورقهای کتاب فتنه سال 88 و جعل واقعیت؛ طرحی است که هرگز عملی نخواهد شد.
***
دشمنان شادمانی مردم ایران؛ نشسته بر سر بازار...
"آنها" نمیخواهند آب خوش از گلوی مردم پایین برود!
اخیراً فردی به نام حمزه نوذری، تحت عنوان جامعهشناس، یادداشتی را با عنوان "موانع بروکراتیک شاد زیستن" در شماره چهارشنبه گذشته روزنامه شرق منتشر کرده است.
در بخشی از این یادداشت میخوانیم: قبل از هر چیز لازم است برای شادزیستن گروههای مختلف اجتماعی جامعه مانند کودکان، نوجوانان، زنان و... زیرساختهای لازم را فراهم کرد. بخشی از شادزیستن به توسعه اقتصادی مربوط است، ولی بیشتر آن به آزادیهای اجتماعی در چارچوب قانون وابسته است. در کشورهای پیشرفته تلاش بر این است که موانع برای شادزیستن برطرف شود، اما در کشور ما اغلب لوازم و امکانات شادزیستن در اختیار گروهها و سازمانهای خاصی است و نابرابری زیادی در این زمینه وجود دارد.
او همچنین مینویسد: یکی از بزرگترین موانع برای شادزیستن صداوسیماست. این سازمان عریض و طویل بودجه زیادی صرف برنامههای فاقد محتوا و بیارزش میکند و سلبریتیها را با هزینه گزاف برای ایجاد برنامههای سرگرمی تقلیدی و آبکی به خدمت میگیرد که کاری عبث و بیهوده است. این سازمان هرگونه برنامههای شادی که توسط جامعه مدنی اجرا میشود، به نقد و پرسش میگیرد و آن را مخالف ارزشهای جامعه میداند. سانسور بزرگترین ابزار صداوسیما برای جلوگیری از شادی و نشاط است. ساختار مدیریتی صداوسیما به گونهای است که برنامههای آن در خدمت گروه کوچکی از جامعه است.[2]
*ما اظهارات این فرد و تحلیلی عجیبی که درباره سازمان صداوسیما ارائه کرده است را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
اما در بحث "شادی و نشاط" جامعه ایرانی بیان 2 نکته مهم و راهبردی ضروریست:
یکم_ شادی و شادمانی جزء جدانشدنی و لاینفک زندگی آدمها، خانواده و جامعه است که صد البته خود مردم توانایی بیشتری برای فهم چگونگی شاد زیستنی، شادمانی و تفریح دارند.
به این معنی که همچون اقتصاد، حکومت در این زمینه یک ریل گذار است و صرفا بایستی در چارچوب عقلانیت، قانون و البته شرع مقدس؛ زیرساختها و زمینههای تفریح و شادمانی را البته با "رویکرد عدالتمحور" فراهم کند.
نقطه تلاقی این دو فکت علمی البته در تاریخ 43 ساله عمر نظام اسلامی به روشنی دیده میشود و حکومت ما نشان داده که در احترام به انتخابهای عاقلانه مردم برای شادمانگی؛ در حد توان خود ریلگذاریهای بزرگ و مهمی را انجام داده است.
دوم_ عدهای در جامعه ما هستند که با یادکرد از مشکلاتی مثل "گرانی" عنوان میکنند که این مسئله مانع شاد زیستن و عامل ناراحتی مردم و قطع تفریحات آنهاست!
صد البته این مشکل و برخی دیگر از مشکلات وجود دارد و مسئولان دولتی نیز بایستی نسبت به رفع گرانی موجود که هیچ قاعده دلاری، تورمی، تحریمی و بازاری ندارد و راه حل آن هم مشخص است؛ اهتمام کنند.
اما اولا باید بدانیم که شادی و شادمانی یک نیاز است مثل سایر نیازها که وجود هیچ مشکلی نباید مانع آن معرفی شود.
یعنی وجود یک مشکل مثلا اقتصادی یا امنیتی اگرچه میتواند میزان پرداختن به شادمانی را کمتر کند اما هرگز نباید و نمیتواند که آنرا به صفر برساند. مقولهای که مثال آن اجرای برنامههای طنز توسط برخی اهالی برنامه رادیویی "صبح جمعه با شما" در پناهگاههای زمان جنگ حین بمبارانها بود.
در واقع، شادمانی وابسته به هیچ چیز نیست و مثل یک نیاز، میتوان در هر شرایطی بصورت عاقلانه آنرا رفع کرد.
ثانیا مردم باید بدانند افرادی که در تریبونهای خاص دائما از مشکلات اقتصادی بعنوان مانع شادمانی یاد میکنند؛ کسانی هستند که در زمان دلار 10 هزار تومانی هم ابراز گرسنگی میکردند و در دوران حضور ایران در جایگاه هجدهم اقتصاد جهان نیز دائما به ریشخند این حقیقت میپرداختند!
مردم همچنین باید بدانند که این افراد گاهی که مشکلات اقتصادی هم نباشد؛ ممکن است حتی از اعتقادات مذهبی مردم بعنوان مانع شادمانی یاد کرده و مثلا بگویند: ما شاد نیستیم چون فقط امام حسین(ع) را محور قرار دادهایم![3]
به این معنی که افکار عمومی باید مراقب شیطنتهای این افراد خاص و طراحی کلی آنها برای هدف گرفتن رمق مردم برای شادکامی معقول باشند...
مسئله مهمتر که باید آنرا از شبهات ذهنی در بحث شادی و احساس شادمانی دانست و خللی جدی هم در جامعه ما ایجاد کرده است "سیاهنمایی" و "پمپاژ ناامیدی" از سوی یک جریان سیاسی خاص است.
آنها طی 10 سال گذشته تقریبا هر مثبتی را در ذهن مردم تخریب کردهاند و زمین و زمان را جهنم جلوه دادهاند.
جالب است که حتی عبارت "موانع شاد زیستن در جامعه ایرانی" نیز که در بالا اثبات کردیم یک گزاره عقلانی و بیمعنیست هم توسط همین افراد و وابستگان ذهنی آنهاست که دائما در فضای عمومی جامعه ما القا میشود!
دقت شود که ما حتی اگر در بهشت هم زندگی کنیم اما وجود یک فرد سیاهنما میتواند ما را به تلقی زیست جهنمی بکشاند.
آنچه که رمق کسانی از مردم را طی سالهای اخیر برای لذت بردن بیشتر از زندگی و فهم شرایط زیست شادانه در جامعه ایران اسلامی ستانده است؛ نه مشکلات اقتصادی و نه تحولات پیرامون بلکه فقط و فقط "سیاهنمایی جریان سیاسی خاص و وابستگان فکری آن" بوده است.
افرادی که به زعم برخی محافل تحلیلی قصد کردهاند تا نگذارند آب خوش از گلوی مردم پایین برود و در ادامه، جامعه در تصور ذهنی زیست جهنمی و ناشکری نسبت به مثبتات کشور؛ وارد مقطع "فتنه اقتصادی" شود.
اطلاع بیشتر در قبال این حلقههای نامیمون بهمپیوسته نیازمند اقتراح بیشتر نخبگان و اشراف مدقّانه مقامات کشور است.
***
این هزارمین شماره "وبلاگ مشرق" است
این هزارمین شماره وبلاگ مشرق است که در مقابل دید مخاطبان محترم قرار میگیرد.
وبلاگ مشرق یک بسته تحلیلی روزانه است که در طول هزار شمارهای که در اختیار مخاطبان محترم مشرق قرار گرفت؛ تلاش کرد تا با رصد دقیق جریانات کشور در ساحات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی؛ ترسیمی ریاضی و اصولی را از حقیقتِ پیرامون برای مردم عزیز ایران ارائه کند.
راهبردی که البته به فضل الهی با توجه مخاطبان محترم مواجه شد و هماکنون نیز یک کارنامه مشخص دارد.
در این مدت به فضل خدا توانستیم در رخدادهای مهمی مثل اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98، برجام، دفاع از مثبتات کشور در مقابل پروژه سیاهنمایی، تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان، مقابله با ناکارآمدی جریان چپ در مجلس دهم، شورای پنجم و دولت اعتدال، ارائه راهکار اصولی در بحث گرانی و نقشههای هسته سخت اصلاحات برای معیشت مردم؛ تحلیلهایی را قبل، حین و پس از بروز رخدادهای اشاره شده در اختیار مخاطبان محترم بگذاریم.
در وبلاگ مشرق تلاش کردیم تا در مباحث تحلیلی از مسیری که رهبر انقلاب در تأکید بر "تحلیل صحیح" و "تفرّس"(به معنی با فراست دیدن آینده) ترسیم کردهاند عبور کنیم و در این راه از مطالعه، از رصد دقیق، از نگاه ریاضی نیز بهرهها بردیم.
بسته تحلیلی وبلاگ مشرق از سوی برخی مخاطبان محترم در این مظان قرار گرفت که بیشتر به مسائل اصلاحطلبان میپردازد!
این ظن به دلیل حواشی بیشتر و هشدارهای بیشتری بود که در پیرامون اصلاحطلبان قرار داشت و دارد...
چه اینکه به زعم ما کلید پیشبینی و فهم رخدادهای مهمی مثل آبان 98، تحریم انتخابات، توطئه سیاهنمایی، "تهدید 20 ساله" و یا برخی تهدیدات در آینده باید در ستاد جریان چپ جستجو میشد.
و یا بعضا نقدهای بزرگ و مهمی را به شخصیتهای اصولگرا از قبیل احمد توکلی، عزتا... ضرغامی، علی لاریجانی و... منتشر کردیم و گاهی در محضر مردم با این رجال محاکات هم داشتیم.
ضمن اینکه که گاهی به نقد قوه قضائیه و سایر نهادهای انتصابی هم پرداختیم و از سماحت نظام اسلامی در ایجاد فضای باز "انتقاد منطقی" بهره بردیم.
آنچه اشاره شد از باب "ضرورت ارائه کارنامه" به مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود.
چه اینکه میزان عیار و صحت حرکتها را "کارنامه" رجال و جریانها و رسانهها است که مشخص میکند.
در موعد هزارمین شماره وبلاگ مشرق از بابت هر کمی و کاستی از مخاطبان محترم عذرخواه هستیم و پذیرای نقد و نظرات بینندگان و معقّبین این بسته تحلیلی نیز خواهیم بود.
***