مذاکرات هستهای و دو خط موازی با آن
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، مذاکرات هستهای ایران و اعضای اصلی شورای امنیت سازمان ملل 18ساله شد. اما در طول مذاکرات اقدامات دیگری نیز صورت میگرفت که دو طرف از آن مطلع بودند و سعی میکردند در متن مذاکرات به آن وارد نشوند، یک خط موازی غرب و صهیونیستها با مذاکرات ایجاد کردند و یک خط موازی جمهوری اسلامی ایران. خط جمهوری اسلامی دور زدن تحریم بود که برخی ـ حتی در داخل - آن را غیراخلاقی میدانستند.
یعنی تحریم را غیراخلاقی نمیدانستند اما دور زدن تحریم را نوعی دزدی و پنهانکاری تلقی میکردند. اما با پایان دولت روحانی خط موازی ایران از دور زدن تحریم فراتر رفت که به آن اشاره میشود. خط موازی غرب و صهیون در طول مذاکرات دو بعد داشته است.
اول جنگ سختافزاری از طریق خرابکاری، انفجار و ترور و دوم جنگشناختی از طریق رسانه و شبکههای اجتماعی.
جنگ اول با هدف نابودی زیرساختهای انسانی و فیزیکی هستهای صورت میگرفت و جنگ دوم در راستای فروپاشی درونی و رویارویی مردم و حاکمیت از طریق جنگشناختی با هدف جهتدهی به مرجع و منبع مشکلات معیشتی مردم ابداع شد.
از اول مذاکرات شاهد جنگ سایبری علیه تأسیسات هستهای بودیم که ویروس استاکسنت و نفوذ و فروش قطعات آلوده شروع آن بود و ترور چندین دانشمند هستهای که آخرین آن شهید فخریزاده بود و در آخر انفجار نطنز و کرج، نمونههای دیگری از آن است و قطعاً دهها مورد دیگر نیز بوده که ناکام مانده است.
نکته جالب اینکه ما با اعضای اصلی شورای امنیت سازمان ملل که حق وتو دارند و برای مسائل امنیتی جهان تصمیم میگیرند مذاکره میکردیم اما آنان هیچگاه حاضر به تشکیل جلسه شورای امنیت یا اتخاذ تصمیم علیه جنگ موازی با مذاکره نشدند و جنگهای مذکور اگرچه به صورت موردی و با تدبیر نظام در کار آژانس انرژی اتمی اختلال میکرد اما مشکلی را متوجه مذاکرهکنندگان با ما نکرد و هیچگاه پاسخگوی این دوگانه (ترور و انفجار - مذاکره) نبودند. اما با پایان دولت روحانی خط موازی جدیدی از سوی ایران به کمک دور زدن تحریم آمد.
در سال پایانی ترامپ، رهبری راهبرد بیاثر کردن تحریم در عین رفع تحریم را اعلام کردند که هر یک میتواند مکمل و راهگشای دیگری باشد. بیاثر کردن تحریم به صورت جدی در دستور کار دولت جدید قرار گرفت.
بهبود روابط با همسایگان، دو برابر شدن صادرات به افغانستان، سوآپ گاز با ترکمنستان، بازگشت بخشی از بدهی عراق، حل غائله مرزی با آذربایجان و... نمونههایی از این بیاثرسازی است. فروش رسمی نفت به چین، اجرایی شدن قرارداد 25 ساله و سفر رئیسی به روسیه و عضویت در شانگهای نمونههای دیگر از توجه به راهبرد بیاثر کردن تحریم بوده است که اثرات آن مانند توقف یا منفی شدن رشد تورم و ثبات نسبی قیمتها و عدم قطع یا افت فشار گاز در اوج سرما نمونههای آن است.
بنابراین در ادامه کار نیز باید بدانیم جنگ و تخریب و ترور همچنان مکمل مذاکره غرب با ماست و در عین حال گزینه پیدا کردن منفذهای تنفسی با هدف بیاثر کردن تحریم همچنان باید معتبر باقی بماند. زیرا نه از پایان جنگ موازی خبری است و نه از تضمین یک توافق پایدار با غرب.
عبدالله گنجی