امام هادی؛ مظلوم، اما مقتدر و پیروز
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، زندگی سراسر افتخار انسان 250 ساله، ائمه اطهار(ع) صحنه درسآموزی از احساس تعهد و مسئولیت برای حفظ دین و بسط فرهنگ و ارزشهای دینی در جامعه بشری است. حیات سیاسی اجتماعی انسان 250 ساله، بهقدری با برکت بود که «یک روزِ مجاهدت ائمه(ع) بهقدر سالها اثر میگذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک این بزرگواران مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت.
این بزرگواران، دین را همینطور حفظ کردند، والا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحییبناکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یک علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بهکل کلک آن کنده میشد؛ تمام میشد. این مجاهدت و تلاش ائمه(ع) نهفقط تشیُّع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا»(نک: امام خامنهای، 30/05/1383).
نقش سهگانه ائمه اطهار در پیشبرد اهداف الهی
به نظر شهید آیتالله محمدباقر صدر که به بیان امام خامنهای «برای نظام اسلامی و جامعهٔ اسلامی واقعاً عمود فکری» و «به معنای واقعی کلمه یک نابغه بود»، زندگی ائمه هدی(ع) را میتوان بر پایه سه نقش، بخشبندی کرد:
نقش نخست: نقش مصونسازی اسلام در برابر آسیب کژروی است. آسیبی که پس از رحلت پیامبر(ره) روی داد و ممکن بود اسلام را سراسر به باد فنا دهد. برای ائمه اطهار(ع) در این مرحله پیش از هر چیز این مهم بود که اسلام استوار داشته شود. این نقش را امیر مؤمنان(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ایفا کردند و تا امام سجاد (ع) ادامه یافت.
نقش دوم: نقش ایجاد چارچوب ویژه برای شیعیان، بهعنوان گروه مؤمن و پاسدار بر میراث حقیقی اسلام و شریعت و احکام قرآن است. این نقش با امام رضا(ع) به پایان میرسد.
نقش سوم: نقش آمادهسازی برای به دست گرفتن زمام حکومت است و از دوران ولایت و امامت امام رضا (ع) آغاز میشود. در این مرحله دیگر شیعیان به سطحی رسیدند که آنان را به گرفتن زمام حکومت نزدیک میکرد. پایگاههای مردمی آنان بهجایی رسید که خطر سیاسی بیچون و چرایی برای خلفا شکل میداد. به همین سبب از امام رضا (ع) به بعد، تغییری بنیادین در رویکرد سیاسی خلفا به امامان(ع) به وجود میآید. (نک: کتاب امامان اهلبیت، مرزبانان حریم اسلام، ص 583- 584)
ویژگیهای طاغوت عصر امام هادی
پس از شهادت حضرت رضا(ع) رویکرد عباسیان نسبت به ائمه در ظاهر نیز روی بهتندی و شدت گذاشت. امام جواد(ع) به بغداد فراخوانده شد و مأمون بهرغم اکراه امام جواد(ع) با هدف کنترل هر چه بیشتر امام و نیز بازسازی چهره خود در جامعه بهعنوان قاتل حضرت رضا(ع) دخترش را به عقد امام جواد(ع) درآورد و بدین ترتیب شبکه جاسوسی خود را تا عمق خانه امام نفوذ داد.
در زمان امام هادی(ع) اوضاع بُغرنجتر شده بود. حکومتیان که دیگر نظیر گذشته تنها از نژاد عرب نبودند، بر اساس تیره و نژاد به گروههای قدرتطلب درون دولت عباسی تجزیه شده بودند. آشکارترین اثر این اتفاق، زوال هیبت و عظمت مقام خلافت بود. چنانکه موضوع کشمکش بردگان، ترکان و اعراب در درون حکومت عباسی کاملاً روشن شده بود. همزمانی و مقارنت دوره کوتاه امامت حضرت هادی(ع) با زمان خلافت شش خلیفه از خلفای عباسی، مؤید تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاکمیت است. همچنین خوشگذرانی و هوسرانی درباریان در این دوره، شدتی بیش از پیش یافت و بالطبع دو نکته مزبور، ظلم و خودکامگی گسترش یافت و موجبات نارضایتی بیشتر مردم فراهم آمد.
از میان این شش تن، متوکل شخصیتی ویژه و استثنایی است. هوش و سیاستش، قساوت و شدت عملش، بیبندوباری و شهوترانیاش در کنار نفرت و کینهاش از حضرت علی(ع) دوره خلافت او را نهتنها در میان شش خلیفه معاصر امام، بلکه در تمام دوران خلافت عباسیان و حتی امویان، به دورهای حساس تبدیل کرده است. مهمترین نمونههای دشمنی متوکل با اهلبیت عبارت است از:
1- نفرت از امیرالمؤمنین(ع) و تلاش برای تخریب شهرت و شخصیت او با فعالیتهای تخریبی نظیر برگزاری نمایشهای مضحک در دربار که حتی با عکسالعمل منتصر، فرزندش، روبرو شد.
2- تخریب مرقد امام حسین(ع) و تبدیل آن به زمین کشاورزی، همراه با مجازات زائران آن امام مظلوم و احداث پُستهای بازرسی جهت ممانعت از رسیدن زوار به مرقد شریف.
3- محاصره اقتصادی علویان و محبان اهلبیت، آنچنانکه موجبات نابودی آنان فراهم شود.
4- تلاش برای ایجاد یک جایگزین ضعیف برای رهبری شیعیان از طریق حمایت از موسی، برادر امام هادی (ع) تا ضمن انحراف جریان امامت، فردی دستنشانده به رهبری مخالفان گمارده شود.
5- فراخوانی امام هادی(ع) به سامرا و اسکان ایشان در این شهر که ماهیتاً شهری نظامی و محل سکونت سپاهیان و لشگریان متوکل بود.
امام هادی مظلوم ولی مقتدر و پیروز
اما به گواهی تاریخ امام هادی(ع) با زیرکی و دقت نظر الهی خود نهتنها توانست از کمند حیلهها در امان بماند، بلکه با سکونت در سامرا، علاوه بر خنثی کردن تبلیغات اطرافیان خلیفه و نیز با گرفتن فرصت هرگونه بهانهجویی از شخص خلیفه، توانست در ادامه فعالیتهای امام جواد(ع) شبکه ارتباطی وکالت را بیش از گذشته ساماندهی، تثبیت و تقویت کند و از طریق بسط تشیع به شیوه مکاتبهای، موجبات آشنایی شیعیان را با شرایطی آتی، خصوصاً شرایط غیبت امام معصوم، فراهم آورد.
«حدیث معروفی درباره وفات حضرت هادی(ع) هست که از عبارت آن معلوم میشود که عده قابلتوجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ بهگونهای که دستگاه خلافت هم آنها را نمیشناخت؛ چون اگر میشناخت، همهشان را تارومار میکرد؛ اما این عده چون شبکهٔ قویای به وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمیتوانست به آنها دسترسی پیدا کند»(امام خامنهای، 30/05/1383).
امام نکته مهم و قابلتوجه اینکه «بالاخره در نبرد بین امام هادی(ع) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی(ع) بود؛ این باید در همه بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد... ائمه ما در طول این دویستوپنجاه سال امامت - از روز رحلت نبی مکرم اسلام(ص) تا روز وفات حضرت عسکری، دویستوپنجاه سال است - خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیتشان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم درمجموع و در طول زمان»(همان)./9314/ی704/