ماله کشی دیگر جواب نمیدهد
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، تمام مصیبتهای انقلاب و چه بسا اسلام، ناشی از برداشتهای غلط افرادی است که ادعا دارند و خدا رحم کند اگر سابقهای هم داشته باشند. اگر گذشتگان این نکته را بیان میکردند شاید ما خیلی متوجه عمق آن نمیشدیم ولی وقایع و موضع گیریهای پس از انقلاب، ما را به نهایت نکته مذکور رساند؛ کسانی که ادعای انقلابی گری دارند و معتقدند فقط اینها امام را میشناسند حال اینکه نظر رهبر پس از امام با این افراد مخالف است! اصلاح طلبان و به طور مخصوص مجمع روحانیون مبارز از این دسته هستند که امام را انحصاری از آن خود کرده و بر مؤسسههای مرتبط با اندیشههای حضرت امام سوار شده اند.
بیانیه اخیر منتشر شده از سوی مجمع روحانیون مبارز به همراه مجمع مدرسین و محققین نمونه بارز ادعای فوق است؛ بیانیهای که کلمه امام از بند بندش لبریز است ولی کدام امام؟! مسأله در روایت افراد از اندیشه امام خمینی است. موضوع در جایی جدی میشود که نفحاتی از غرض و عناد از جانب تحریف کنندگان امام به مشام میرسد و البته همین افراد نیز بر اریکه قدرت هستند و تصمیم گیر. یکی از این افراد که اتفاقا ملبس به لباس روحانیت هم هست و همین امر درگیری را سختتر میکند، احمد مازنی است که به صرف شنیدن نامش، تلاش مذبوحانه او و همکارانش در سلفی حقارت با موگرینی را به خاطر میآورد.
سایت جماران که رسانه گروه مذبور است، در مصاحبهای با احمد مازنی به بازخوانی آن بیانیه پرداخته که خبرگزاری رسا در یادداشت «تقابل با سنگ پای قزوین» به صورت اجمالی متن بیانیه را مورد بررسی قرار داده است. در مصاحبه مازنی با جماران نکاتی مطرح شده که بیان آن، به جهت شناختن خط فکری روایت سازان امروز خالی از لطف نیست. همچنین پیش از پرداختن به اصل بحث شایسته است گوشهای از سوابق احمد مازنی را بخوانید؛ وی نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و رییس کمیسیون فرهنگی، معاون سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران، عضو سابق حزب جمهوری اسلامی و مؤسس انجمن اسلامی شهید هاشمینژاد در مشهد است. در نتیجه ایشان جزء مسئولان و تصمیم گیران بوده است که باید نسبت به سوابقش پاسخگو باشد.
دین سواری
خاطرم هست در آن زمانی که احمد مازنی نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی بود، جشنی به مناسبت زادروز هنرمندان پیشکسوت متولدین مرداد و شهریور در روز 14 مرداد در باغ زیبا برگزار شد که در آن زمان بحث کنسرت بسیار داغ بود؛ احمد مازنی در آن مجلس سخنی گفت که ریشه اندیشهای او و هم فکرانش را مشخص کرد. او گفت: «وقتی که میگوییم که در جامعه هم کنسرت و هم روضه باشد، این رفتار را از امام حسن (ع) و امام حسین (ع) آموختیم؛ آنها که مدعی دین هستند، کاتولیکتر از پاپ نشوند!»
سؤال ما این است که فکری که اینگونه اسلام را شناخته، آیا توان درک و فهم امام خمینی را دارد؟ حالا چنین شخصیتی در مصاحبه اخیر خود با جماران سعی کرده بیانیه مشترک دو مجمع را ماله کشی کند و اثبات کند که «اصلاح طلبان هیچ وقت از امام، اصل نظام و قانون اساسی عبور نکرده اند»! فقط به عنوان نمونه بحث موسیقی و کنسرت مطرح شد و هر انسان آگاهی از موضع امام خمینی رضوان الله علیه نسبت به پخش موسیقی، غنا و این نوع کارها خبر دارد؛ ضمنا صدمات و لطماتی که دول اصلاح طلب و اعتدالی، همچنین مجلسهای اصلاح طلب به دین، اسلام و انقلاب زدند بسیار مشخص است که فقط دست دادن خاتمی با زنان بیانگر عمق این فاجعه میباشد.
همانطور که در بالا بیان شد، ملبس بودنشان به لباس روحانیت بر سختی کار افزوده است. شخصی که تصمیم میگیرد و مسئول است، بر اساس اندیشهها و تفکراتش سیاست گذاری میکند و مشکل امام با بازرگان نیز بر سر همین مسأله بود که اندیشه لیبرالی او و اعضای نهضت آزادی مانع از اجرای اسلام ناب است. کار امام بسی آسانتر بود زیرا با افرادی کت و شلواری و ریش تراشیده رو به رو بود اما اکنون همان تفکر لیبرالی در بین افرادی با عمامه و ریش و سابقه مبارزاتی رواج دارد که به هر کار ضد اسلامی، رنگ دینی میزنند و آن را با عنوان اندیشه امام به مردم حقنه میکنند.
مأخذ انقلابی گری مازنی
در گوشهای از مصاحبه، مازنی دست به حمله علیه منتقدان انقلابی بیانیه مشترک دو مجمع میزند و میگوید «اینکه زیر پتو بنشینند و جنگ سایبری علیه مخالفین خودشان راه بیاندازند و اسمش را جریان انقلابی بگذارند، از عجایب روزگار است»؛ همچنین در ادامه اسامی اشخاصی را میآورد و خود را به آنان میچسباند که «ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گوشهای از این جریان بودیم؛ شخصیتهای مطرحی مثل امام خمینی(س) که در رأس بودند، آیت الله مطهری، آیت الله منتظری، آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله طالقانی، مرحوم دکتر شریعتی، مرحوم مهندس بازرگان و بسیاری شخصیت های روحانی و غیر روحانی که انقلابی بودند...»
همین جمله و بیان اسامی حاکی از این است که اسلام مازنی و برداشت او از انقلاب یک برداشت التقاطی و غلط است پس نباید ادعا کند اصلاح طلبان هیچگاه از امام و اصل نظام عدول نکردند. امام صریحا فرمود: «آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است.» همچنین رهبری نیز بازگان را خسرالدنیا و الآخره معرفی کردند.
صریح تر از همه اینها نوشته حضرت امام(ره) در منشور روحانیت است که خود گویای همه چیز است؛ «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی از تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود. گرچه در آن موقع هم من شخصا مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تایید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمام اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تاسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه ها و لیبرال ها میخوریم».
افاضات دیگر
همچنین مازنی میگوید باید برای حل مشکلات راه حل داد؛ «اینکه گفته شود مسئولیت همه مشکلات بر عهده دولت های اصلاح طلب هست، اگر مشکل وجود دارد، که دارد، به جای اینکه دنبال مقصر بگردیم به دنبال راه حل باشیم»؛ پس از چند ثانیه میگوید: «چرا در جهت آزاد کردن کسانی که به تعبیر آنها در یک «فتنه» و «بازی باخت – باخت» قرار گرفته اند و رفع حصر از آنها اقدام نمی شود؟» آیا این راه کار برای حل مشکل است و اگر رفع حصر بشود، مشکلات برطرف میشود؟ سپس ادامه داده «اینها ظرفیت های این کشور هستند و حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد هیچ امتیازی برای هیچ جریانی در این کشور محسوب نمی شود». شایان توجه است که اولویت نشناسی و تغییر اولویتها از جمله ویژگیهای اصلاح طلبان میباشد که منجر به وضع اسف بار فعلی شده است.
در ادامه میگوید: «در داخل عناصری بودند که برای حذف رقیب آرزو داشتند این اتفاق [خروج ترامپ از برجام] بیفتد. اول تلاش میکردند که برجام به نتیجه نرسد، وقتی به نتیجه رسید گفتند که خیانت شده، وقتی هم ترامپ میخواست خارج شود گفتند ترامپ دیوانه نیست که خارج شود چون این کار کاملا به نفع آمریکاییها است؛ وقتی هم خارج شد، گفتند که دیدید آمریکاییها قابل اعتماد نیستند؟» گفتنی است که جمله آخر که دیدید آمریکا قابل اعتماد نیستید، از سوی رهبری مطرح شد و حقیقتی است غیر قابل انکار. ضمنا شما نباید ناتوانی خود را در مذاکرات به ترامپ نسبت دهید زیرا اگر مذاکره اصولی بود، باز هم آوردهای برای ما داشت نه اینکه تبدیل به خسارت محض! بشود.
سپس مازنی بار دیگر سند وابستگی اصلاح طلبان و خود فروخته بودن آنان به غرب را افشا کرد و گفت: «بعد از امضای برجام شرکتهای بزرگ بین المللی داشتند وارد ایران می شدند. مثلا فعالیت های شرکت توتال فرانسه شروع شده بود و این رفت و آمدها داشت روی اقتصاد کشور تأثیر می گذاشت. آقایانی که امروز مدعی معیشت مردم هستند آن روز برای خروج توتال از ایران طرح سه فوریتی داده بودند». جای تعجب است که اصلاح طلبان هنوز هم از قراردادهای ننگین خود همچون توتال دفاع میکنند. این رشته سر دراز دارد و حوزه علمیه باید مراقب رشد چنین تفکراتی در بین بدنه طلاب باشد.