سر شاخه نشسته و بیخش را میبرد!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در سال 1932 عبدالعزیز بن سعود توانست بر بخش اعظم عربستان حاکم شود و تاج و تخت را تصاحب و نام کشور را به عربستان سعودی تغییر دهد. عبدالعزیز با تبدیل جنگ قدرت به جنک مذهبی توانست نیروی نظامی مورد نظر خود را جمع آوری و تربیت کند تا بتواند به رؤیای حاکمیت عربستان، لباس واقعیت بپوشاند. وهابیها جریان تکفیری اهل سنت هستند که همه فرقهها، به خصوص تشیع را کافر و مهدورالدم میدانند؛ از همین رو توانستند نظر انگلیس را به سوی خود جلب و برای خود مقبولیت بخرند. در سال 1938 عربستان امتیاز نفت خود را به آمریکاییها داد و با این کار درآمد زیادی نصیبشان شد که همین درآمد زایی، شروعی برای جنایاتشان بود.
با پول پاشیها، گروهی به سرکردگی اسامه بن لادن، فرزند رفیق شفیق پادشاه عربستان در سال 1988 پدید آمد و اولین هدفش نیز تسخیر افغانستان بود. پس از اشغال این کشور، تربیت فکری و نظامی افراد را آغاز کردند و با صادر کردن علمای خود به سایر بلاد اختلاف خیز اسلامی سعی بر گسترش جنبشهای تکفیری داشتند. به صورت محسوس نسل جدید داعش را درک کرده که چه جنایاتی با پول پاشیهای سعودیها و همفکری آمریکاییها انجام دادند و اصطلاحا جنگ نیابتی آمریکا در منطقه را رهبری میکردند. باج دادنهای اختیاری به آمریکا با نارضایتی عمومی همراه شد که در این بین، جنگ داخلی بین شاهزادگان نیز بر آن افزوده و فجایعی همچون منا و اعدامهای غیر انسانی بر شدت گرفتاری عربستان میافزود. به عنوان نمونه در 2 ژانویه 2016، 47 نفر توسط دولت عربستان گردن زده شدند که شیخ نمر نیز یکی از آن شهدا بود. البته تیر خلاص آنها حمله مستقیم به یمن بود.
اخیرا نیز دولت عربستان 81 نفر از منتقدان خود را اعدام کرده که 41 نفر از این افراد اعدام شده، از جوانان جنبش مسالمتآمیز «الحراک» و از اهالی مناطق شیعهنشین «الاحساء» و «القطیف» بودند. این اقدامات نابودی خاندان سعودی را جلو میاندازد؛ البته تیر خلاص را سعودیان زمانی به پیکره خود زدند که حمله به یمن را آغاز کردند و در همان سال، رهبری فرمودند: «سعودیها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و بههیچوجه پیروز نخواهند شد ... اینها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد.» و این تحلیل رهبری از تجربیاتی است که دنیا در این سالیان به خود دیده.
حکم عدم جریمه زنان بی حجاب و آزادی حجاب در عربستان غیر از مکه و مدینه!
جاهلیت مدرن
سعودیها در این منطقه بدعتی گذاشتند که این کارشان اشتباهی فاحش بود. کاری که امروز دولت سعودی در اعدام معترضان انجام میدهد و حملات ناجوانمردانه آنها به یمن، همان کاری است که صهیونیستها در غزّه انجام دادند. این کار دو جنبه دارد؛ یکی اینکه جنایت و نسلکشی است که مسئولان با غیرت جهان و به خصوص مسلمانان میتوانند این را مورد تعقیبِ بینالمللی قرار دهند و جنایات و تخریبهای آل سعود را در مجمع جهانی و هم در بین افکار جهانی محکوم کنند؛ همانگونه که نظام سلطه، جنگ اوکراین را در اذهان عمومی محکوم کرد و با استفاده از ابزارهایی همچون ورزش، فوتبال، فضای مجازی، فیلم، بازی رایانهای و... روسیه را محکوم و تخریب کرد.
جنبه دوم این مسأله که آل سعود را به نابودی نزدیک میکند تجاربی است که صهیونیستها با آن همه سلاح و توان نظامی نتوانستند غزه به آن کوچکی و لبنان دست خالی را فتح کنند؛ بنابر این عربستان قطعا نمیتواند کشور پهناوری چون یمن را تصاحب کند. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در یمن پیروز بشوند وحتی اگر آنها هم پیروز میشدند، باز پیروزی سعودیها احتمالش صفر بود. اما چیزی که سعودیان را تا کنون سرپا نگه داشته، قدرت رسانهای و مالی آنها است که با پول دهانها را میبندند و با بازی رسانهای ذهن و فکر مردم را خراب میکنند که کسی علیه آنان اعتراض نکند.
اغوا در صدر شیوههای جنگ روانی دولت سعودی قرار دارد. همانطور که مشهور است، عربستان تا چندی پیش اجازه رانندگی به زنان را نمیداد اما با قدرت گرفتن بن سلمان، تغییرات فرهنگی زیادی صورت گرفته و از جمله آنها ولنگاری زنان در جامعه است. جامعهای که مشغول کنسرت، کاباره، مشروب، رقص و آواز شود، دیگر هیچ کاری به سیاست سوء سیاسیون نخواهد داشت و حکام نیز با خیال راحت به جنایات خود ادامه میدهند؛ هرکسی هم اعتراض کرد، گردنش زده میشود! این همان فرهنگی است که در مقابل پیامبر صلوات الله علیه و آله قد علم کرده بود و کمر همت بسته بود اجازه گسترش اسلام را ندهد.
مصیبت بزرگ ما
اگر نظام سلطه را همچون یک بدن در نظر بگیریم، دستش عربستان است که با فرمان مغز در منطقه ما تحرک میکند و تابع دستورات مغز است. سؤال این است که مگر میشود دست خلاف دستور مغز کاری کند؟ سیاست نظام سلطه و عربستان در منطقه، مصداق بارز مثل «من نبودم دستم بود»! است. همانطور که بیان شد، عربستان با پدیدآوری و حمایت از گروهکهای تروریستی با اسم اسلام در کشورهای منطقه همچون افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه و سایر کشورها جنایات علنی انجام میدهد و آمریکا نیز به این بهانه که برای نابودی تروریسم میآید، به کشورهای اسلامی لشکرکشی کرده و پیاده نظام خود را در آن کشور مستقر میکند که این اول بدبختی است.
این سیاست نه فقط برای ایران، بلکه برای تمام کشورهای مسلمان منطقه و دنیا خطرناک است و در سال 95 رهبری بر این نکته تأکید میکند که «دنیای اسلام بایستی گریبان حکّام سعودی را بگیرد، از اینها سؤال بکند؛ چرا سؤال نمیکنند؟ مصائب دنیای اسلام اینها است». البته این مسأله در آل سعود تمام نمیشود و دولتهای دیگری همچون آل خلیفه، آل صباح، آل ثانی و آلهای حاکم بر امارات نیز در راستای سیاست مذکور گام بر میدارند که هدف آنها تنها و تنها رشد خود است نه حتی رشد تفکر وهابیت! باید دانست که این حکام باقی ماندگان بنی امیه و بنی عباس هستند و سیاستشان همان سیاست است پس باید در ارتباط گیری و مذاکرات با این کشورها محتاط عمل کرد.
در پایان باید متذکر شد شهروندان منطقه شرق عربستان در طول سالهای اخیر بارها در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه رژیم سعودی و کشتار دهها معترض در شهرهای العوامیه و قطیف تظاهرات کردهاند، اما هر بار با سرکوب شدید نظامیان آلسعود مواجه شدند. کشورهای اسلامی به خصوص ایران باید با این ریاض اتمام حجت کند و حرمین شریفین را از چنگال این شجره خبیثه ملعونه نجات دهد.
بر پرچم سبز عربستان سعودی