عدالت اجتماعی از دیدگاه اسلام
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، عدالت آرمان بلند و دلربایی است که حتی ستمگران آن را میستایند. مردم همگی دل در گروی آن دارند و سر به طاعت صاحبان آن می گذارند. هنگامی که حکومت و اجتماع از آن فاصله می گیرد، دغدغه و اشتیاق به آن فزونی مییابد و آرزوی ظهور منجی عادل در دلهای ستمدیدگان جوانه میزند.
اما این آرمان والا را همگان به یک گونه نمیبینند و تلقی یکسانی از ابعاد و گستره آن ندارند. با دوستی تحصیلکرده فرنگ و علاقهمند به معارف دینی که ملغمهای از آن و این را به ذهن داشت، بحثی در عدالت موعود دینی داشتیم. از او پرسیدم که اگر جهان امروز و فردا که با پای عقلانیت گام بر میدارد و بر همگرایی تأکید دارد، آرام آرام رخت ظلم از تن به در آورده و جامه عدالت بر تن کند، آیا دیگر نیازی به ظهور مهدی (عج) و اقامه عدل از سوی او هست؟ پاسخ داد که ظهور مهدی می تواند این روند را تسریع و راه دور را نزدیک کند.
با این جواب، مشکل او و بسیاری از ما در افقی که از عدالت در نگاه خود داریم مشخص میشود. عدالت اجتماعی در نگاه غربی افقی بس کوتاهتر از آن دارد که در عدل دینی مطرح میگردد. اگر نگاه ما به موعود و مهدی برگرفته از نگاه غربی باشد، سطح عدالت مهدوی را بسیار تنزل داده، از تصویر عدل در دین فاصله گرفتهایم. ما همه از این وعده الهی دلخوشیم که یملأ الله الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً؛ ولی درک عمق و گستره این موهبت آسان نیست. آنچه با آمدن مهدی رخ میدهد، بسیار زیباتر از آن است که از پشت عینک عدالت اجتماعی غربی دیده شود. این نوشته بر آن است که جلوهای از جلوههای دولت مهدوی را ارائه دهد تا اشتیاق بیشتر و تحرکی فزونتر در ما شکل بگیرد و از آنان باشیم که یوطئون للمهدی سلطانه.
شاید عنوان مقاله را بارها شینده و در این باره مطالبی خوانده باشید. از آن جا که درباره پیاده کردن نظام اسلامی و مشکلات تئوریک و عملی آن بسیار سخن گفته شده، طبعاً مقوله عدالت اجتماعی نیز مورد توجه و بحث قرار گرفته است. اما جای تأمل است که این بحث از مطالعهای عمیق و همه جانبه به دور مانده و بررسیهایی که انجام شده، یا دارای عمق کافی نیستند و یا تنها به قسمتی از مسئله پرداختهاند.
در این نوشته مقصود، پرداختن به همه ابعاد مسئله نیست؛ بلکله عمدتاً به بعد اقتصادی آن توجه میکنیم و علاوه بر طرح کلیتر مسئله، بیشتر به این بعد خواهیم پرداخت. به امید آنکه در فرصتی دیگر به کنکاشی گستردهتر در این زمینه توفیق بیابیم.
در این مختصر، نخست بحث کوتاهی درباره مفهوم عدالت اجتماعی خواهیم داشت. چرا که ابهام و اجمال این مفهوم، خود در بی سروسامانی و آشفتگی مطالب مطرح شده در این مقوله، نقشی شایان توجه دارد. سپس به بررسی زمینههای تحقق عدالت اجتماعی و موانعی که بر سر تولد و شکوفایی آن است میپردازیم.
با روشن شدن مفهوم و زمینههای تحقق، به مبانی عدالت اجتماعی خواهیم پرداخت و ریشههای عقیدتی آن را ترسیم خواهیم کرد. در بحث بعد، ابزارهای لازم برای رسیدن به این هدف را برمیشماریم. در پایان نیز جایگاه این آرمان و رابطه آن را سایر آرمانها را نشان میدهیم. باشد که این گام کوچک، حرکتی به سوی نگاهی جامع به این مبحث اساسی باشد و زمینهساز مطالعات عمیقتر گردد.
نوشته حجتالاسلام و المسلمین امیر غنوی عضو هیأت علمی گروه اخلاق پژوهشگاه