۰۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵
کد خبر: ۷۱۰۱۶۰

شماره 36 فصلنامه علمی - پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» منتشر شد

شماره 36 فصلنامه علمی - پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» منتشر شد
سی و ششمین فصلنامه علمی - پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» با 7 مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سی و ششمین فصلنامه علمی - پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» به صاحب امتیازی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با مدیر مسؤولی نجف لک زایی و سردبیری حمید پارسانیا منتشر شد.

این فصلنامه در 7 مقاله و 240 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

چالش‌ها و پارادوکس‌های عمدۀ سکولاریسم؛ رویکردی نظریه‌پردازانه

عماد افروغ

چکیده: سکولاریسم یا به‌صورت کلی، جدایی دین و اخلاق از عرصۀ عمومی، سیاست و قدرت دولتی، متأثر از دوگانه‌نگری‌های غالب و جاری پس از دکارت و بی‌توجه به ربط‌ها و اتصال‌هاست. در قلمرو سیاست که بحث اصلی این مقاله است، تأکید سکولارها بر آزادی ایمان، برابری حقوقی ادیان و انتخاب‌های اخلاقی و بی‌طرفی دولت‌هاست. این گونه ادعا می‌شود که این بی‌طرفی به دلیل اجتناب از ورود تعهدات و دلبستگی‌های دینی و اخلاقی به عرصه‌ای است که می‌تواند مخل حقوق فردی و آزادی‌های مدنی و برابری افراد باشد. دولت‌های سکولار مخالف وفاداری نیستند، اما تنها وفاداری نسبت به دولت و قوانین و قواعد آن تبلیغ می‌شود و مجاز است. اینکه چگونه و به‌لحاظ مبنایی، بی‌طرفی مورد ادعا با وفاداری اولیه و ثانویه به دولت قابل جمع است، خود از پرسش‌ها و پارادوکس‌های جدی است؛ پارادوکس دوگانه‌نگری مستتر در سکولاریسم؛ یعنی دوگانۀ حیات فردی و اجتماعی، پارادوکس تنوع فرادولتی و وحدت دولتی و بی‌توجهی به رابطۀ مفهومی خدا و انسان و حق و قابلیت‌های او به‌مثابۀ مبنای توجیه‌پذیری حقوق انسانی، از پارادوکس‌های عمدۀ سکولاریسم است.

 

روش تحلیل چالش‌های نظری در دانش اجتماعی

شمس اله مریجی

چکیده: بی‌تردید، پدیده‌های اجتماعی به‌عنوان موضوع تحقیق، به‌اندازۀ پیچید‌گی خود دارای جهات و اضلاع متعددی هستند که تحلیل درست هر یک از آن‌ها به روش مناسب خود نیاز دارد. به همین جهت، محققان در حوزۀ مطالعات اجتماعی تلاش کردند با ابداع روش مطالعۀ ویژۀ این رشته بتوانند پدیده‌ها را مورد کاوش دقیق‌تر قرار داده تا احتمال خطا را کاهش دهند؛ البته نباید این حقیقت را از نظر دور داشت که اگر با نگاهی تقلیل‌گرایانه، همۀ پدیده‌های اجتماعی از طریق یک یا چند روش کلی مورد مطالعه قرار داده شود، بعید نیست محقق را از هدفش که شناخت بهتر و دقیق‌تر پدیده‌های اجتماعی است، دور بدارد؛ لذا تا جایی که ممکن است باید برای هر موضوع و پدیده‌ای اجتماعی بتوان از روش منحصر به آن بهره گرفت. نگارنده در این تحقیق بنا دارد چالش‌های نظری را که یکی از پدیده‌های پرتکرار در جوامع امروز است، با شیوه‌ای مناسب مورد بررسی قرار داده و برای تحلیل آن روشی خاص پیش روی دانشجویان رشتۀ دانش اجتماعی قرار دهد تا شناخت دقیق‌تری نسبت به چالش پیش روی خود پیدا کرده و سپس نتیجه‌اش را در اختیار حکیمان در میدان نظر و حاکمان در مقام عمل قرار دهند. روش پیشنهادی در حقیقت، چراغ راهی است که با بهره‌گیری از آن می‌توان چالش مورد نظر را از ابعاد متعدد مورد مطالعه قرار داده و تنها به یک بعد از ابعاد آن اکتفا نشود.

 

جهانی‌سازی قرآن‌بنیان؛ چشم‌اندازی مطلوب در مقایسه با جهانی‌سازی غربی

سیدحسین فخرزارع

چکیده: جهانی‌سازی قرآنی به معنای گسترش مفاهیم، معارف و احکام عام و جاودانه‌ای است که به‌عنوان سلسله‌ای از برنامه‌ها و قوانین دقیقِ منطبق با فطرت، هدایت کلی بشریت با محوریت توحید را با نگاه جامع به همۀ جنبه‌های انسان و هستی مدنظر دارد. باورمندی به حقیقت غایی دین و دلالت‌های منطقی معنویت‌گرایی و خردورزی وحیانی در روابط اجتماعی از پایه‌های اساسی این جهانی‌سازی است. آموزه‌های قرآنی به‌خاطر ارجاع به کلیتی منسجم و اصلی واحد که نگرش توحیدی و یکپارچه به جهان هستی دارد، قابلیت‌ زیادی را برای این روند ایجاد کرده است. سازوکارهایی که قرآن برای شمولیت ارزش‌های الهی و انسانی خود ارائه داده، با توجه به مبانی و اصولی بنیادین، با آنچه در جهانی‌شدن در ادبیات امروزی مدنظر می‌باشد از زاویۀ جهان‌بینی، انطباق با فطرت، توجه به ابعاد فردی و اجتماعی و ... دارای تفاوتی عمیق است. این نوشتار در تلاش است با اتکا به روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، ضمن توجه و استفاده از آیات و تفاسیر به تبیین نگاه فراگیر قرآنی در مقایسه با مفاهیم معادل امروزی آن بپردازد.

 

مؤلفه‌های هنجاری رسانۀ تمدن‌ساز بر اساس بیانیۀ گام دوم انقلاب

روح الله عباس زاده

چکیده: بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی، با هدف خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی تدوین شده است. برای تحقق تمدن اسلامی، الزامات فراوانی لازم است که یکی از مقدمات اصلی تحقق این هدف، نقش‌آفرینی رسانه‌های جمعی در این راستا می‌باشد. جهت‌گیری رسانه‌های جمعی در ابعاد مختلف فعالیت‌های رسانه‌ای، متأثر از نظام هنجاری حاکم بر آن است؛ از این رو، برای تحقق تمدن نوین اسلامی لازم است قواعدی بر اساس بیانیۀ گام دوم انقلاب برای رسانه‌های جمعی ارائه شود تا با عمل رسانه‌های جمعی بر اساس آن، زمینۀ تحقق تمدن نوین اسلامی فراهم گردد. در مقالۀ پیش ‌رو که با روش مطالعۀ دلالت‌پژوهی انجام شده، ابتدا چهل مؤلفۀ هنجاری استخراج گردید، سپس از میان آن‌ها، مؤلفه‌های هنجاری‌ای که بیشتر مورد تأکید قرار گرفته بود و مؤلفه‌های رسانۀ تمدن‌ساز را بیان می‌کرد، به دست آمد. این مؤلفه‌ها شامل توحیدمحوری و ایمان عمیق، امیدبخشی نسبت به آینده، جوان‌گرایی و امید به جوانان در ایجاد تحولات پیش ‌رو، علم‌گرایی و پژوهش‌محوری، تقویت معنویت و اخلاق، ترویج شکوفایی و پیشرفت اقتصادی، گفتمان‌سازی عدالت‌خواهی، نظارت‌گری و فسادستیزی، تقویت عزّت ملّی، استقلال و آزادی، ترویج مجاهدت در همۀ عرصه‌ها و ترویج سبک زندگی اسلامی است. برای تحقق این مؤلفه‌ها در رسانه‌ها و به‌خصوص رسانۀ ملی، لازم است سند تحول رسانۀ ملی بر اساس بیاینۀ گام دوم انقلاب تدوین شده و برنامه‌ریزی‌های لازم بر اساس آن صورت گیرد.

 

بررسی راهکارهای اجتماعی نیل به فرهنگ مطلوب از منظر قرآن

حسین علوی مهر؛ محمد حسن ایراندوست؛ خاتونجان محمدی

چکیده: جوامع مختلف برای رسیدن به فرهنگ مطلوب، نیازمند برنامه‌ریزی‌ای هستند که مسیر رشد فرهنگی و عوامل مؤثر در تحقق این هدف را مشخص سازد. از آنجایی که مردم در جامعۀ اسلامی موظفند برنامۀ زندگی خود را براساس دستورات الهی تنظیم نمایند، ضروری است در حوزۀ مباحث فرهنگی نیز به آیات الهی رجوع کنند. در این نوشتار که با هدف شناخت راهکارهای اجتماعی قرآن برای رسیدن به فرهنگ مطلوب و به روش کتابخانه‌ای انجام شده، عوامل ایجادکنندۀ فرهنگ مطلوب به دو بخش اصلیِ مردم و حکومت تقسیم شده‌اند. مهم‌ترین مسئولیت‌های مردم در سه حوزۀ «پیروی از ولیّ الهی»، «تعاون و همیاری» و «نظارت همگانی» به‌عنوان ذی‌نفعان برقراری فرهنگ مطلوب، در دو زمینۀ اصلی «پاسداشت» و «ترویج» فرهنگ مطلوب، قابل پیگیری است. اصلی‌ترین وظایف حکومت نیز در سه زمینۀ «گسترش عدالت»، «بسط امنیت» و «تأمین آزادی» در نقشِ عامل اجرایی قوانین الهی و ناظر بر نحوۀ اجرای آن‌ها در دو زمینۀ «پرورش، ترویج و حفظ فرهنگ مطلوب» و «ممانعت از گسترش ضدّ‌ارزش‌ها و ضدّفرهنگ‌ها» باید مورد مطالبه قرار گیرد. هریک از این موارد که خود در زمینۀ فرهنگ مطلوب دارای موضوعیت هستند و از مؤلفه‌های آن به شمار می‌آیند، نقش مقدمه‌ای برای تحقق سایر ارزش‌ها را نیز دارند.

 

نقش حکومت در ایجاد بسترهای جامعه‌پذیری سیاسی از منظر نهج‌البلاغه

محمدکاظم کریمی؛ محمدحسین پوریانی؛ حسن خیری

چکیده: مانایی هر حکومت وابسته به اقبال عمومی مردمان و پذیرش عناصر آن نزد گروه‌های مختلف اجتماعی است و بدون سطح قابل قبولی از جامعه‌پذیری سیاسی، ادامۀ حیات حکومت با دشواری روبه‌رو است. جامعه‌پذیری سیاسی فرایندی است که با رفتار حکومت و عناصر آن رابطۀ تام دارد و از عوامل اثرگذار در تحقق این فرآیند قلمداد می‌شود. این نوشتار که با بهره‌گیری از ظرفیت نظریۀ مبنایی انجام شده، درصدد است با ارجاع به آموزه‌های کتاب شریف نهج‌البلاغه، نقش حکومت را در ایجاد بسترهای جامعه‌پذیری سیاسی واکاوی کند. سخنان و سیرۀ امام علی علیه السلام در نهج‌البلاغه، واجد نکات ارجمندی است که بسترهای شکل‌گیری جامعه‌پذیری سیاسی را تسهیل می‌سازد. یافته‌های تحقیق مشعر به این واقعیت است که برای تحقق مطلوب جامعه‌پذیری سیاسی، در گام نخست باید حکومت و عناصر آن با تصحیح رفتارهای خویش، زمینه و بستر مناسب را برای آن فراهم آورند. از این منظر، بسترهایی چون توحیدمحوری، ارزش‌محوری، حق‌گرایی، معرفت‌افزایی، شفافیت‌سازی و تعامل‌گرایی از زمینه‌هایی است که در سیره و گفتار امام× برای تمهید جامعه‌پذیری سیاسی اعضای جامعه دارای اهمیت است و آن حضرت در ادارۀ امور حکومت و تحریض کارگزاران و مدیران بدان‌ها پافشاری نشان داده است.

 

بررسی تطبیقی قدرت در اندیشۀ فمینیستی و رویکرد اسلامی )بر اساس دیدگاه‌های سیمون دوبووار و شهید مطهری(

کریم خان محمدی؛ مریم غازی اصفهانی

چکیده: موضوع قدرت و توزیع عادلانۀ آن میان زن و مرد، از جمله موضوعات مهم و مناقشه‌برانگیز در عصر حاضر به ‌حساب می‌آید و توجه بسیاری از نظریه‌پردازان را به‌سوی خود جلب کرده است. به نظر می‌رسد مفهوم قدرت در اندیشۀ فمینیستی و رویکرد اسلامی، دارای تفاوت‌های مبنایی و چشمگیری باشد؛ بنابراین، بررسی تطبیقی و مقایسه‌ای دو اندیشمند که یکی نمایندۀ تفکر فمینیستی و دیگری مبین رویکرد اسلامی است، در تبیین خوانش متفاوت آن‌ها از بحث قدرت، سودمند است. در این مقاله، پس از بررسی آثار سیمون دوبووار و شهید مطهری، با استفاده از روش تطبیقی، آرای دو متفکر در مفهوم قدرت با هم مقایسه شده است. یافته‌ها حاکی از آن است که سیمون دوبووار قدرت را مفهومی انسان‌محور می‌داند و برای آن اصالت ذاتی قائل است، اما بازخوانی اسلام از قدرت، معطوف به هدف الهی و توجه به وحی در شئون اجتماعی است. به بیان بهتر، در رویکرد فمینیستی، قدرت به‌مثابۀ امری انسانی، اما در رویکرد اسلامی به‌مثابۀ امری الهی است. نتیجۀ تفکر فمینیستی این است که زنان باید تا حد امکان از قدرت بیشتری برخوردار باشند، اما در رویکرد اسلامی با درنظرگرفتن تفاوت‌های ذاتی میان زن و مرد، جایگاه آنان در نظام قدرت مشخص می‌شود.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره سی و ششمین فصلنامه علمی - پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» می توانند به نشانی قم - پردیسان، انتهای بلوار دانشگاه، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، طبقه همکف، اداره نشریات صندوق پستی: 3688 /37185 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس https://jiss.isca.ac.ir/ مراجعه کنند و با تلفن تماس:  31156909-025  تماس بگیرند.

ارسال نظرات