کتابی که ما را به فکر قبر و قیامت میاندازد
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، رضا کشمیری، نویسنده کتاب «سلام بر میت»، با اشاره به انتشار این اثر توسط دفتر نشر معارف، به بیان جزئیاتی درباره این کتاب پرداخت و گفت: این رمان، روایتگر داستان زندگی طلبهای است که در ماه مبارک رمضان به تبلیغ میرود. او جوان و بیتجربه است و برای برگزاری کلاس قرآن به روستا رفته اما با نیامدن روحانی دعوت شده، او جای روحانی روستا را میگیرد و باید کارهای او را انجام دهد؛ به منبر برود، اگر کسی مُرد، نماز میّتش را بخواند و این درست آغاز چالش درونی اوست.
وی ادامه داد: شخصیت اصلی کتاب ترس نهفتهای از مُرده از کودکی در دل و جانش رسوخ کرده و همین امر، مشکلاتی را برای او به منظور انجام امور محوله ایجاد میکند. از نظر او، روستا و بعضی اهالیاش بوی مرده میدهند. طلبه در این روستا با سختیهایی مواجه میشود، از ماجراهایش با دیوانهای به نام «ناصر» تا برخوردش با معتادی به نام «ملوعلییخی»! حتی کار شخصیت اصلی داستان به جایی میرسد که تصمیم میگیرد آمار پیرمردها و پیرزنهای رو به موت روستا را درمیآورد تا هوای آنها را داشته باشد، شاید تا آخر ماه رمضان نمیرند!
نویسنده کتاب «سلام بر میت» با بیان اینکه بخشی از این اثر به تلاش طلبه برای مقابله با چالش درونیاش اختصاص دارد، یادآور شد: او با داشتههای معنوی و اخلاقی که در حجره و مدرسه علمیه، سر کلاس درس اساتیدش کسب کرده است، با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند. گاه میشکند و گاه پیروز میشود. این رمان، روایت تلاش و امید جوانی طلبه در سایه توجه به خدا و یاد مرگ است. هر جوانی که کتاب را بخواند و به قلبش رجوع کند، به امید خدا جوانههای رشد اخلاقی و یاد مرگ در جانش ریشه میزند.
کشمیری با تأکید بر اینکه کتاب حاضر به طور کلی بر مرگاندیشی تأکید دارد، اضافه کرد: این طلبه(شخصیت اصلی داستان) درباره مرگ و نحوه جان دادن علما و بزرگان زیاد مطالعه کرده است. داستانهایی از مواجه بزرگان با مرگ را روی منبرهایش تعریف میکند، اما خودش همواره خدا خدا میکند که کسی در روستا نمیرد؛ از همین روست که تصمیم میگیرد به دنبال انجام وظیفه و گذاشتن اثری ماندگار از خود باشد. او به دنبال کاری است که دستش را پُر کند تا لحظه جان دادن به دادش برسد، وحشت میکند از دست خالی و بار گناه. تجربههای نزدیک به مرگ بعضی علما را شنیده و برای مردم گفته و دنبال درس گرفتن از آن تجربههاست و عمل کردن به دستورالعملهای اساتید. او تلاش دارد با یاد خدا و انجام وظیفه، به جایی برسد که بتواند در قبر خودش بخوابد یا ساعتی در قبرستان بنشیند و فکر کند به اینکه از کجا آمده؟ به کجا می رود؟ و آمدنش بهر چه بوده است؟
نویسنده کتاب «سلام بر میت» با بیان اینکه داستان کتاب حاضر در کرمان رخ میدهد و کتاب پر است از لهجه کرمانی، به دیگر ویژگیهای ادبی و محتوایی این اثر اشاره و اضافه کرد: تلاش شده است تا داستان با زبانی روان و نثری زیبا روایت شود. در کنار موضوع مهم مرگ که دغدغه هر انسانی است، قالب داستانی و نثر روان و زیبای کتاب میتواند نقطه قوتی برای آن باشد.
کشمیری در پاسخ به این پرسش که چرا شخصیت اصلی اثر را «طلبه» انتخاب کرده است، گفت: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب، رمانها و داستانهایی که شخصیت اصلی آن طلبه باشد و به امر تبلیغ طلبهها بپردازد، خیلی کم بوده و هست. در سالهای اخیر طلاب داستاننویس تا حدودی وارد این عرصه شدهاند اما هنوز خلأ آن به طور کلی جبران نشده است. این دست از آثار کمک میکنند تا فاصله بین مردم و روحانیت کمتر شود. گاه برخی از مردم گمان میکنند که روحانی و طلبه انسان عجیبی است و با زندگی آنها غریبه هستند.
وی با بیان اینکه موضوعی که میتواند این کتاب را خاص کند، موضوع مهم مرگ است، یادآور شد: همه ما باید به فکر مرگ و نحوه مرگ خود باشیم. باید طوری زندگی کنیم که خیالمان راحت باشد؛ یعنی هرگاه مرگ به سراغمان آمد، نترسیم، نلرزیم و برای هزار کار نکرده و گناه کرده آه و افسوس نکشیم، با خیال آسوده مرگ را در آغوش بگیریم و تسلیم شویم.
کشمیری با تأکید بر اینکه یکی از مسائل مهم و دغدغه فکری انسان امروز، مرگ و نحوه مواجهه با آن است، اضافه کرد: هیچکس از زمان مرگ خود خبر ندارد. نمیداند عاقبت کی و چگونه میمیرد؟ چرا میمیرد؟ چرا باید بمیرد؟ آیا لحظه جان دادن، راحت میمیرد یا ذره ذره جان میدهد و همانند کشیدن دندان بدون بیحسی، باید درد طاقتفرسایی را تحمل کند؟ تمامی این سؤالات و پرسشهایی بیش از این، در ذهن انسان وجود دارد و چرخ میزند. کتاب «سلام بر میت» با در نظر گرفتن این مهم، مخاطب را به یاد مرگ میاندازد و او را به فکر فرو میبرد، به فکر قبر و صفیر قبرش.
وی با بیان اینکه جملات و تعابیر زیبای حضرت امیرالمؤمنین(ع)، من را ترغیب کرد در اینباره بنویسم، به کلامی از ایشان اشاره و اضافه کرد: حضرت علی(ع) در ضمن خطبهای به مردم چنین سفارش فرموده است: أُوصِیکُمْ بِذِکْرِالْمَوْتِوَإِقْلاَلِالْغَفْلَةِعَنْهُ، وَکَیْفَغَفْلَتُکُمْعَمَّالَیْسَیُغْفِلُکُمْ،طَمَعُکُمْفِیمَنْلَیْسَیُمْهِلُکُمْ! شما را به یاد کردن مرگ و کاستنبیخبریتاناز آن سفارش میکنم. چگونه از چیزی غافلید که شما را رها نمیکند و از شما غافل نیست؟ چگونه از کسی که مهلت نمیدهد(ملکالموت) مهلت میطلبید؟!
کتاب «سلام بر میت» با طرح جلدی متفاوت و جذاب توسط دفتر نشر معارف به چاپ رسیده است. در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: امامزاده با شهدایی که داشت، بوی زندگی میداد. بهترین دعایی که میتوانستم داشته باشم، عاقبت بخیری بود و چه خیری بالاتر از شهادت با بدنی که خونش در راه خدا ریخته و سبک شده است. نه نباید خونی در رگهایم باقی بماند که غلیظ شود و سرخیاش به سیاهی بزند و سرد و بیروح دیگرانی مثل من را بترساند. به گمانم خون که بماند زیر پوست، چهره را سیاه و ترسناک میکند.