۰۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۱
کد خبر: ۷۱۰۷۷۳
ایران جوان (۲۸)؛

مرکز مردمی «نفس» مرکزی برای نجات جنین های درحال سقط

مرکز مردمی «نفس» مرکزی برای نجات جنین های درحال سقط
مدیر مرکز مردمی «نفس» گفت: همیشه به بچه‌های نَفَس می‌گویم ما باید در اولین فرصت خودمان را به مادرانی برسانیم که تصمیم به سقط جنین گرفته‌اند.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، می‌شود تمام امکانات را برای تشویق والدین به فرزندآوری بیشتر بسیج کرد، می‌توان برنامه‌ریزی‌ها را روی درمان زوج‌های نابارور متمرکز کرد، می‌شود روی تسهیل ازدواج جوانان هم به‌عنوان یک راهکار بلندمدت حساب کرد؛ اما... اما اهالی مرکز «نَفَس» معتقدند کوتاه‌ترین مسیر برای کمک به رشد جمعیت کشور، نجات جنین‌هایی است که به دلایل مختلف توسط والدین خودشان سقط می‌شوند. گروهی از متخصصان و کارشناسان علوم پزشکی شهر مشهد از وقتی در جریان آمار تکان‌دهنده سقط جنین سالم و مشروع قرار گرفتند، پاشنه‌های همتشان را ورکشیدند تا به سهم خودشان به کاهشی شدن این آمار کمک کنند. نتیجه این حرکت داوطلبانه و دغدغه‌مندانه، تشکیل مرکز مردمی «نفس» بود که این روزها تولد یک سالگی‌اش را با نجات 170جنین جشن گرفته است. به همین بهانه، گفت‌وگویی با «تکتم زاده احمد»، کارشناس مامایی و مدیر مرکز نفس انجام شده است که در ادامه می خوانید:

*برای شروع،‌ از ایده شکل‌گیری مرکز «نَفَس» بگویید. سال‌هاست فضای مجازی و حقیقی جامعه ما پر شده از آمار ترسناک سقط جنین سالم توسط والدین. گرچه دغدغه‌مندانی برای تغییر این رویه وارد میدان شده‌اند ،‌ اما کمتر با فعالیت منسجم و سازماندهی‌شده با هدف جلوگیری از سقط جنین مواجه بوده‌ایم. چه انگیزه‌ای باعث شد شما و دوستان‌تان دور هم جمع شوید و به‌صورت هدفمند در این زمینه فعالیت کنید؟

ما گروهی از متخصصان و کارشناسان علوم پزشکی ازجمله متخصصان زنان، ماماها، متخصصان رادیولوژی و روان‌پزشکان شهر مشهد بودیم که دوست داشتیم برای بحث رشد جمعیت یک اقدام مثمرثمر انجام دهیم. کم‌کم دور هم جمع شدیم و در جلسات متعددی که داشتیم، به این نتیجه رسیدیم شاید در دسترس‌ترین روشی که بتوانیم از طریق آن به رشد جمعیت کمک کنیم، جلوگیری از سقط جنین‌هایی است که عملاً به این دنیا پا گذاشته‌اند اما به دلایلی والدین پذیرای آنها نیستند. در بررسی‌هایمان، دیدیم در بحث درمان ناباروری، خانواده‌ها خیلی باید هزینه کنند تا صاحب فرزند شوند. بسیاری از خانواده‌ها هم روند تک‌فرزندی را دنبال می‌کنند و شاید با وجود تمام تبلیغات و مشوق‌ها، اصلاً راضی نشوند برای فرزندان دوم و سوم اقدام کنند. اما از این طرف، جنین‌هایی هستند که منعقد شده‌اند و الان به‌عنوان یک انسان در رحم مادران‌شان در حال زندگی هستند. به نظرمان رسید، یک اقدام عاجل و مؤثر در کمک به رشد جمعیت این است که ما بیاییم حداقل از کشته شدن این جنین‌های مظلوم و بیگناه آن هم توسط والدین خودشان جلوگیری کنیم.

همین ایده، مقدمه‌ای شد برای راه‌اندازی مرکز نفس. عنوان «نَفَس»، یک عبارت اختصاری است برگرفته از هدف نهایی که در ذهن داشتیم؛ «نجات فرزندان سقط». کارهای تحقیقاتی‌مان از اسفند سال 1399 شروع شد و بعد از حدود 3ماه کار مطالعاتی و تحقیقی و البته بعد از اخذ مجوزهای لازم از نهادهای مرتبط ازجمله دانشگاه علوم پزشکی مشهد، معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، سازمان تبلیغات و...، مرکز نفس در 30اردیبهشت 1400 مصادف با روز ملی جمعیت به طور رسمی شروع به کار کرد.

م/

*پس این روزها، جشن تولد یک‌سالگی نفس محسوب می‌شود. ضمن تبریک به شما و همکارانتان، مشتاقیم از نحوه فعالیت مرکز نفس بدانیم. شما دقیقاً چه کمکی به والدینی که تصمیم به سقط جنین خودشان گرفته‌اند، می‌کنید؟

ببینید، با توجه به اینکه سقط جنین، یک مسئله غیرقانونی است که مخفیانه انجام می‌شود، مراکز درمانی و مطب‌های متخصصان زنان این کار انجام نمی‌دهند و موضوع از این طریق قابل پیگیری نیست. بنابراین این یک موضوع کاملاً شخصی است و هیچ راه مشخصی برای پیدا کردن والدینی که چنین تصمیم گرفته‌اند، وجود ندارد. اینطور بود که ما کارمان را در یک فضای کاملاً پر از ابهام شروع کردیم که شاید چندان هم امیدی به موفقیت‌مان نبود. اما مطمئن بودیم باید این حرکت را شروع کنیم چون در شرایطی که در کشور ما روزانه، هزار و سالانه بین 350 تا 800هزار جنین سالم سقط می‌شود!، در هیچ شهر و استانی یک حرکت منسجم برای جلوگیری از این روند شکل نگرفته بود...

*پس اینکه در اوج کرونا گفته می‌شد ،‌آمار سقط جنین در کشور از آمار کشته‌شدگان کرونا بیشتر است، کاملاً درست بود...

بله. البته ناگفته نماند که اینها مواردی است که در آمار ثبت شده. بسیاری از مواردی که جنین‌ها به‌صورت غیرقانونی سقط می‌شوند، اصلاً جایی ثبت نمی‌شود. بنابراین متاسفانه آمار سالانه سقط جنین در کشور، خیلی بیشتر از 800هزار است! مثلاً می‌بینید مادر به مرکز بهداشت مراجعه می‌کند و در شرح حالی که از او می‌گیرند، می‌گوید: «2سقط داشتم.» می‌پرسند: رفتی بیمارستان سقط کردی؟ در جواب می‌گوید: «نه. خودم دارو خریدم و مصرف کردم. یا می‌گوید: رفتم مطب فلان خانم...» به همین دلیل به همکارانم در مرکز نفس می‌گویم: فاصله ما با نجات یک جنین، به اندازه مصرف کردن یک قرص است...

*چقدر ترسناک... این هشدار به این معناست که داروها و مراکز غیرقانونی سقط، بیش از آنچه تصور می‌کنیم، در دسترس است؟

بله. من به بچه‌های نفس می‌گویم هرطور شده باید در اولین فرصت خودمان را به مادرانی برسانیم که تصمیم به سقط جنین گرفته‌اند. چون اگر ما سر راه آنها قرار نگیریم، یک فروشنده بازار سیاه دارو سر راهشان قرار می‌گیرد. و خرید یک قرص می‌تواند به قیمت جان یک جنین تمام شود. حساب کنید، استفاده از قرص سقط جنین توسط مادر شاید 15ثانیه زمان ببرد. بنابراین ما یک زمان طلایی داریم و با غنیمت شمردن لحظات باید وارد عمل شویم تا بتوانیم جان یک انسان را نجات دهیم. چون فارغ از نگاه جمعیتی یا اسلامی، نجات جنین یک کار کاملاً انسانی است. جنین، موجود بیگناهی است که هیچ‌کس صدایش را نمی‌شنود؛ مخلوقی که به خواست خدا قرار بوده حق حیات داشته باشد. بنابراین ما نباید اجازه دهیم به این راحتی حق حیات از یک جنین بیگناه سلب شود.

م/

*شما با تکیه بر یک آمار نگران‌کننده کشوری، تصمیم به فعالیت در عرصه مبارزه با سقط جنین گرفتید. وضعیت مشهد در این زمینه، چطور است؟

سهم استان خراسان رضوی در این میان، روزی 80سقط جنین و سهم مشهد روزی 40سقط است. از یک سال قبل که تلاش کردیم جلوی سقط این جنین‌های بیگناه را بگیریم، مثل همیشه دست حمایت امام رضا(ع) را پشت سرمان احساس کردیم و الحمدلله با عنایات و کمک‌های ایشان، بیشتر از آن چیزی که فکر می‌کردیم، توانستیم در این زمینه مؤثر باشیم.

*خب، اولین سئوالی که به ذهن می‌رسد، این است که چطور والدینی را که تصمیم به سقط جنین گرفته‌اند، شناسایی می‌کنید؟

ما در همان دوره تحقیقات، زیرساخت‌هایی برای مرکز نفس تعریف کردیم و تصمیم گرفتیم در 3حوزه «شناسایی، فرهنگ‌سازی و حمایت» کارمان را پیش ببریم. در حوزه شناسایی در شروع، گروهی از همکاران ما به تمام مراکز درمانی دولتی و خصوصی، مراکز بهداشت و مطب متخصصان زنان و ماماهای شهر مشهد یک‌به‌یک مراجعه کردند و با معرفی مرکز نفس، از آنها درخواست کردند اگر مادر بارداری با قصد سقط جنینش به مرکزشان مراجعه کرد،‌ او را به نفس ارجاع دهند. و الحمدلله کار خیلی بهتر از آنچه تصور می‌کردیم، پیش رفت و از همان فردای اولین مراجعات ما به مطب متخصصان زنان، مراجعات مادران هم به ما شروع شد. یعنی پزشکان خیلی خوب پای کار آمدند و مادران‌شان را به ما معرفی کردند. حتی گاه بعضی‌هایشان خیلی بهتر از ما کار می‌کردند و به‌جای معرفی مادر، خودشان او را از سقط منصرف می‌کردند و بعد، به ما ارجاعش می‌دادند تا به تناسب مشکلی که دارد، به او کمک کنیم.

اما در شناسایی والدینی که تصمیم به سقط جنین گرفته‌اند، فقط به این شیوه اکتفا نکردیم و از روش‌های غیرمستقیم هم کمک گرفتیم. برای مثال، پوسترهایی برای معرفی مرکز نفس داریم که به نوعی طراحی شده که گاهی افراد تصور می‌کنند ما مرکز تخصصی سقط جنین هستیم! این همان اتفاقی بود که ما دنبالش بودیم. می‌دانستیم بعضی خانم‌ها هستند که نمی‌خواهند هیچ‌کس از تصمیمشان برای سقط خبردار شود و ما با هیچ ترفندی نمی‌توانیم آنها را شناسایی کنیم. بنابراین در اتاق فکری که در مرکز نفس داشتیم، به این موضوع فکر کردیم و کاملاً آگاهانه بعضی پوسترهایمان را طوری طراحی کردیم که این گروه از خانم‌ها را ترغیب کند شماره ما را بردارند و تماس بگیرند.

شاید برایتان جالب باشد که بگویم قریب به 20 تا 30درصد از تماس‌های ما از سمت افرادی است که واقعاً تصور می‌کنند با یک مرکز تخصصی سقط ارتباط گرفته‌اند! جالب‌تر اینکه می‌گویند: «چه خوب که مجوز دانشگاه دارید. این یعنی کار شما بهداشتی و استریل انجام می‌شود...» به طور طبیعی، ما همان اول به آنها نمی‌گوییم: نه اینطور نیست، ما مرکز سقط جنین نیستیم. بلکه با راهکارهای روانشناسی، سر صحبت را با آنها باز می‌کنیم و در ادامه، مرکز نفس را معرفی می‌کنیم. الحمدلله موارد زیادی از همین تماس‌های اشتباهی، با نتیجه مثبت همراه بوده و موفق شده‌ایم آنها را از سقط منصرف کنیم.

م/

*در صحبت‌هایتان به فرهنگسازی برای کاهش سقط جنین اشاره کردید. چه فعالیت‌هایی به این منظور انجام داده‌اید؟

ببینید، باور غلطی که بین مردم ایجاد شده، این است که سقط جنین تا قبل از 4ماه، بدون اشکال است و قتل محسوب نمی‌شود. اما با کارهای تحقیقاتی که ما در زمینه شرعی و اخلاق حرفه‌ای انجام دادیم، به این یقین رسیدیم که سقط جنین از همان زمان تشکیل نطفه، قتل محسوب می‌شود. بنابراین شروع به اطلاع‌رسانی کردیم تا این ذهنیت اشتباه به‌مرور اصلاح شود. علاوه‌براین، فعالیت‌های دیگری هم در این زمینه داشتیم مثل برگزاری کارگاه‌های آموزشی با موضوع روان‌شناسی و مامایی در سطح شهر، پایگاه‌های بسیج و فرهنگسراهای مشهد و تهیه یک کتابچه آموزشی برای تشریح عوارض جسمی و روحی سقط برای مادر و محدودیت‌های شرعی و قانونی سقط جنین. این کتابچه به چاپ انبوه رسید و در اختیار کارکنان مراکز درمانی و مراکز بهداشت قرار گرفت ، تا اگر مادری با فکر سقط جنین به این مراکز آمد، این دوستان خیلی راحت، مستند و منطبق بر یافته‌های علمی بتوانند او را مثلاً با عوارض روحی سقط آشنا کنند.

در کنار این، شروع به جمع‌آوری خاطرات واقعی مادران کردیم؛ هم مادرانی که جنین خودشان را سقط کرده و از این کار پشیمان بودند و هم مادرانی که از سقط منصرف شده و حالا راضی و خوشحال بودند. بعد از گفت‌وگو با این مادران، مجموع این خاطرات در کتاب «شعله‌ای که نور شد» در قالب چند داستان جذاب منتشر شد. الحمدلله بازخوردها آنقدر خوب بود که ترغیب شدیم جلد دوم این کتاب را هم آماده کنیم. ما همیشه می‌گوییم از داستان‌های این مادران می‌توان سریال‌های جذاب ساخت. البته حوزه سوم فعالیت‌مان، یعنی حوزه حمایت هم جایگاه خاص خود را دارد...

*مرکز نفس برای زوج‌هایی که از سقط جنین منصرف شوند، چه حمایت‌هایی در نظر می‌گیرد؟

بعد از اینکه مادر به ما مراجعه می‌کند،‌ علت سقط را از او جویا می‌شویم و با توجه به مشکلی که دارد، او را تحت حمایت مرکز نفس قرار می‌دهیم. برای مثال، اگر مادری مشکل مالی داشته باشد، هماهنگی‌های لازم را انجام می‌دهیم تا همه ویزیت‌های تخصصی زنان، سونوگرافی‌ها و آزمایش‌هایش به‌صورت رایگان انجام شود. اگر بحث محرومیت خانواده مطرح باشد، ماهانه یک کمک معیشتی مختصری برایشان در نظر می‌گیریم. در نهایت هم یک سیسمونی مختصر برای مادر آماده می‌کنیم و در زمان زایمان تقدیمش می‌کنیم. در این مسیر، هم تمام نهادهای مرتبط در مشهد و هم خیّران در کنار ما هستند.

*تصمیم برای سقط جنین، اتفاق ساده‌ای نیست. شما بعد از یک سال فعالیت تخصصی در این حوزه، به نتیجه روشنی رسیده‌اید که چه عواملی باعث می‌شود والدین به فکر از بین بردن جنین سالم خودشان بیفتند؟

ما در حوزه فرهنگسازی، یک بررسی کامل انجام دادیم تا عوامل منتهی به سقط را شناسایی کنیم. در نهایت به فهرست بلندبالایی شامل حدود 80 تا 90مورد رسیدیم! خیلی‌ها فکر می‌کنند مهم‌ترین دلیل سقط جنین، مشکلات معیشتی و مالی خانواده است ولی آمارها اصلاً اینطور نمی‌گوید. شاید برایتان عجیب باشد بدانید 45درصد سقط‌هایی که در کشور انجام می‌شود، به علت به حد نصاب رسیدن تعداد فرزند از نظر والدین است! مثلاً می‌گویند ما 3فرزند داریم و دیگر بچه نمی‌خواهیم. یا همین 2تا برایمان کافی است. یعنی 45درصد از جنین‌های بی‌گناه به خاطر اینکه والدین دیگر بچه نمی‌خواهند، سقط می‌شوند نه به خاطر مشکلات مالی. براساس آمار مرکز آمار ایران و دفتر پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، بحث معیشتی و مالی با 19درصد در رتبه دوم عوامل سقط جنین قرار دارد.

م/

رتبه سوم با 17درصد، اختصاص پیدا می‌کند به مواردی که والدین می‌گویند فاصله سنی بچه‌هایمان مناسب نیست. مثلاً شیره به شیره هستند. یا بچه دوم می‌خواستیم اما نه الان چون زود است. 14درصد سقط‌ها هم به دلیل ادامه تحصیل مادر و بحث موفقیت‌های شغلی صورت می‌گیرد. و متأسفانه 7درصد از موارد سقط، مواردی است که به علت مورد تأیید نبودن جنسیت جنین صورت می‌گیرد. و این خیلی دردناک است که جنین به حدی برسد که جنسیتش مشخص شود، آن وقت پدر و مادر به دلیل اینکه جنسیت جنین مطلوبشان نیست، بروند او را سقط کنند.

در این میان، عوامل دیگری هم با فراوانی‌های کمتر وجود دارد. مثلاً سابقه داشتنِ جنین بیمار. یعنی مادری که فرزند مبتلا به کم‌شنوایی،‌ کم‌بینایی،‌ سندروم داون و... دارد، مدام با این دغدغه دست‌وپنجه نرم می‌کند که نکند جنینی که الان در رحم دارد هم دچار چنین مشکلاتی باشد. همین نگرانی می‌تواند مادر را به سمت سقط جنین سوق دهد. علاوه‌براین، برخی موارد سقط هم متاسفانه به مشکلات فرهنگی و باورهای اشتباه در عرف جامعه برمی‌گردد.

*مشتاقیم این موضوع را با ذکر مصداق برای ما و مخاطبان این گفت‌وگو شرح دهید.

در عمر یک ساله مرکز نفس که به طور مستقیم با والدین جنین و گاه با پدربزرگ و مادربزرگ‌ها در ارتباط هستیم و با آنها دیدار و گفت‌وگو داریم، متوجه شده‌ایم بحث تغییر باور و تغییر نگاه فرهنگی جامعه، خیلی می‌تواند به کاهش معضل سقط جنین کمک کند. با یک مثال، این مسئله را توضیح می‌دهم. مثلاً بارداری دوران عقد نه از نظر شرعی، مردود است و نه از نظر قانونی. ولی یک عرف اشتباه، این ترس را در زوج‌ها ایجاد کرده که اگر ما در دوران عقد بچه‌دار شویم، خیلی اتفاق ناگواری است و این جنین باید سقط شود. خب این یک باور اشتباه در فرهنگ عامه مردم است و با اصلاح و تغییر آن، می‌توان از سقط تعداد زیادی جنین جلوگیری کرد. اما متاسفانه در حال حاضر، ما به‌شدت با این مشکل مواجهیم. برای مثال،‌ زوج جوانی به ما معرفی شدند که خانم در دوران عقد باردار شده بود و می‌خواست جنینش را سقط کند. مادر دختر می‌گفت: «به علت تعصبات قومی و قبیله‌ای که در شهر ما وجود دارد، اگر عموهای دخترم یا عموهای دامادم بفهمند دخترم در دوران عقد باردار شده، حتماً او را می‌کُشند!»

این مادر و دختر در مشهد ساکن شده بودند و یک وقت به ما خبر دادند که پدرشوهر دختر خانم رد آنها را زده و واقعاً آمده عروسش را به جرم بارداری دوران عقد بکُشد! مادر که کارگر خانه‌های مردم بود، یک هفته این دختر را با خودش به خانه‌ها می‌برد که دست خانواده شوهرش به او نرسد. در این شرایط، اولین راهکاری به ذهن‌مان رسید این بود که دختر خانم را به خانه یکی از اقوامش در یک شهر دور بفرستیم تا تب غیرعقلانی خانواده شوهرش فروکش کند و دست از این تعقیب و گریز بردارند. در این فاصله، هم یک جهیزیه مختصر برای این نوعروس تهیه کردیم و هم با همسرش که سرباز و در پادگان آموزشی بود، تلفنی صحبت کردیم و گفتیم که هماهنگی لازم را انجام می‌دهیم که بیاید و یک مراسم مختصر بگیرد و سر خانه خودشان بروند. الحمدلله زندگی‌شان پا گرفت و به همین زودی‌ها هم فرزندشان به دنیا می‌آید.

*همین اتفاق نشان می‌دهد عرف جامعه و حرف و نظر دیگران چطور می‌تواند به تصمیمات غیر قابل جبران منجر شود. شما چه برنامه‌ای برای تغییر نگاه و باور والدین در این زمینه دارید؟

درست است. خیلی‌ها به خاطر حرف مردم و ترس از نگاه دیگران،‌ تصمیم به سقط جنین می‌گیرند. خانم 40ساله‌ای به ما مراجعه کرده بود که درحالی‌که 2دختر 18 و 16ساله داشت، باردار شده بود. می‌گفت: «من خودم بچه می‌خواستم. تنها دلیلی که مانع می‌شد، حرف دیگران بود که می‌گفتند: سر پیری این چه کاری است؟» اینجاست که تغییر باور زوج‌ها،‌ تعیین‌کننده می‌شود. اینکه به جایی برسند که نظر دیگران برایشان مهم نباشد. و ما هرچقدر نیاز باشد، زمان می‌گذاریم برای اینکه والدین را به این مرحله برسانیم.

م/

الحمدلله همکاران ما ازجمله روان‌شناس مرکز، آقای علی‌محمدی، واقعاً دلسوزانه برای این خانواده‌ها وقت می‌گذارند. ایشان علاوه‌براینکه با والدین جنین صحبت می‌کند، گاه از پدر و مادر زوج‌های در دوران عقد (یعنی پدربزرگ و مادربزرگ‌ها) دعوت می‌کند برای ملاقات حضوری بیایند. با آنها صحبت می‌کند و با بیانی تاثیرگذار می‌گوید وجود این جنین نه‌تنها بحران نیست بلکه یک موهبت است. ما زوج‌های نابارور فراوانی را می‌شناسیم که در آرزوی این اتفاق هستند. خانم‌هایی با ما تماس می‌گیرند و می‌گویند: «جهیزیه‌ام تمام شد. همه را برای مخارج درمان فروختم ،‌اما آخرش هم بچه‌دار نشدم.

*یعنی بعضی زوج‌ها چیزی را مایه دردسر خود می‌دانند و می‌خواهند آن را از بین ببرند که خیلی‌ها آرزویش را دارند..

بله. بنابراین هدف اصلی ما، اقناع والدین و تغییر باور آنها نسبت به جنین‌شان است. اگر والدین باورشان عوض شود که این بچه، نعمت است، هیچ‌وقت تصمیم نمی‌گیرند او را از بین ببرند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «عَسَی أَنْ تَکرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکمْ وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»(چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید اما در حقیقت خیر و صلاح شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید اما درواقع برای شما مایه شر است. و خدا به مصالح امور، داناست و شما نمی‌دانید.) من همیشه این آیه را برای والدین می‌خوانم و می‌گویم: خدا از مشکلات شما خبر داشته و با این وجود، این بچه را به شما داده. حتماً خدا یک برنامه‌ریزی برای سال‌های بعد دارد که ما از آن بی‌خبریم...

من در این مدت متوجه شده‌ام اگر برای مادر زمان بگذاریم و طوری با او صحبت کنیم که منجر به تغییر باورش شود، عملاً از سقط جلوگیری کرده‌ایم. وقتی او باور کند جنینی که در رحم دارد، یک موجود زنده است و با آن بچه‌ای که در خانه دارد و مدام مراقب خواب و تغذیه و سرما و گرمایش است، هیچ فرقی ندارد و حتی بیشتر به مراقبت نیاز دارد، مطمئن باشید دیگر نسبت به آن بی‌تفاوت نخواهد بود.

*و شما بارها طعم شیرین این تغییر باور و تغییر تصمیم مادران و به طور کلی والدین را چشیده‌اید. برایمان از موفقیت‌هایتان در نجات جنین‌ها بگویید. شنیده‌ایم خانواده نفس حسابی عیالوار هم شده است...

بله. الحمدلله در دو شعبه مشهد و نیشابور تا امروز موفق شده‌ایم نزدیک به 170جنین را نجات دهیم. از این 170مورد جنین‌، 15مورد تولد در مشهد و 10مورد تولد در نیشابور داشته‌ایم و با این حساب، تعداد فرزندان نفس به 25رسیده است. مادران زیادی هم نزدیک به وضع حمل هستند و ان‌شاءالله تا پایان خرداد ماه، تعداد فرزندان‌مان بیشتر خواهد شد.

تولد این بچه‌ها، واقعاً اتفاق شیرینی است. خیلی وقت‌ها پیش آمده که زوج‌ها بعد از گذشت چند ماه از آن مشاوره‌ها که فرزندشان به دنیا می‌آید، تماس می‌گیرند و از مجموعه نفس تشکر می‌کنند و می‌گویند: «خدا خیرتان بدهد که نگذاشتید ما چنین اشتباهی مرتکب شویم. اصلاً نمی‌دانیم چرا در آن لحظه فکر می‌کردیم این مسئله اینقدر بحرانی است ، در صورتی که اصلاً بحرانی وجود نداشت.» و جالب است این خانواده‌ها خودشان می‌شوند بازوی مرکز نفس؛ هم خانواده‌های دیگر را از سقط منصرف می‌کنند و هم بعضی‌ها را به ما ارجاع می‌دهند.

م/

*در میان صحبت‌هایتان از شعبه نیشابور مرکز نفس نام بردید. همین نکته نشان می‌دهد در فکر گسترش مجموعه نفس هستید. درست است؟

حتماً همینطور است. بعد از اینکه نفس پا گرفت و به مرحله‌ای رسیدیم که احساس کردیم می‌شود این حرکت را گسترش داد، در اسفند ماه 1400 یک همایش استانی برگزار کردیم. دغدغه‌مندان و فعالان درمانی و جمعیتی استان به مشهد آمدند و بعد از شرکت در کارگاه‌های آموزشی تخصصی، مأموریت پیدا کردند شعبه‌های مرکز نفس را در شهرستان‌های خودشان تأسیس کنند. الحمدلله شعبه نیشابور ما چند وقتی است تأسیس شده و شعبه شهرستان‌های دیگر مثل گناباد، تربت حیدریه، تربت جام و درگز هم در همین هفته ملی جمعیت در حال افتتاح هستند.

اما این پایان کار نیست. ما در سوم و چهارم خرداد ماه سال جاری، همین بحث را به صورت ملی و کشوری برگزار خواهیم کرد. از مدتی قبل طی فراخوانی از دغدغه‌مندان حوزه جمعیت سراسر کشور دعوت کردیم در این همایش شرکت کنند. ان‌شاءالله قرار است بعد از برگزاری کارگاه‌های آموزشی تخصصی برای نیروهایی که در مصاحبه قبول شده‌اند، تأسیس شعبه‌های مرکز نفس را در سراسر کشور داشته باشیم.

*پایان این گفت‌وگو، فرصت مغتنمی است برای تقدیر از اهالی نفس. به نظر می‌رسد بسیاری از اعضای مرکز نفس، به صورت داوطلبانه و جهادی وارد میدان شده‌اند و در این حرکت ارزشمند مشارکت می‌کنند...

بله. تقریباً بیش از 80درصد همکاران ما به صورت داوطلبانه و افتخاری در مرکز نفس فعالیت می‌کنند. درواقع ما به هیچ نهادی وابسته نیستیم و کاملاً جهادی پای کار هستیم. از همین طریق، از همه این عزیزان تشکر می‌کنم.

علاوه‌براین، ما یک گروه همکاران خاص هم داریم که به «ناجی افتخاری» معروف هستند. وقتی برای معرفی مرکز نفس با نهادها و ادارات مختلف در مشهد جلسه داشتیم، توجهمان به یک ظرفیت ویژه در حوزه مقابله با سقط جنین جلب شد؛ استفاده از حرمت ریش سفیدان و به طور کلی بزرگترها. برای مثال، وقتی با اعضای شورای حل اختلاف اداره دادگستری جلسه داشتیم،‌ بسیاری از این بزرگواران که از مسئولان پیشکسوت استانی بودند، شماره‌هایشان را دادند و گفتند: «هر وقت نیاز باشد، ما حاضریم پای کار بیاییم و با این خانواده‌ها صحبت کنیم و آنها را از سقط منصرف کنیم.» واقعاً هم فارغ از شیوه‌های گفت‌وگو و روانشناسی، از یک جایی به بعد، این پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های دغدغه‌مند وارد میدان می‌شوند و پادرمیانی می‌کنند. الحمدلله موفق هم شده‌اند تعداد زیادی از زوج‌ها را از سقط منصرف کنند. به همین دلیل هم، عنوان «ناجی افتخاری» را برای این عزیزان انتخاب کرده‌ایم.

ارسال نظرات