فرهنگ شاهراه اصلی برای دستیابی به قدرتمندی اقتصادی و سیاسی است
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، عطاالله رفیعی آتانی رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس در نشست تخصصی ابعاد فرهنگی برنامه هفتم توسعه که در ساختمان مرکز تحقیقات اسلامی مجلس قم برگزار شد با اشاره به اینکه اساس انقلاب اسلامی، یک تحول فرهنگی بود، خاطرنشان کرد: سرمایه و دارایی ما، فرهنگ است، به همین دلیل، فرهنگ در برنامه های توسعه و پیشرفت کشور ما، باید اصل باشد.
وی هشدار داد: اگر سیتسمی بر همان هویت، مدار و معیار و فلسفه تأسیس خود قرار نگیرد، در حقیقت خودکشی کرده است، هویت و مدار و معیار و فلسفه تأسیس انقلاب، فرهنگ دینی به معنای جامع آن بود، ما غیر از این نداشتیم، غیر از این نبودیم، ما غیر از این نیستیم، حتی اگر امروزه تاثیرگذاری سیاسی در جهان داریم، از منظر همین فرهنگ دینی است.
رفیعی آتانی خاطرنشان کرد: پیروزی ما در جنگ تحمیلی، به خاطر این بود که انقلاب فرهنگی، نتیجه نظامی داد و به تعبیر حضرت امام راحل، جبهه به مدرسه و دانشگاه تبدیل شد و یکی از خروجی های آن، نیز پیروزی نظامی بود.
وی ادامه داد: بالاتر از پیروی نظامی در جنگ تحمیلی، پیروزی بزرگ برای ساختن انسان بزرگی مانند شهید همت، شهید کاظمی و امثالهم بود که در جنگ ساخته شدند، به تعبیری یک کارخانه انسان سازی بود و خروجی این کارخانه انسان سازی، پیروزی نظامی متأثر از فرهنگ انقلاب اسلامی بود.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: بر این اساس، در شرایط کنونی روشن است که ما در یک جنگ اقتصادی قرار داریم و راه پیروزی در این جنگ، نیز فرهنگی است، البته فرهنگ به معنای جامع که شامل دانش ها و ارزش هاست.
وی یادآورشد: دانش بنیانی اقتصاد به معنای آن است که اقتصاد باید محصول خروجی های آموزش و پرورش، آموزش عالی، و نیز به طور عام نظام تولید دانایی در کشور باشد، توسعه و پیشرفت اقتصادی محصول فرهنگ پیشرفت آفرین دینی است، مفاهیمی نظیر اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی و... همگی یعنی آنکه فرهنگ جهادی و مقاومتی باید در قلمرو مجاهدت اقتصادی نیز .....باشد.
چرا فرهنگ در برنامه هفتم باید اصل باشد؟
رفیعی آتانی ضمن تجزیه و تحلیل و فراز و فرودهای برنامه های پیشین، گفت: ایده بنده این است که فرهنگ در برنامه های توسعه باید اصل باشد، خود اقتصاددانان بر این باورند که اقتصاد محصول دانش است و نزدیک به 70 الی 80 درصد رشد اقتصادی کشورها، محصول دانش است و دانش نیز اساس فرهنگ است.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم اقتصاد درستی داشته باشیم، راه کار آن فرهنگی است، اگر ما در زمینه آموزش و بهره وری و تربیت درست نیروی انسانی از خانواده، آموزش و پرورش و آموزش عالی و رسانه شروع کنیم، مشکل بیکاری و دغدغه اشتغال نداریم، همه این ها فرهنگی است.
وی گفت: اگر فرهنگ به معنای عام محور پیشرفت کشور و برنامه های توسعه قرار بگیرد، راه و هدف توسعه یکی خواهد شد، چون فرض این است که اقتصاد و قدرت، محصول فرهنگ است، پس فرهنگ هم راه و هم مقصد است، بنابراین باید با اصل قرار دادن فرهنگ، راه و مقصد را یکی کرد.
رفیعی آتانی با بیان اینکه امرزه مدیریت بر اساس علم است و علم نیز محصول فرهنگ می باشد،گفت: باید اصلاحات از خانواده، آموزش و پرورش، آموزش عالی و رسانه آغاز شود، دانش هسته مرکزی فرهنگ به معنای عام را تشکیل می دهد.
وی ادامه داد: اگر قرار است برای کشور اتفاقی بیفتد، اولین کار این است که نظام مدار، نظام لیدر، نظام سرپرست و نظام جهت دهنده استراتژیک برنامه توسعه، باید فرهنگ باشد.
وی بیان داشت: متوجه هستم که مشکلات اقتصادی، امروز مسأله مهم کشور ما است و جنگ کنونی یک جنگ اقتصادی است چنانچه جنگ ما در دهه شصت جنگ نظامی بود، ولی غافل نباشیم که جنگ نظامی را با مدیریت فرهنگی به پیروزی رساندیم، اگر بخواهیم در جنگ اقتصادی برنده شویم تنها راه آن، فرهنگ است، همان رویکردی که در دفاع مقدس بود.
وی ادامه داد: در نظام های آموزشی ما باید انسان فعالِ دینیِ مبتنی بر مبانی اسلامی ساخته می شود و دانش چنین انسانی به ثروت تبدیل شود.
رفیعی آتانی با اشاره به تاکید رهبر معظم انقلاب بر اقتصاد دانش بنیان خاطرنشان کرد: حداقل هفتاد درصد رشد اقتصادی کشور ما دانش است، حداقل، دانش اگر مبنا قرار بگیرد سرمایه انسانی مهم می شود و یعنی سهم انسان به عنوان نیروی کار نسبت به سهم سرمایه افزایش پیدا می کند.
وی ادامه داد: در نظام سرمایه سالار، اصل صاحب سرمایه است، اما اقتصاد دانش بنیان، نیروی انسانی اصل می شود، با افزایش سهم نیروی انسانی در اقتصاد، بهره وری بالا می رود.
ضرورت های اصل شدن فرهنگ در برنامه های توسعه
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: سلسله اتفاق های بعد از اتقلاب اسلامی، همه گویای آن است که تحول برنامه هفتم از رویکرد اقتصادی به فرهنگی، ضرورتی انکارناپذیر است.
رفیعی آتانی با تحلیل شرایط کشور در آستانه برنامه اول و دوم توسعه در دولت های سازندگی خاطرنشان کرد: اوایل دهه هفتاد و در آستانه برنامه های توسعه اول، چند مساله مهم و محوری برای کشور وجود داشت که مهمترین آنها جنگ و پایان آن، کسری بودجه، معطل ماندن مطالبات وعده داده شده در قانون اساسی به مردم، عقب افتادن فرایند طبیعی رشد اقتصادی و شهادت برخی از مدیران و بزرگان انقلاب بود.
وی ادامه داد: در کنار موضوعات بالا ما با چند نقطه عطف مانند سرمایه بالای اجتماعی و جانفشانی مردم برای انقلاب اسلامی و مصلحت اجتماعی، رشد جمعیت کشور با وجود جنگ در عرصه داخلی و شکست کمونیسیم و فروپاشی شوروی در عرصه بین المللی وجود داشت، در این شرایط دولت سازندگی در ایران روی کار آمد.
رفیعی آتانی خاطرنشان کرد: اصل ادعای بنده این است که این تحول به وسیله برنامه های اول و دوم توسعه دولت سازندگی اتفاق افتاد، یعنی تحولی که به عنوان نقطه عطف می توان از آن یاد کرد در چارچوب برنامه های توسعه اول و دوم اتفاق افتاد که کشور به نظر من در آن مسیری که باید قرار می گرفت، قرار نگرفت.
وی بیان داشت: اولا اقتصاد هدف قرار گرفت، ثانیا، چون الگوی شرقی اقتصاد شکست خورده بود، الگوی غربی توسعه و اقتصاد مبنا قرار گرفت و اقتصاد و در ادامه نیز عدالت قربانی رشد اقتصادی شد، این سبب شد تا تهاجم فرهنگی در کشور بتواند موثر باشد، اگر نگوییم خود این اتفاقات مصداق روشن تهاجم فرهنگی بودند.
وی ادامه داد: امروز بحث ما این است که باید یک نقطه عطف دیگری رقم بخورد تا کشور بر مدار صحیح خودش قرار بگیرد، یعنی برنامه هفتم توسعه، برعکس برنامه های دوم و سوم توسعه رویکرد آن بر مبنای فرهنگ قرار گیرد.
رفیعی آتانی با اشاره به اینکه مردم همیشه پای کار انقلاب بوده و هستند، گفت: در دوران جنگ ما توانستیم با وجود مشکلات اقتصادی، آن آرمان های انقلابی را با مجاهدت خونین محقق کنیم، این اراده در متن جامعه بود. نظام اجتماعی این حالت را داشت.
رهاوردهای برنامه های اول و دوم توسعه
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: بعد از حوادث ناشی از جنگ و سلسله حوادث و نقطه های عطف، شخص آقای هاشمی رفسنجانی که به خاطر حضور در مدیریت جنگ در آن زمان محبوبیت بالایی داشت، مسئولیت اجرایی کشور را بر عهده گرفت، اما اتفاقات تلخ در این دوره این بود که تمام مشکلات کشور اقتصادی ارزیابی شد و فرض شد مسئله ما اقتصاد است و باید آن را حل و فصل کنیم.
رفیعی آتانی خاطرنشان کرد: در این دوره، به دلیل شکست کمونیسیم، برخی نگاه ها به غرب نیز غالب گشت، به گونه ای که تمام مطالبات، اقتصادی فرض شد و بیان می شد که ما کاری مهمتر از اصلاح، بهبود و رفاه اقتصادی نداریم و از سوی دیگر، اینگونه تصور می شد که تنها راهکار رفع مشکلات اقتصادی، برگشت به الگوهای غربی است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، سوق پیدا کردن به سمت الگوهای غربی با مبانی فرهنگی ما در تضاد بود، مردمی که برای مصلحت اجتماعی جان می دادند گزینه های مناسبی برای منفعت طلبی فردیِ مورد نیازِ مکانیسم بازار نبودند، جوانان و کنش گران اقتصادی ما در متن مبانی و معارف انقلاب اسلامی زندگی می کردند که فضای غالب آن روز بود.
رفیعی آتانی خاطرنشان کرد: به ندرت این تحولات فرهنگی نیز اتفاق افتاد و تصورم این است که حتی حذف شدن یک چیزی مثل جهاد سازندگی، محصول این تحول بنیادین فرهنگی بود، چون جهاد سازندگی به وجود آمده بود که مردم مثل جهاد برای دفاع از کشور، در عرصه اقتصادی از منظر مصلحت اجتماعی، کنش اقتصادی داشته باشند.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس یادآورشد: به دنبال آن برخی تحلیل ها و تفسیرهایی شکل گرفت مبنی بر اینکه زندگی مردم را باید علم مدیریت کند یا دین، و در همین زمینه کتاب های زیادی در اتمسفر توسعه، رابطه فرهنگ و توسعه ترجمه شد، فضای غالب ذهنی این را می طلبید، که این ذهن باید حمایت نظری و این کنش باید حمایت فکری می شد.
وی در ادامه بیان داشت: این اقتضائات ذاتی گسترش چنین زندگی ای بود که در واقع این کار را انجام داده. فضای غالب یک باره اینطور شد، بنابراین این دوره، به ظاهر یک تحول اقتصادی بود اما حقیقتاً یک تحول فرهنگی بود.
رفیعی آتانی خاطرنشان کرد: فضا به سمتی پیش رفت که ادبیات غربی رایج شد و حتی برخی کسانی که در دهه هفتاد شعار چپ و مارکسیستی می دادند، یکباره به شعارهای لیبرالی مانند دموکراسی، آزادی و... روی آوردند و به تدریج تغییر ماهیت دادند، اینها از دستاوردهای برنامه های اول و دوم بود
وی تسلط بازار و شکل گیری رابطه اقتصاد وبازار، رشد مصرف گرایی، فاصله گرفتن از ماهیت های فرهنگی و غلبه اقتصاد بر ابعاد دیگر و شکل گیری شعارهای لیبرالی و سمت و سوی غربی، بخشی از دستاوردهای برنامه اول و دوم توسعه بود.
رفیعی آتانی اظهار داشت: این تحول از نظر فرهنگی بعدها نام های متفاوتی مانند تهاجم فرهنگی، شبیه خون فرهنگی و ... پیدا کرد که اینها همه محصول برنامه اول و دوم توسعه بود. یعنی ماهیتی که در برنامه ها داده شد و پرقدرت ایستادند تا برنامه ها محقق شوند.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس بیان داشت: مساله دیگری که وجود داشت این بود که به این سوالات پاسخ داده نشد که این اقتصاد که اصل قرار گرفته، بین دو انتخاب عدالت و رشد، کدام را باید انتخاب کنیم؟ آیا توزیع مهم است یا ینکه فقط رشد کنیم؟ به نظر می رسد فضای غالب مدیریت کشور به این سمت است که رشد مهمتر است.
وی با بیان اینکه تا اقتصادما دانش بنیان نشود به موفقیت نخواهیم رسید، گفت: راه حل کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت گذر از وضعیت نابسامان اقتصادی کشور دانش بنیان شدن آن است.
رفیعی آتانی خاطرنشان کرد: بر این اساس، حال که قرار است مسیر کشور اصلاح شود باید فرهنگ به معنای عام و آموزش و پرورش، آموزش عالی و نهاد تولید علم و فناوری به قلب برنامه های هفتم تبدیل شود و تمام مطلوب های دیگر نظیر رشد و عدالت اقتصادی، اقتدار سیاسی و قدرت بین المللی و کمالات و فضائل اخلاقی نیز از همین مسیر جست و جو شود.
وی ادامه داد: تمام تئوری های علوم انسانی و اسلامی از این مبنا حمایت نظری می کنند، واقعیت آن است که فضیلت های اخلاقی نیز محصول علم و دانش است، چنانکه ثروت اقتصادی و قدرت سیاسی محصول دانش است.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس بیان داشت: معصوم (ع) فرمودند، العلم سلطان و فردوسی حکیم نیز سرودند توانا بود هر که دانا بود، بنابراین، ضمن آنکه اقتصاد مبتنی بر دانش سهم نیروی انسانی را نسبت به سرمایه های فیزیکی افزایش خواهد داد که این به معنای تغییر توزیع درآمد به نفع نیروی انسانی خواهد بود.
رفیعی آتانی در پایان تصریح کرد: اینجانب در آینده نزدیک مبانی نظری و نتایج این رویکرد را بیشتر به ارزیابی و داوری جامعه خواهم گذاشت.