شماره جدید فصلنامه «مطالعات سیاسی جهان اسلام»
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چهل و یکمین فصلنامه «مطالعات سیاسی جهان اسلام» به صاحب امتیازی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) با مدیرمسئولی سیدعباس هاشمی و سردبیری محمدرحیم عیوضی منتشر شد.
این فصلنامه در 5 مقاله و در 150 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
جایگاه سند 2030 در چشم انداز توسعهای عربستان سعودی
سیروس حاجی زاده
چکیده: برخی از رهبران سعودی (تکنوکراتها) و در راس آنها محمد بن سلمان جهت رهایی کشور از اقتصاد تک محصولی و پیامدهای آن دست به ارائه چشمانداز 2030 زدند. هدف: بررسی محتوایی سند 2030 عربستان سعودی. روش: این تحقیق از نوع تحلیلی- توصیفی است که محقق با بهرهگیری از اسناد معتبر داخلی و خارجی به گردآوری اطلاعات پرداخته است. یافتهها: براساس یافتههای تحقیق سند 2030 دارای ابعاد گوناگونی است که در این پژوهش بیشترین توجه به بُعد اقتصادی شده است. با این وجود شرایط داخلی مولفههای قدرت و کشورهای منطقه و فرامنطقهای در اجرایی سند تاثیر مستقیم دارند و از سویی نیز تحقق سند2030 در ارتقاء جایگاه منطقهای عربستان سعودی تاثیرگذار است. اما موانعی که در مسیر سند 2030 وجود دارد در آینده تحقق محورهای سند را با مشکل مواجه میکند. با این وجود مطالعات صورت گرفته در این زمینه نشان می دهد، تحقق حداقلی سند 2030 نیزگامی مثبت و روندی رو توسعه برای سعودیها محسوب میشود، چرا که سبب دگردیسی تحولات داخلی و سیاستهای منطقهای این کشور خواهد شد. بنابراین، ایران با تمرکز بر روی محورهای 1404 طی سالهای آتی میتواند بسترهایی را در سیاستهای خود ایجاد کند و در زمینههای گوناگون با رقیب یا به تعبیری حریف منطقهای خود رقابت کند.
ریشهیابی و تبیین علل انقلاب 2011 تونس بر اساس نظریه تحول انقلابی چالمرز جانسون
رحیم پاکزاد؛ محمد جواد هراتی؛ آسیه حسینی
چکیده: هر یک از صاحبان نظریههای انقلاب به دنبال واکاوی و پی بردن به علل و زمینههای بروز انقلاب در کشورهای مختلف هستند. یکی از نظریات انقلابی که در قرن بیستم رشد و نمو پیدا کرد، نظریه تحول انقلابی چالمرز جانسون است. هدف از این مقاله کاربست نظریه جانسون بر انقلاب 2011 تونس است. بنابراین پرسش اصل این مقاله از این قرار است که تا چه میزان نظریه چالمرز جانسون توانایی ریشهیابی و تبیین علل انقلاب مورد بحث را دارد؟
روش: مقاله پیشرو با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه تحول انقلابی چالمرز جانسون به دنبال کاربست و آزمونپذیری این نظریه با تحولات انقلابی در کشور مذکوراست.
یافتهها: با توجه به مطالعات انجام گرفته از سه عامل اصلی انقلاب از منظر جانسون یعنی عدم تعادل، انعطاف ناپذیری نخبگان و عوامل شتابزا، تنها عوامل اول و سوم (عدم تعادل، عوامل شتابزا) با علت انقلاب در کشورتونس قابلیت تطبیق دارند، ولی عامل انعطاف ناپذیری نخبگان با هیچ یک از علل انقلاب در کشور مذکور قابلیت تطبیق ندارد.
تحلیل سیاستهای هویتی اسلامگرا در عربستان
حسن مجیدی؛ مهدی طاهری
چکیده: اسلامگرایی در عربستان که مبتنی بر قرائت وهابی از اسلام است، طیف حداکثری را در جامعه سعودی تشکیل میدهد. باوجود این که طیفهای حداقلی؛ مانند شیعیان و سایر فرق سنی در عربستان وجود دارند، اما به خاطر حاکمیت خاندان پادشاهی و وهابیت در حوزههای سیاسی و اجتماعی جامعه، عملاً چنین جریاناتی در جامعه اجازه ظهور و بروز سیاستهای هویتی خویش را ندارند. از همینرو، سیاستهای هویتی اسلامگرایی در عربستان بر اساس خوانش و قرائت اسلامِ وهابی و جریانات ذیل آن؛ مانند وهابیت رسمی، صحویها و جهادیها میباشد؛ پرسش اصلی مقاله این است که شاخصهای سیاستهای هویتی اسلامگرا در عربستان سعودی کدامند؟
روش: روش این پژوهش، تحلیل اسنادی است و جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و مصاحبه میباشد.
یافتهها: اسلامگرایی به قرائت وهابی، یکی از پایههای اصلی هویتی عربستان سعودی بهشمار میرود و خاندان پادشاهی نیز مشروعیت خود را از آن میگیرد. در این عرصه بهطور انحصاری همه چیز در دستان وهابیت قرار دارد و از پدیده تکثّر و پلورالیسم مذهبی در عربستان سعودی جلوگیری شده است. شاخصهای سیاستهای هویتی اسلامگرایی، از دل جریاناتی همچون وهابیت رسمی، صحویها و جهادیها بیرون میآید.
نتیجهگیری: پس از بررسی زمینهها، مؤلفهها، اهداف، چالشها و موانع جریانات اسلامگرایی، شاخصهای سیاستهای هویتی اسلامگرا مشخص شدند که عبارتند از: مشروعیت دادن به اقدامات و تصمیمات حکومت سعودی، مخالفت و ضدیّت با فرهنگ و مضامین غربی، تکفیر و جهاد با مشرکان، اقدامات تبعیضآمیز علیه شیعیان و محروم کردن آنها از حقوق اوّلیّه زندگی، قوانین سختگیرانه علیه زنان و بیهویتشدن آنها، مخالفت و ضدیّت با لیبرالها و سکولارها، نظام آموزشی و حقوقی مبتنی بر آموزههای وهابیت، مخالفت با دموکراسی و نفی مشارکت سیاسی مردم، گسترش و تبلیغ وهابیت، تأکید بر سنتگرایی و مخالفت با مدرنیته.
واکاوی حضور داعش درافغانستان در پرتو ناامنی داخلی
رشید رکابیان
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی دلایل حضور و قدرتیابی داعش در افغانستان است؛ داعش از سال 2015 در افغانستان اعلام موجودیت و در سال 2021 پس از خروج امریکا و به قدرت رسیدن طالبان در این کشور، استراتژی خود را مخالفت با طالبان و کشتن شیعیان اعلام کرد. بر این اساس، در پرتو ناامنی داخلی در افغانستان، تهدیدهای مختلفی از نظر امنیتی، سیاسی و ژئوپلتیکی برای افغانستان و ایران ایجاد کردند.
روش: پژوهش حاضر از روش توصیفی – تحلیلی و نظریه معمای امنیت اجتماعی باری بوزان برای بررسی موضوع بهره میبرد. علل، اهداف و قدرتیابی داعش، در پی بحران ناامنی در افغانستان و تأثیر آن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران را از این رهگذر مورد موشکافی قرار میدهد.
یافتهها: بحران سیاسی و چالش امنیتی حادث شده در افغانستان از سه سطح فرهنگی – اجتماعی، اقتصادی – سیاسی و نیز ژئوپولیتیکی نشأت میگیرد. در سطح فرهنگی – اجتماعی، عنصر و شاهکلید «قبیلهمحوری» در سطح اقتصادی، عنصر «فقر – بیکاری»، در سطح سیاسی «خلأ قدرت داخلی» و در سطح ژئوپلیتیکی «رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای» حائز اهمیت هستند. خشونتهای داخلی بین هویتهای متعارض، نهتنها مانع شکلگیری اقتدار مدنی فراگیر بوده، بلکه فضا را برای مداخلات قدرتهای خارجی از طریق پشتیبانی از هریک از هویتهای درگیر فراهم کردهاست و این مسأله امنیت ایران را تحت تأثیر قرار میدهد.
نتیجهگیری: بحران داخلی افغانستان، راهحل نظامی ندارد و مذاکره با هدف بهتعادل رساندن گروههای درگیر، تنها راهحل قابل تصور برای پایان این بحران است. در غیراین صورت، گروهایی همچون داعش، امکان و انگیزة بسیار بالایی برای کنشگری در افغانستان دارند. والبته کشورهایی همانند ایران که امنیتشان تحت تأثیر امنیت افغاستان است، باید جهت تشکیل یک دولت مردمی فراگیر همکاری نمایند.
زمینه ها و بستر های صلح نوین اعراب و اسراییل در پرتو سیاست های منطقه ای ایران
حیدر پیری؛ آناهیتا معتضدراد
چکیده: این پژوهش به بررسی زمینه ها و بستر های صلح نوین اعراب و اسراییل در پرتو سیاست های منطقه ای ایران می پردازد.
روش: پژوهش حاضر با بهره مندی از روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای به تحلیل موضوع پرداخته است. بر پایه رویکرد«رئالیسم نئو کلاسیک» این سوال مطرح شده است که زمینه ها و بستر های صلح نوین اعراب و اسراییل در پرتو سیاست های منطقه ای ایران بر چه مبانی استوار است؟ در پاسخ به این سوال این فرضیه مطرح گردید که هر دو در امری مشترک احساس تهدید می کنند و آن مبحث امنیتی است که تلاش دارد تا نظم موجود در منطقه را به سود خود تغییر دهد.
یافته ها: تحلیل های این پژوهش نشان می هد که کشورهای عرب منطقه به ویژه پس از تحولات اخیر در غرب آسیا از جمله بهار عربی و تقویت محور مقاومت به این راهبرد متوسل شده اند تا از طریق صلح با اسراییل بتوانند امنیت خود را حفظ کنند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که اسراییل به دلیل خروج از انزوای دیپلماتیک در منطقه و همچنین با هدف منزوی ساختن ایران در منطقه و اعراب نیز به دلیل تضمین امنیت خود و بقای سلطنت و ترس از قدرت یافتن جنبش های آزادی خواه دست به این مهم زدند.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه «مطالعات سیاسی جهان اسلام» می توانند به نشانی قزوین: دانشگاه بین المللی امام خمینی«ره»- دانشکدهی علوم اجتماعی - دفتر فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس psiw.journals.ikiu.ac.irمراجعه کنند یا با شماره تلفکس: 33901635-028بگیرند.