۲۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۰
کد خبر: ۷۱۶۹۶۳

پوشش رسانه‌ای ماجرای سلمان رشدی توسط رسانه‌های ضدانقلاب و غربی

پوشش رسانه‌ای ماجرای سلمان رشدی توسط رسانه‌های ضدانقلاب و غربی
پوشش رسانه‌ای ماجرای سلمان رشدی توسط رسانه‌های ضدانقلاب و غربی به نحوی انجام شد که مخاطب در مواجهه با تولیدات این رسانه‌ها درگیر یک سانسور ساخت‌یافته می‌شد که اصل خبر را پشت حواشی و پیشینه خبر پنهان می‌ساخت.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس پلاس؛ روایت روز: خط رسانه‌های ضدانقلاب را درباره سلمان رشدی در گزارشی که دیروز در فارس پلاس منتشر شد توضیح دادیم. ( اینجا بخوانید) گفتیم که سه محور ادیب نمایی از سلمان رشدی، محدود شدن آزادی بیان و خشونت نمایی از اسلام محورهای اصلی رسانه‌های ضدانقلاب در پوشش ماجرای سلمان رشدی بود.

اما سانسور چگونه اتفاق می‌افتد؟

سوالی که باید پاسخ داد این است که تا کنون چه اطلاعاتی از خود واقعه (اصل سوژه نه پیشینه و حواشی آن) در اختیار مخاطب قرار گرفته است؟

 لحظه‌ای که سلمان رشدی چاقو خورده و به زمین افتاده است اجرای پروتکل‌ها چگونه آغاز می‌شود. دیواری که حائل است میان مخاطب و جسد نیمه جان سلمان رشدی اولین ملاحظه‌ای است که محافظان و مسوولان اجرایی برنامه خود را ملزم به اجرای آن می‌دانند.

در ادامه نیز تقریبا تصویر خاصی( جز یکی دو تصویر با نمای دور) از نحوه انتقال و اقدامات پزشکی در صحنه حادثه منتشر نمی‌شود. همچنین هیچ تصویری از سلمان رشدی در بیمارستان منتشر نشده است. 

اما نحوه پوشش رسانه‌های خبری از اصل خبر را مرور کنیم:

روزنامه دیلی‌میل در همان آغاز مدعی شد سلمان رشدی مورد اصابت ۱۰ یا ۱۵ ضربه چاقو قرار گرفته، در حالی که رسانه انگلیسی‌زبان دیگر نوشته وی مورد اصابت ۱۰ تا ۱۵ ضربه چاقو و مشت قرار گرفته است. این اطلاعات با گذشت زمان هنوز دقیق‌تر نشده است.

پس از گذشت ساعتها از این اتفاق بی‌بی‌سی رسانه وابسته به دولت انگلستان با انتشار خبری به نقل از فردی به نام وایلی که او را مدیر برنامه‌های سلمان رشدی معرفی کرده، مدعی شد سلمان رشدی «زیر دستگاه تنفس مصنوعی است و قادر به تکلم نیست.» بی‌بی‌سی نوشت: « بر اساس بیانیه آقای وایلی انتظار می‌رود که آقای رشدی یکی از چشمان خود را از دست بدهد، عصب یک بازوی او آسیب دیده و کبدش چاقو خورده و آسیب دیده است.»

امروز و با گذشت یک روز دیگر از اتفاق، رسانه‌ها تنها یک خط خبر جدید برای مخاطبان داشتند که باز منبع این خبر آقای وایلی است؛ خبر این بود که « پس از عمل جراحی، اکنون سلمان رشدی از زیر دستگاه اکسیژن مصنوعی خارج شده و می‌تواند صحبت ‌کند.»

این چند خط خبر به همراه همان چند فیلم ابتدایی آن هم از فاصله دور تمام اطلاعات و اخباری است که در مورد اصل واقعه منتشر شده است. با این حال اغلب رسانه‌ها ساعت‌ها در مورد این سوژه برنامه تولید کردند و سخن‌ها گفتند اما دریغ از خبر!

به حجم تولید محتوا با سوژه سلمان رشدی در چند رسانه ضدانقلاب نگاه کنید:

شبکه بی‌بی‌سی وابسته به دولت انگلستان در بخش تلگرام خود ۲۳ پست با سوژه سلمان رشدی منتشر کرده، همین شبکه در بخش اینستاگرام خود ۱۴ پست نیز با این موضوع نشر داده است.

شبکه ایران اینترنشنال وابسته به عربستان سعودی هم در تلگرام خود ۸۱ پست با این موضوع منتشر کرد و در اینستاگرام خود ۳۰ پست با این موضوع نشر داد.

شبکه منوتو وابسته بهائیان هم در تلگرام خود ۷ پست و در اینستاگرام خود ۱۴ پست منتشر کرده است.

این موارد جدای از بخش‌های خبری تلویزیون‌های این شبکه‌ها است که به طور مداوم با گفت‌وگوها و مستندات مکرر به موضوع پرداخته‌اند.

این حجم از تولید محتوا در کنار عدم انتشار اخبار حول اصل مسئله تنها یک معنا دارد: سانسور ساخت‌یافته!

سانسور ساخت‌یافته چگونه عمل می‌کند؟

سانسور ساخت‌یافته تعبیری است که می‌توان برای یک عملیات ترکیبی در حوزه رسانه به کار برد. عملیاتی که در آن دروازه بانی سنگین خبری باعث می‌شود تنها چند خبر تک خطی در رسانه‌ها منتشر شود و همزمان حجم بالای تولیدات رسانه‌ای حول سوژه صرفا به پیشینه مسئله بپردازد و تلاش کند روایتی که مد نظر طراحان سانسور است در افکار عمومی رسوخ کند.

در مسئله سلمان رشدی روشن است که رسانه‌های ضدانقلاب تمرکزشان روی همان ۳ محوری است که ابتدای گزارش توضیح دادیم. کارشناسان و مهمانان این رسانه‌ها به جای آنکه خبر جدیدی به مخاطب ارائه دهند، در مورد آزادی بیان، خشونت در اسلام و فتوای ارتداد صحبت می‌کنند. 

مواضع شخصیت‌های مختلف درباره ماجرا بازنشر داده می‌شود و باز هم هیچ خبری از جزئیات ماجرا به مخاطب ارائه نمی‌شود. رسانه‌هایی که در حال حاضر انتقال یک زندانی، از زندان اوین به زندان کرج را با جزئیات بالا به مخاطب خود گزارش می‌کنند در مسئله سلمان رشدی هیچ حرفی برای گفتن ندارند. 

برای روشن شدن ماجرا کافی است اتفاقی که در مورد سلمان رشدی افتاده است را با پوشش همین رسانه‌ها در ماجراهای مختلفی که در داخل ایران میافتد مقایسه کنید. از گوهر عشقی تا نوید افکاری تا ... حتی موضوعاتی مانند سیل و زلزله و کوچکترین تجمعات داخل ایران را ملاحظه کنید. مصاحبه‌های مکرر با اعضای خانواده، انتشار تصاویر میدانی، روایت از حاضران، انتشار فیلم‌های جدید از زوایای مختلف و ... تا انتشار لحظه به لحظه از آخرین وضعیت سوژه‌ها دستورالعمل جدی این رسانه‌ها است. 

سانسور ساخت‌یافته اجازه درز کوچکترین خبر یا تصویری را نمی‌دهد و صرفا با پمپاژ پیشینه جهت‌دار مخاطب را از اصل سوژه به گفتمان مسلط و مورد تایید رسانه هدایت می‌کند. این سبک از مدیریت افکار عمومی شیوه‌ای است که رسانه‌های ضدانقلاب اغلب در رخدادهای ناخوشایند مربوط به دولت‌های غربی مورد استفاده قرار می‌دهند.

انتهای پیام/

ارسال نظرات