شکل گیری جنبش ملی شدن صنعت نفت و مواجهه با دسیسهها
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، «تاریخ ورود و نفوذ دولتهای بیگانه در كشور ما از سال ۱۸۰۰ میلادی است؛ یعنی دویست و دوازده سال است كه اولین نفوذ خارجی از طریق حكومت انگلیسیِ هند اتفاق افتاد.» 30/4/1392. با نگاهی تاریخی به ورود استعمارگران به جوامع اسلامی، مشاهده میشود نقشه استعمارگران خرد کردن روحیه مسلمانان و گسست میان آنان بود. «وظیفهی بزرگ امثال رضاخان در ایران، و ابنالسعود در عربستان، و فاروق در مصر، و دیگران در جاهای دیگر، این بود که نگذارند مسلمانان با هم متحد بشوند.» 15/3/1369.
درواقع «دأب سیاستهای مسلط عالم این بوده و هست كه جنبشهای عدالتخواهانهی مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و درواقع هویت آن جنبشها و حرکتهای مردمی و عدالتخواهانه را از بین ببرند.» 14/3/1381. این مسئله در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران نیز رقم خورد. «نهضت ملی شدن صنعت نفت بهوسیلهی كسانی كه آن را اداره میكردند، به لیبرال دمكراسیِ آمریکایی ملحق شد.» 14/3/1381.
در کشورهایی ازجمله ایران، کشورهای عربی، شبهقاره هند، کشورهای آسیای میانه و آسیای دور، در آفریقا و اقلیتهای اسلامی در اروپا و امریکا چنین سیاستی از سوی نظام سلطه اعمال میگردید. 16/3/1375. در ایران در دوران محمدرضاشاه، آیتالله کاشانی با چنین سیاستی مقابله نمود و مسئله نهضت ملی شدن صنعت نفت را در برابر استعمارگران ایجاد نمود. «اگر مرحوم آیتالله كاشانی نبود، مطمئن باشید كه مسئلهی ملی شدن صنعت نفت بههیچوجه در این كشور پا نمیگرفت.» 17/8/1385. بنابراین مرحوم کاشانی کسی است که «به کمک او دکتر مصدق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ و الا... کسی مصدق را نمیشناخت.» 20/8/1380.
درواقع «اگر مرحوم آیه الله کاشانی حمایت عظیم مردمی را برای مصدق به وجود نمیآورد، او نخستوزیر نمیشد.»20/8/1380. در قضایای تیرماه 1331 نیز حمایت آقای کاشانی بود که اوضاع را دگرگون ساخت. علما به سردمداری آقای کاشانی، هم در شکلگیری نهضت، هم در مواجهه با تهدیدات نظام سلطه و هم در خصوص دسیسههای نظام پادشاهی به بسیج ملت در مقابل با هجمهها ایستادند. بنابراین «هیچ كانون و مركزی در ایران وجود نداشت كه بتواند ملت را بسیج كند؛ مگر روحانیت و پرچمداران دین.» 14/3/1381 و از این طریق توانست حرکتی را آغاز نماید که میرفت تا دست استعمارگران را از نفت ایران قطع نماید.
دسیسه نظام سلطه جهت شکست جنبش
با شکلگیری و پیشبرد مقاصد ملت، توسط رهبران نهضت «دشمن فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیون و سردمداران دولتی را از روحانیت و دین جدا کند. آنها را از آیةالله کاشانی جدا کردند و بینشان فاصله انداختند.» 20/8/1380.
همواره استعمار برای آنکه نهضتها و جنبشها را از بین ببرد با نقشهای مهندسی شده پیش میرفت که این نقشه سه گام در بر داشت «قدم اوّل، جدایی دستگاه سیاست و نهضت از دین و روحانیت است. قدم دوم، مأیوس شدن مردم از تحوّلی که به وجود آمده است؛ مثل... نهضت ملی شدن صنعت نفت.» .20/8/1380. چراکه مأیوس شدن مردم موجب میشود که صحنه را ترک نمایند و «قدم سوم، در غیاب مردم، پدید آمدن یک دیکتاتوری ظالمانه و بیرحم» 20/8/1380 و در اختیار نظام سلطه بودن است. در چنین فرایندی، استعمارگران توانایی هر نوع سیاستی را در هر جامعهای خواهند داشت.
تردیدی نیست که در ایران «در همهی تحولات و جنبشهای گوناگون اجتماعی بزرگ، نقش مردم، نقش معیار است.» 20/7/1390. در صنعت ملی شدن نفت هم مردم تأثیرگذار بودند «لیکن دیری نپایید که (رهبران) از مردم جدا شدند... کودتای آمریکائی آمد امور را قبضه کرد و کشور را مجدداً به استبداد کشاند.» 20/7/1390. به عبارتی نظام سلطه با سیاستگذاری توانست شکاف میان مسئولان و مردم ایجاد کنند و دستاوردهای جنبش را از بین ببرند. افزون بر آنکه رهبران جنبش از مردم جدا شدند و روحانیت به انزوا کشانده شد. دکتر مصدق به آمریکاییها نیز اعتماد کرد غافل از آنکه «آن کسی که عامل کودتا علیه دکتر مصدق شد، نه یک انگلیسی، (بلکه) یک آمریکایی بود و پشت سرش بیش از دستگاه اینتلیجنتسرویس انگلیس، سیای آمریکا قرار داشت» 22/3/1396. بنابراین تجربهی نهضت ملّی گویای آن است که «هر ملتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتی آن کسانی که دوست آمریکا بودند.» 12/8/1392.
از دیگر عوامل مؤثر بر شکست جنبش ملی شدن صنعت نفت این بود که نیروهای حامی استعمار مبتنی بر برنامههایی به ایجاد تصمیمهای اشتباهی در سیاستهای مصدق همچون انحلال مجلس شدند. این مسئله منجر به کاهش قدرت اثرگذاری نیروهای متمایل به جنبش شد ««دکتر مصدق مجلس شورای آن روز را منحل کرد... گفت من اختیارات میخواهم... با اختیارات مطلق زمامداری کرد؛ خودش قانون وضع میکرد، خودش امضا میکرد و خودش به اجرا میگذاشت.» 3/3/1384. این نوع عملکرد باعث بیاعتمادی نسبت به دولت شد و از این طریق نظام سلطه پشتوانه مردمی حکومت را از بین برد سپس هرجومرج ایجاد نمود و درنهایت حکومت را ساقط نمودند. «گروهی از ایادی داخلی آنها (نظام سلطه) تبلیغات و جنجال و هیاهو راه انداختند و اغتشاشگران به خیابانها ریختند.» 5/5/1381.
راهکار برونرفت از سلطه گری نظام استکباری:
دکتر مصدق «در مقابلِ دشمنی انگلیسها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصهی بینالمللی داشته باشد... به آمریکاییها اعتماد کرد... از این خوشبینی و سادهاندیشی (مصدق)، آمریکاییها استفاده کردند.» 12/8/1394. و کودتای 28 مرداد را به راه انداختند. درنتیجه مستشاران نظامی امریکا «ارتش ما را تصرّف کردند، عوامل اقتصادیشان سیاستهای اقتصادی خود را پیش بردند... کارهای غیر مشهودی کردند که هنوز تحلیلگران ما متأسفانه نرسیدهاند که به حرکات غیر مشهودِ در جهت نابودی ثروتهای معنوی و انسانی ملّت ایران که از طرف آمریکاییها در ایران در این ۲۵ سال انجام گرفت، رسیدگی کنند.» 12/8/1394. بنابراین درگیری و دشمنی امریکا با ایران و چپاول منافع ملی ایرانیان به پیش از انقلاب بر میگردد.
با توجه به رخدادهای تاریخی همچون کودتای 28 مرداد و بینش سیاسی حاصل شده از روند تحولات و رفتار سیاسی نظام سلطه «جوانان ما نگذاشتند فرمول قدیمی دشمن، در انقلاب اسلامی تحقّق پیدا کند.» 20/8/1380. در واقع تنها راه اتمام دشمنی غرب، قوی شدن و توسعهی قدرت ملی است. ایرانیان در مواجهه با سیاستهای استکباری نظام سلطه باید بدانند «وظیفهی ما این است که ما کشور را، هم نیرومند کنیم، هم مقاوم کنیم.» 19/10/1395. ازجمله ضروریاتی که ملت باید توجه داشته باشد این است که «نباید بگذارید این روحیهی قویای که مسلمانان عالم، به خاطر انقلاب شما به دست آوردهاند، حتّی سرسوزنی تضعیف بشود.» 15/3/1369.
دکتر عیسی مولوی وردنجانی