سفرهای مشکوک به همسایه شمالی ایران
فارس پلاس؛ روایت روز - «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان روز ۲۸ مهر در سفر خود به ارمنستان گفت: «ایران هرگونه تغییر در ژئوپلیتیک منطقه را تحمل نخواهد کرد و این را خط قرمز خود میدانیم و همه گونه تدابیر لازم را برای جلوگیری از چنین نیاتی به کار خواهیم گرفت.» روز جمعه ۲۹ مهر نیز سرکنسولگری ایران در مرکز سیونیک (استان هممرز با ایران) افتتاح شد.
امیرعبداللهیان شنبه ۳۰ مهر طی توئیتی نوشت: «در ارمنستان دیداری مهم با جناب پاشینیان در مورد امنیت قفقاز جنوبی، تعیین مرز بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان و عدم مداخله بیگانگان داشتم.»
همزمان رزمایش سپاه از روز دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱ در منطقه ارس برگزار شد. این سومین و گستردهترین رزمایش نیروهای مسلح ایران در منطقه شمالغرب کشور پس از جنگ دوم قره باغ در پاییز ۱۳۹۹ بود.[1]
این توالی رویدادها، پس از سفر جداگانه ولی همزمان «حلوصی آکار» وزیر دفاع ترکیه، «فیصل بن برحان» وزیر خارجه سعودی و «بنی گانتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در روزهای ۱۱ و ۱۲ مهر به باکو انجام شد. همزمان با آشوبهای مرکزی ایران، بیانیه کمیته تشکیلات مجلس ملی موقت آذربایجان جنوبی(!) نیز توسط نهادی خودخوانده در ترکیه منتشر شد تا تجزیه طلبان پانترک از رقبای تجزیهطلبِ پانکرد خود عقب نمانند.
اصول ثابت ایران در منازعه همسایگان شمالی چیست؟
موضع ایران در منازعه آذربایجان-ارمنستان در سخنرانی ۱۳ آبان ۱۳۹۹ رهبر انقلاب به صورت علنی اعلام شد: اول؛ آزادسازی همهی سرزمینهای آذربایجان که به وسیلهی ارمنستان تصرّف شده است. دوم؛ حدود مرزهای بینالمللی ایران با منطقه قفقاز باید رعایت شود.
رهبر انقلاب در دیدار رئیس جمهور ترکیه با ایشان روز ۲۸ تیر ۱۴۰۱ فرمودند: «اگر سیاستی مبنی بر مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد چرا که این مرز یک راه ارتباطی چند هزار ساله است.»
رهبر انقلاب در دیدار رئیس جمهور روسیه با ایشان روز ۲۸ تیر ۱۴۰۱ نیز فرمودند: «جمهوری اسلامی، سیاستها و برنامههایی را که منجر به بسته شدن مرز ایران و ارمنستان شود، هرگز تحمل نخواهد کرد.»
«سید ابراهیم رئیسی» روز ۲۱ مهر ۱۴۰۱ در حاشیه اجلاس سران سیکا خطاب به رئیس جمهوری آذربایجان تاکید کرد: از نظر ایران هرگونه تغییر در مرزهای تاریخی و ژئوپلیتیک منطقه و تغییر در وضعیت ترانزیتی ایران و ارمنستان مردود است.
دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان نیز به همتای آذربایجانی خود گفت: با هر اقدامی که منجر به تغییر ژئوپلتیک منطقه شود، مقابله خواهیم کرد.
دلایل مخالفت ایران با ایجاد کریدور ادعایی در قفقاز چیست؟
جنگ ۴۴ روزه آذربایجان - ارمنستان روز ۲۰ آبان ۱۳۹۹ با بیانیه مشترک «علیف» رئیس جمهوری آذربایجان، «پاشینیان» نخست وزیر جمهوری ارمنستان و «پوتین» رئیس جمهور روسیه به پایان رسید. باکو با پشتیبانی ناتو و رژیم صهیونیستی مناطق تحت اشغال ارمنستان را بعد از ۲۶ سال پس گرفت.
بیانیه روسای جمهور سه کشور شامل ۹ بند بود. با استناد به بیانیه منتشره در سایت «کرملین»، در بند آخر آمده است: «کلیه محورهای حملونقلی و اقتصادی منطقه باید رفع انسداد شوند. ارمنستان باید امنیت محورهای مواصلاتی میان مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان به منظور سازماندهی تردد بدون مانع شهروندان، خودروها و کالاها در هر دو جهت تضمین کند.» [2]
آذربایجان این بند را به ایجاد کریدور در خاک ارمنستان ولی خارج از حاکمیت ارمنستان تفسیر میکند. تمرکز باکو بر روی ایجاد کریدور موهومی به نام زنگزور قرار گرفت که اساساً وجود خارجی ندارد. علیف اردیبهشت ۱۴۰۰ گفت: «ارمنستان بخواهد یا نخواهد،دالان زنگزور (سیونیک) را اجرا خواهیم کرد. اگر بخواهد، آسان تر حل خواهد شد و اگر نخواهد با زور حل خواهیم کرد».
وزیر امور خارجه ترکیه نیز گفت که دالان لاچین و دالان زنگزور باید از وضعیت حقوقی یکسان برخوردار باشند. وزیر امور خارجه ارمنستان روز شنبه در پاسخ به همتای ترکیهای خود گفت: در بیانیه سه جانبه ۹ نوامبر ۲۰۲۰ و ۱۱ ژانویه ۲۰۲۱ به صراحت از دالان لاچین و رفع انسداد راههای ارتباطی و زیرساختهای حملونقل اقتصادی منطقه صحبت شد. (در هیچکدام از بیانیهها از لفط دالان زنگزور نام برده نشده است)
هدف از جنگ دوم قره باغ، قطع مرز ایران - ارمنستان بود، زیرا تنها نقطهای که از مناطق اشغالی آذربایجان آزاد نشده دقیقاً همین منطقه قره باغ است!
اظهار نظر مقامات باکو ناقض خط قرمز ایران در منطقه قفقاز جنوبی است. ایران در جنگ اول قرهباغ مانع از پیشروی نظامیان ارمنستان در خاک آذربایجان و از بین رفتن موجودیت یکی از همسایگان شمالی شد. با استناد بر همین اصول ثابت، ایران مخالف پیشروی ارتش آذربایجان در عمق خاک ارمنستان از زمان شروع جنگ دوم قرهباغ (سال ۲۰۲۰) تاکنون است.
مخالفت ایران با عدم تغییر جغرافیای سیاسی قفقاز بر ۳ علت استوار است:
۱: عثمانی از قرن ۱۵ میلادی همچون یک دیوار بر مرزهای شمالغرب، غرب، و جنوبغرب ایران کشیده شده بود. خلافت عثمانی بر کرانههای دریای سیاه و دریای مدیترانه تسلط داشت و به عنوان یک سرزمین حائل، مانع ارتباط ایران و قاره اروپا تا عهد قاجار بود.
ایران اکنون پس از قرنها در موقعیتی قرار گرفته که میتواند مسیری مستقل از حاکمیت روس و ترک برای ارتباط مستقیم با قاره اروپا داشته باشد. اگر استان جنوبی ارمنستان به اشغال باکو درآید، راه ارتباطی زمینی ایران به اروپا همچون دوران خلافت عثمانی در انحصار اراده آنکارا خواهد ماند.
ایران از طریق کریدور خلیج فارس - دریای سیاه بدون نیاز به روسیه و ترکیه، به اروپای شرقی متصل میشود. ایران و کشورهای شرق و جنوب اروپا نظیر یونان بدون نیاز به کانال سوئز مصر و ترکیه از طریق این کریدور به هم متصل میشوند. از طرفی، در صورت ممانعت آنکارا از عبور جاده ابریشم از خاک ترکیه، جریان ترانزیت به اروپا از دریای سیاه (بنادر «کونستانسا» رومانی، «بورگاس» بلغارستان و تنگه بینالمللی بسفر و داردانل) پابرجا خواهد ماند.
۲: دروازههای غربی روسیه پس از جنگ اوکراین به طور کامل توسط ناتو مسدود شده است. حریم هوایی قاره اروپا نیز به روی هواپیماهای روسی بسته شد. در صورت انسداد تنگه ارتباطی دریای سیاه به مدیترانه (قرمز) توسط ناتو، ناوگان روسیه عملاً در دریای سیاه محصور خواهد شد.
این موضوع فرصتی تاریخی برای ایران شد تا به دروازه جنوبی جمهوریهای استقلال یافته از شوروی برای اتصال به آبهای گرم جنوبی تبدیل شود. ایران تنها حلقه اتصال مستقیم به اقیانوس هند و خلیج فارس است. بال غربی کریدور شمال - جنوب از منطقه قفقاز جنوبی (آذربایجان و ارمنستان) عبور میکند.
در صورت اشغال جنوب ارمنستان، قطعاً بال غربی شمال - جنوب مسدود میشود. وقایع شهریور و مهر ۱۴۰۰ نیز سند اثبات این مدعاست. آذربایجان در مسیر ماشینهای باری پلاک ایران اخلال ایجاد و از هر راننده ۱۳۰ تا ۵۰۰ دلار عوارض اخذ میکرد! دو راننده ایرانی نیز در آن مقطع بازداشت شدند. حتی این امکان وجود دارد که ترکیه مسیر عراق (از طریق بندر فاو) را برای جایگزینی ایران در مسیر خلیج فارس به روسیه کند.کریدور شمال - جنوب اکنون از خاک ایران فعال است.
۳: استقرار در دریای خزر هدف دیرینه ناتو است. تنگه باریک قره سو در شمالغرب در دوران سلطنت رضا پهلوی از ایران جدا و به ترکیه واگذار شد! اکنون ترکیه از طریق همین باریکه به منطقه خودمختار نخجوان متصل است. ترکیه دروازه شرقی ناتو است. ایجاد کریدور موهوم زنگزور باعث اتصال سرزمینی مستقیم ارتشهای ناتو به دریای کاسپین (خزر) خواهد شد. در این صورت، قلمروی سرزمینی ناتو از اقیانوس اطلس تا آبهای مجاور سه استان شمالی ایران یعنی گیلان، مازندران و گلستان گسترش مییابد و سواحل شمالی ایران نیز هممرز ناتو خواهند شد.
مضاف بر این، کریدور ادعایی زنگزور برای رژیم صهیونیستی نیز مسیر را هموارتر خواهد کرد. وزیر خارجه وقت رژیم سال ۲۰۱۲ نکتهای قابل تامل را به زبان آورد. «لیبرمن» گفت: آذربایجان برای اسرائیل از فرانسه مهمّتر است! از جمله دلایل این اهمیت، مجاورت سرزمینی دولت باکو با شمال ایران است. قریب به ۴۰ درصد نفت مورد نیاز صهیونیستها از آذربایجان تامین میشود و باکو یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات رژیم صهیونیستی در جهان است.[3]
رژیم صهیونیستی در پس پرده بسیاری از وقایع نظیر «التهابات مربوط به مسائل محیط زیستیِ برخی شهرستانهای شمالغرب ایران» است. «برندا شیفر» مسئول میز تجزیه شمالغرب ایران در اتاق مشترک رژیم صهیونیستی، ترکیه و جمهوری آذربایجان و استاد علوم سیاسی دانشگاه «حیفا» سال ۲۰۱۴ در نیویورک تایمز نوشت: «اکثریت جنبشهای قومیتی که فروپاشی (تجزیه) شوروی را تسهیل کردند، در ابتدا به عنوان جنبشهای محیط زیستی ظهور و بروز کردند.»
«شیفر» اخیراً نیز در مجله فارن پالیسی آمریکا پیرامون وقایع اخیر ایران به نکات جالبی اشاره کرد. او صراحتا نوشت که بسیاری از روزنامهنگاران غربی بر این تصور هستند "مخالفان فارس زبان و غیرفارس زبان جمهوری اسلامی متحد هستند" ولی پس از جمهوری اسلامی (به تعبیر شیفر)، هیچ تضمینی وجود ندارد که گروههای مختلف (منظور اقوام مرز نشین) آینده خود را با تهران (منظور تحت حاکمیت مرکزی) ببینند.
دو مرحله پروژه تجزیه غرب آسیا توسط ایران به شکست کشیده شد. مرحله اول فرم کلاسیک برای اشغال و تجزیه سرزمینی بود که با ورود مستقیم ارتش آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۱۱، عراق در سال ۲۰۰۳ و سپس حمله ارتش رژیم به لبنان در سال ۲۰۰۶ همراه بود. این مرحله با عقبنشینی ارتشهای مذکور ناکام ماند. مرحله دوم اشغال قلب منطقه غرب آسیا توسط داعش و ارتشهای چریکی- تکفیری بود که با ورود نیروهای محور مقاومت به شکست منجر شد.
اکنون زنگزور اسم رمز انسداد کریدورهای اقتصادی عبوری از خاک ایران و در وهله بعدی، پروژه تجزیه سرزمینی از سوی نیروهای منطقهای (ترکیه، سعودی و رژیم صهیونیستی) و فرامنطقهای (انگلیس) است؛ امری که قطعاً از سوی جمهوری اسلامی تحمل نخواهد شد.
[1]:https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/07/25/2789253
[2]:http://en.kremlin.ru/events/president/news/64384#sel=12:13:WUx,12:51:mkr
[3]:https://www.jpost.com/international/how-can-israel-navigate-the-divide-between-azerbaijan-and-armenia-636953