۳۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۵
کد خبر: ۷۲۳۸۲۷

شماره ۲۶ دوفصلنامه «فلسفه و کلام اسلامی» منتشر شد

شماره ۲۶ دوفصلنامه «فلسفه و کلام اسلامی» منتشر شد
شماره ۲۶ دوفصلنامه «فلسفه و کلام اسلامی» با ۱۲ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 26دوفصلنامه «فلسفه و کلام اسلامی» صاحب امتیازی دانشگاه تهران و مدیرمسئولی محمود واعظی با سردبیری عبدالرسول کشفی منتشر شد.

این فصلنامه در 12 مقاله و 254 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

بررسی تطبیقی تئوری دلالت و اثبات ذات فردی در آراء کریپکی و علامه طباطبایی

هاجر آویش؛ علی محمد ساجدی

چکیده: اثبات ذات فردی برای اشیا، مسأله‌ای هستی شناختی است که ریشه در آرای فلاسفۀ یونان دارد. ذات‌گرایی ارسطویی؛ اوصافی ضروری را برای اشیا ثابت می‌کند که ذات شیء وابستۀ به آن‌ها بوده و با تغییر آن ها ذات شیء از بین می رود. کریپکی با ارائۀ نظریۀ علّی دلالت، اسم خاص را دالّ ثابت می داند. دالّ ثابت بودن اسم خاص بدین معناست که مدلول اسامی خاص در تمامی جهان های ممکن ثابت است؛ یعنی در هر مدلول، امری وجود دارد که در تمامی حالات و فروض ثابت می ماند و این به معنای اثبات ذات فردی برای اشیاست.  مقالۀ حاضر، با روش تحلیلی - تطبیقی و با هدف مقایسۀ آرای کریپکی و علامه طباطبایی، سعی در تبیین مفهوم ذات گرایی در دو سنت فلسفۀ تحلیلی و فلسفۀ اسلامی دارد. ذات فردی از منظر علامه طباطبایی در سنت فلسفۀ اسلامی و با گذر از ماهیت گرایی به اصالت وجود معنا می یابد. نظرات علامۀ طباطبایی و کریپکی علی‌رغم شباهتی که در اثبات ذات فردی برای اشیا دارند، به دلیل تعلق داشتن به سنت‌های فلسفی متفاوت، تفاوت‌های بنیادین و پارادیمیک با یکدیگر دارند.

 

ناسازگاری‌ها در رهیافت صدرایی از قاعده فرعیه؛ برآیند جدال‌های دشتکی و دوانی

سید احمد حسینی سنگ چال

چکیده: در آثار ملاصدرا با دو مدل از قاعده فرعیه مواجه ایم. ملاصدرا در مواضعی، ثبوت ثابت در قاعده فرعیه را شرط و در برخی مواضع براساس عدم الزام ثبوت ثابت سخن می‌گوید. ملاصدرا در مواضع کاربست قاعده فرعیه نیز مختلف سخن می‌گوید و این نکته بر اهمیت موضوع می‌افزاید. این ناسازگاری ها به جدال دوانی و دشتکی درباب قاعده فرعیه باز می گردند و لازم است براساس متون آن ها، عبارات صدرا را تفسیر کرد. در این نوشتار سعی شده خوانشی نوین از ملاصدرا بر مدار منابع اندیشه او در حوزه فلسفی شیراز بدست داده و بر اساس نزاع دشتکی و دوانی در الزام یا عدم الزام ثبوت ثابت در قاعده فرعیه، چرایی این ناسازگاری را توضیح و دیدگاه دشتکی را به عنوان نظریه مختار ملاصدرا معرفی کرده و نشان دهیم که الزام ثبوت ثابت چه لوازمی را در فلسفه صدرایی به بار خواهد آورد.

 

تحول نفس در مسیر سعادت از منظر فارابی

ریحانه داودی کهکی؛ سید عباس ذهبی؛ بابک عباسی

چکیده: صاحبان اندیشه دیدگاه‌های مختلفی را در باب کمال نفس ارائه داده‌اند و سعی در کشف حقیقت آن داشته‌اند. فارابی تصویر جامعی از تحولات نفس در انسان سعادتمند را در خلال کسب فضائل ترسیم می‌کند و با استدلالات فلسفی، حقایق دینی پیرامون سعادت را به تحریر در می‌آورد. او غایت آدمی را در دستیابی به سعادت قصوایی می‌داند که از رهگذر کسب فضائل در عالم طبیعت محقق می‌گردد. گرچه نفس به مدد ماده و قوای مادی امکان دستیابی به سعادت را دارد ولی سعادت نهایی او در بی‌نیازی از همان ماده و عوارض و آن می‌داند. او گرچه از عقل به عنوان ابزاری برای نفس در جهت دستیابی به سعادت بهره می‌برد، اما در نهایت سعادت را صرفاً عقلی نمی‌داند بلکه با بهره‌گیری از قدرت تفکر در انجام اعمال متناسب اخلاقی و تأمل در افکار و اعمال، حال نفس را در زندگی نخستین و پسین به آگاهی حقیقی او پیوند می‌زند.

 

بررسی دیدگاه تدئوس متز دربارۀ خوشبختی و ارتباط آن با معنای زندگی

مهدی صانعی؛ عین الله خادمی؛ امیرحسین منصوری نوری؛ فاطمه کوکرم

چکیده: هدف از این مقاله، شناخت خوشبختی از دیدگاه تدئوس متز و تحلیلِ آن می‌باشد. در گذشته، بحث سعادت و خوشبختی عنوانی جامع بود که معنای زندگی را هم شامل می‌شد. تدئوس متز کوشیده است تا در آثار خود نشان دهد که معنای زندگی نیز، مانند اخلاق و خوشبختی، یکی از مقولاتِ هنجاریِ زندگی است و نمی‌توان آن را به اخلاق یا خوشبختی ارجاع داد. از این‌رو در این پژوهش، مسالۀ اصلی، آشنایی با ویژگی‌های خوشبختی از دیدگاه وی می‌باشد. خوشبختی از دیدگاه متز یعنی «تجربیات مثبت». به نظر او بشر، واجد «خود حیوانی» و «خود عقلانی» بوده، از این‌رو علاوه برخوشبختی، نیازمندِ معنا نیز می‌باشد و کوشش او در راستای تبیین این است که این دو مقوله متمایزند. در این مقاله با تامل در آثار مختلفِ متز، پاره‌ای از خصوصیات و ویژگی‌های خوشبختی استنتاج شده و پس از اشاره‌ای به تمایزات آن با معناداری، به تحلیلِ پاره‌ای از اوصاف خوشبختی از دیدگاه وی پرداخته می‌شود.

 

ضرورت یا امتناع عقلی وجود وسائط در آفرینش الهی با تکیه بر آراء ملاصدرا و ابن ‌تیمیه

هادی عبیداوی؛ محمدباقر عباسی

چکیده: از مهمترین مسایل فلسفی مسئله باور به ضرورت وجود وسائط در آفرینش است تا جایی که باور به این مسئله دست آویز جریان های تکفیری برای تکفیر سایر مسلمانان شده است. تاکنون درباره ی این مسئله تحقیقات فراوانی صورت گرفته است اما در این تحقیقات بیشتر مباحث مطرح شده جنبه ی نقلی داشته است و کمتر به بعد عقلی آن توجه نشان داده شده است. در این مقاله برای اولین بار ضرورت عقلی وسایط در آفرینش نزد ابن تیمیه و ملاصدرا در ارتباط با مبانی فلسفه ی صدرا همانند کیفیت علم خداوند به جهان، مسئله ی صدور مورد بررسی قرار می گیرد و در پایان به اشکالات مطرح شده به ضرورت وسایط در آفرینش بر اساس مبانی حکمت متعالیه پاسخ داده می شود. و نشان داده می‌شود که حکمت متعالیه با توجه به مبانی خاص خود به ویژه طرح وجود رابط، وجود منبسط، بسیط الحقیقه و بحث تجلی می تواند به نحو ضرورت ذاتیه پاسخ گوی اشکالات مطرح شده باشد.

 

تأثیر فلسفه اسلامی بر اندیشه و روش کلامی ابن‌میمون(با محوریت روش‌شناسی کلام فلسفی در دلالة ‌الحائرین)

مهدی گنجور

چکیده: موسی  بن  میمون، متکلم برجسته یهودی در اندیشه فلسفی-کلامی خود، به  شدّت تحت  تأثیر حکیمان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر، به طرح و اثبات این  ادعا پرداخته که کتاب دلالة الحائرین، متعلّق به جریان «کلام  فلسفی» است که در آن، آموزه  های دینی یهود با قواعد فلسفی درهم آمیخته و تلاش شده است که مدعیات کلامی به  روش عقلی - فلسفی، تأویل وتبیین  گردد. سعی فلسفی ابن  میمون برای ساماندهی کلام  یهودی، با الهام از اندیشه و روش حکمای مسلمان، مؤثر واقع  شد و تحوّلی شگرف در ساختار و روش علم کلام ایجادکرد. روش کلام  فلسفی ابن  میمون، از شاخصه  های ویژه‌ای برخوردار است که واکاوی آنها علاوه  بر نقش راهبردی در آموزش الهیات و تفهیم نظریات کلامی، درتبیین ساختار این مکتب، اهمیت بسزایی دارد. استنباط و تحلیل این مؤلفه  ها از قبیل: طرح مباحث هستی  شناختی و امور عامه در اثر کلامی؛ استخدام قواعد منطقی و حِکمی در تبیین مسائل اعتقادی؛ استدلال گروی و کار بست شیوه برهانی؛ استفاده از تأویل به مثابه روش؛ حجیّت عقل وغلبه عقلانیت بر نقل  گرایی در اثبات مدعیات کلامی، از مهمترین یافته  های این  پژوهش به شمار می آید.

 

ابن‌سینا و پاسخ به پارادوکس‌هایی درباره ماده و صورت

حمیده مختاری

چکیده: در این مقاله پاسخ ابن‌سینا به دو پارادوکس کیت فاین درباره ماده و صورت را بررسی کردیم. پارادوکس‌هایی که در ذیل نظریه ماده - صورت‌گرایی ارسطوئی طرح می‌کند و مفروضات ارسطویی را از منظر آنها می‌سنجد. پاسخ ابن‌سینا به این پارادوکس‌ها مهم است زیرا مزایا و کاستی‌های احتمالی موجود در ماده-صورت‌گرایی سینوی را مشخص می‌کند. بر این اساس در مقاله: نخست، می‌پردازیم به پارادوکسی، درباره امکان تمایز میان دو شیئی که صورت و ماده مشترک دارند. برای رفع پارادوکس، سه آموزۀ انتقال ماده، صورت مشترک و ترکیب قابل طرح است با انکار هر آموزه پارادوکس حل می‌شود ابن‌سینا پارادوکس اول را با انکار صورت مشترک پاسخ می‌دهد. دوم، می‌پردازیم به پارادوکسی، درباره تغییر ماده در یک شی و حفظ اینهمانی آن در طول زمان، که نشان دادیم ابن‌سینا در این موضع نمی‌تواند پارادوکس را حل ‌کند و تنها راه ممکن ابن‌سینا نسبی کردن رابطه جزئیت ماده به شاخص زمان است.

 

بررسی مبنایی اصالت وجود و اصالت ماهیت در تبیین ماهیت نداشتن واجب الوجود؛ باتکیه بر دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی

علی مستاجران گورتانی؛ محمد بیدهندی

چکیده: مسئله پژوهش حاضر تبیینِ نقش اصالت وجود و اصالت ماهیت در تعیین ماهیت ‌پذیری و یا عدم ماهیت پذیری واجب‌الوجود است؛ پرسش اصلی عبارت است از اینکه به پشتوانه کدام یک از مبانی؛ اصالت وجود یا اصالت ماهیت؛ می‌توان تفسیرِ متقن و مبرهن‌تری از عدم زیادت وجود بر ذات واجب و عدم ماهیت‌پذیری واجب الوجود اقامه نمود. با روش توصیفی تحلیلی پس از واکاوی تمایز یا عدم تمایز میان اقتضاپذیری و علیت ذاتِ واجب الوجود و همچنین با تکیه بر حیثیت تقییدیه و یا تعلیلیه مشخص خواهد شد کدام یک از مبانی در اثبات نزاهت حق تعالی از ماهیت کارآمدتر است. اما با توجه به دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در نگاه اولیه اختلاف مبنایی در تفسیر نزاهت حق تعالی از ماهیت مطرح شده است اما آنچه در این نوشتار بدان پرداخته شده این است که انتقاد علامه طباطبایی نسبت به ساختار یکی از استدلال‌های ملاصدرا در راستای ماهیت‌ناپذیری حق‌تعالی از ماهیت وارد شده و با توجه به مبنای اصالت واقعیت، نیز می‌توان محتوای نظر علامه را در موافقت با نظر ملاصدرا دانست.

 

علم حصولی خداوند به مخلوقات

سید جابر موسوی راد

چکیده: این مقاله درصدد است اثبات نماید که به دلایل مختلفی علم خداوند قبل از خلقت و بعد از خلقت به صورت حصولی است. مهم‌ترین این دلائل عبارتند از: الف: علم حضوری مستلزم اتحاد بین خدا و مخلوقات است، در حالی‌که چنین اتحادی به لحاظ عقلی محال است. ب: در مورد علم حضوری فعلی، این‌که خداوند دارای علم باشد، اما موطن علم وی خارج از ذاتش باشد، معنای معقولی ندارد. ج: قبل از خلق، هیچ موجودی با وجود شخصی‌اش تحقّق ندارد، لذا علم حضوری قبل از خلقت، محال عقلی است. در ادامۀ مقاله تبیین خواهد گردید دیدگاه برگزیده راجع به حصولی دانستن علم خداوند، چه تفاوتی با دیدگاه ابن سینا پیرامون صور ‌مرتسمه‌ی متصل به ذات الهی دارد. سپس به مهم‌‌ترین نقدهایی که بر ضدّ نظریۀ علم حصولی خداوند مطرح شده، پاسخ گفته خواهد شد.

 

علم خدا به جزئیات متغیر از دیدگاه فیاض لاهیجی و نقد و بررسی دیدگاه وی

محمودرضا مهاجری؛ عزیزالله افشار کرمانی؛ مهدی نجفی افرا

چکیده: لاهیجی در مسئله علم خداوند به جزئیات متغیر در ابتداء به نظریه علم خدا به جزئی از طریق کلی ابن‌سینا تکیه می‌کند که علم باری به اشیاء را صور مرتسمه و علم حصولی و از طریق علل و اسباب می‌داند لذا می‌کوشد تا تغییر در عالم اجسام  را به رابطه‌ی موجودات مادی به یکدیگر ارجاع دهد و با علم فعلی خداوند و تشکیک در وجود و بساطت ذاتی حق تعالی شبهه تغییر را پاسخ دهد. وی در نهایت قرائتی متمایز از صور مرتسمه که نزدیک به نظریه علم اجمالی در عین کشف تفصیلی ملاصدرا است ارائه می‌دهد و می‌گوید کمال مطلق ذات خداوند اقتضاء می‌کند که با علم اجمالی که علم بسیط ذاتی است تمامی صورت ها به نحو تفصیلی و متمایز از هم برای حق تعالی از ازل معلوم  باشد. این مقاله با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه‌ای می‌کوشد تلاش لاهیجی برای رفع شبهه تغییر در علم خدا به جزئیات متغیر را به کمک برخی مبانی فلسفی  بررسی و نقد کند.

 

«هویت فردی» و مبانی انسان‌شناختی آن در اندیشه ابن‌سینا

آیسودا هاشم پور؛ فروغ السادات رحیم پور

چکیده: امروزه «هویت فردی» یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین مسائل در حوزه علوم انسانی به‌شمار می رود. در میان فلاسفه ای که به این مسئله پرداخته اند، بررسی دیدگاه ابن سینا از اهمیت والایی برخوردار است؛ چرا که با اهتمام ویژه به «نفس» و «بدن» و عدم غفلت از یکی به نفع دیگری، ساختار وجودی انسان را هم به لحاظ بالینی و هم به لحاظ مباحث نظری مطالعه کرده است. در پژوهش حاضر از زاویه ای بدیع مبانی انسان شناختی ابن سینا از جمله «ترکیب ساحت وجودی انسان از نفس و بدن»، «حدوث نفس»، «دوگانگی نفس و بدن» و «ارتباط متقابل نفس و بدن» در جهت استنباط مباحث پیرامون هویت فردی بازخوانی می گردد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که مبانی انسان شناختی مذکور، ظرفیت مناسبی برای تبیین مباحثی چون «مفهوم شناسی هویت فردی»، «مباحث مربوط به "خود" و تفاوت آن با هویت فردی»، «ویژگی های ایجابی و سلبی هویت فردی»، «شرح هویت منسجم»، «مؤلفه های سازنده هویت فردی» و «فرآیند شکل گیری آن» را دارد و می تواند مباحث مذکور را به شیوه عقلانی ، تفهیم نماید.

 

علم صدرایی در نسبت با رای انطباق و انقلاب

حسین یزدی

چکیده: مسئله ادراک انسان از طریق حصول موجود ذهنی و نسبت حلولی آن با نفس و علم حضوری نفس به موجود ذهنی و انطباق تصویر ذهنی با حقیقت خارجی پاسخی است که از سوی ابن‌سینا در برابر سوال از چگونگی علم به محسوسات خارجی مطرح شده است. این مقاله در پی چرایی تغییر این تحلیل در حکمت متعالیه به نظریه شهود خارج توسط نفس در مرحله اول و تولد موجود ذهنی از نگاه استقلالی به علم حضوری در مرحله دوم است. مابین دوره بوعلی و ملاصدرا فلاسفه‌ای ظهور کرده‌اند که به نظرنویسنده - برخلاف نظر مشهور- اهتمام به رفع اشکال از رای بوعلی داشته‌اند و برایشان رقیب نظریه بوعلی نبوده است لکن به آراء ایشان نیز اشکالات دیگری وارد است. نگارنده برای بررسی چرایی پیش گفته به سیر تاریخی اما نقادانه این آراء از بوعلی تا صدرالمتالهین می پردازد و چرایی تغییر مختصات تحلیل شناخت محسوسات خارجی در فلسفه ملاصدرا مورد واکاوی قرار می گیرد.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه«فلسفه و کلام اسلامی» می توانند به نشانی تهران، خیابان استاد مطهری، تقاطع خیابان مفتح، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ساختمان شماره2، طبقه همکف، دفتر مجلات تخصصی با شماره تلفن 42762151-021 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jitp.ut.ac.irمراجعه کنند یا تماس بگیرند.

ارسال نظرات