شبکههای یکپارچه موشکی و پهپادی مقاومت علیه شبکه پدافندی آمریکایی
تیرماه امسال جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید اعلام کرده بود که «واشنگتن بهدنبال یکپارچهسازی پدافند هوایی منطقه است. ما کار بهروی قابلیتهای پدافندی یکپارچه را ادامه میدهیم چون همانطور که میدانید کل منطقه درباره ایران و قابلیتهای موشکی فزاینده آنها، علاوه بر حمایت آنها از تروریسم در سراسر منطقه نگران است.»
آقای کربی در حالی این موضوع را اعلام میکرد که پیش از آن، ژنرال مکنزی فرمانده سابق سنتکام نیز در گزارش خود به کمیته دفاعی کنگره آمریکا با اعتراف به توانمندی پهپادهای ایرانی گفته بود: «استفاده گسترده ایران از پهپادهای کوچک و متوسط برای عملیاتهای شناسایی و هجومی بدین معناست که برای اولین بار از زمان جنگ شبهجزیره کره [اوایل دهه 1950 میلادی] بدون برتری کامل هوایی، عملیات انجام میدهیم.»
چندی بعد، خبرگزاری رویترز در گزارشی اعلام کرد که این ایده بر فناوری اسرائیلی استوار است و آمریکا بهدنبال آن است با ایجاد یک پیمان دفاعی بین برخی کشورهای منطقه و اسرائیل (در حقیقت تشکیل ناتوی عربی) و متصل کردن سامانههای دفاع هوایی آنها با یکدیگر، با آنچه تهدیدات راکتی، موشکی و پهپادی میخواند، مقابله کند.
اما تحولاتی که طی سالهای اخیر در جنگهای رخداده بین متحدان ایران و متحدان آمریکا در منطقه به وقوع پیوسته است نشان میدهد سامانهها پدافندی آمریکا و رژیم صهیونیستی نتوانسته است از پس پهپادها، موشکها و راکتهای جبهه مقاومت برآید و در حقیقت هرچند در سطح تاکتیکی موفقیتهایی به دست آورده، اما قادر نبوده است در سطح راهبردی با توان جبهه مقاومت مقابله کند و آنها را مجبور به تغییر راهبرد در این حوزه کند.
این تحولات که سرآغاز آن جنگ 33روزه بین حزبالله و اسرائیل بود، رژیم صهیونیستی را وادار کرد بعد از این جنگ در دکترین نظامی خود تجدید نظر کند و علاوه بر آنکه برای نخستین مرتبه از زمان تشکیل ادبیات دفاعی را در راهبردهای نظامی خود جای داد، ساختار و سازمان پدافند هوایی خود را نیز بهکلی دگرگون کرده شبکه یکپارچه پدافندی در سرزمینهای اشغالی پدید آورد.
اما تحولات جنگهای بعدی رژیم با گروههای مقاومت فلسطینی نشان داد همپای این تغییر راهبرد در اسرائیل، گروههای مقاومت نیز توان موشکی و پهپادی خود را در سطوح کمی و کیفی ارتقا داده توانستند از سد سامانههای پدافندی اسرائیلی بگذرند.
از سوی دیگر تحولات جنگ یمن نیز نشان داد سامانههای پدافندی که از سوی آمریکا در اختیار عربستان و امارات قرار گرفتهاند در مقابل تهدیدات پهپادی و موشکهای کروز انصارالله حرفی برای گفتن ندارند و نیروهای مقاومت یمنی طی این جنگ توانستند با گذشتن از سد این سامانههای پدافندی ضربات سنگینی را به عربستان و امارات وارد کنند که حمله به تأسیسات نفتی آرامکو و انهدام سامانه پدافندی پاتریوت نمونههایی از آن است.
این اتفاقات موجب شد آمریکاییها سامانههای پاتریوت متعلق به خود را از عربستان جمعآوری کنند و عربستان مجبور شد برای پر کردن خلأ ناشی از این اتفاق سامانههای پاتریوت یونان را جایگزین سامانههای آمریکایی کند.
چالش چندی پیش رژیم صهیونیستی با پهپادهای حزبالله بر سر میدان گازی کاریش که در نهایت منجر به پذیرش خواستههای لبنان درباره تعیین مرز دریایی شد نیز، تازهترین نمونه از رویارویی پهپادهای مقاومت با سامانههای پدافندی اسرائیلی است که در نتیجه آن باز هم حزبالله بود که توانست اراده خود را بر طرف مقابل تحمیل کند.
حال با این اوصاف بهنظر میرسد متحدان ایران در منطقه غرب آسیا بهخوبی راه مقابله با سامانههای پدافندی آمریکایی و اسرائیلی را آموختهاند؛ تجربهای که از سوی ایران در اختیار آنها قرار گرفته است،
موضوعی که تا کنون هیچ مقام ایرانی رسماً آن را اعلام نکرده است اما تمرینهایی که در رزمایشهای نیروهای مسلح ایران بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صورت میگیرد بسیار شبیه آن چیزی است که نیروهای مقاومت از آن برای هدف قرار دادن مراکز حساس و حیاتی دشمن و دور زدن سامانههای پدافندی آن استفاده میکنند.
با نگاهی به تجهیزات موشکی و پهپادی که امروز در اختیار جبهه مقاومت قرار دارد و شبکه یکپارچه پهپادی و موشکی که ایران بههمراه متحدانش در منطقه ایجاد کرده است بهنظر میرسد حالا این شبکههای یکپارچه، توانایی مقابله با سامانههای پدافندی دشمن را نیز دارند،
تجربهای که در عمل نیز محقق شده است و حمله انصارالله به پالایشگاه آرامکو و انهدام سامانه پاتریوت توسط آنها، اصابت راکت به تأسیسات نفتی عسقلان در جریان جنگ 12روزه در حالی که سامانه گنبد آهنین در نزدیکی این تأسیسات مستقر شده بود، عملیاتهای متعدد پهپادی حزبالله بر فراز سرزمینهای اشغالی و حمله موشکی به تأسیسات دیمونا در اسرائیل نمونههایی از آن هستند.