تحولات حوزه علمیه قم؛ از باز تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، آیتالله حائری یزدی در ابتدای قرن چهاردهم حوزه علمیه قم را احیاء کرد. تا زمان حیات شیخ، رژیم نتوانست به اهدافش در براندازی حوزه دست پیدا کند. با وفات او، زعامت حوزه بر عهده آیات عظام خوانساری، صدر و حجت مشهور به مراجع ثلاث قرار گرفت. این سه مرجع طی هشت سال زعامت مشترک، هر یک متصدی مقام فتوا نیز بودند و در جهت حفظ کیان حوزهی تازه تأسیس تلاش کردند. با ورود آیتالله بروجردی به قم، حوزهی علمیه دوباره رونق گرفت و شور و نشاط علمی در آن پدیدار شد. پس از رحلت آیتالله بروجردی ذهنیتها و افکار طلاب و فضلا به شدت تحت تأثیر نگاه تحولگرای امام خمینی قرار گرفت و این نگاه حتی پس از تبعید ایشان نیز توسط شاگردانش دنبال شد و از نظر سیاسی حوزه را نسبت به دورههای پیشین به شدت متحول کرد.
شیخ عبدالکریم که مدارج عالی علمی و اخلاقی را نزد استادان سرد و گرم چشیدهای چون آیات عظام آخوند خراسانی، طباطبایی یزدی، فشارکی اصفهانی و محمدحسن شیرازی گذرانده و از تجربیات آنان بهره گرفته بود، در ابتدای قرن چهاردهم به اقدامی تاریخساز دست زد و حوزهی علمیهی قم را تأسیس کرد. در پی این اقدام، عالمان بلندآوازه با انگیزهی پشتیبانی از مرکز علمی شیعی و طلاب مستعد با هدف بهرهگیری از آن، فوجفوج رهسپار قم شدند و در تقویت این نهاد علمی مذهبی کوشیدند.
شیخ عبدالکریم که اینک به شیخ مؤسس شهرت یافته بود، تنها به تأسیس مرکزی علمی بسنده نکرد، بلکه با هدف تعالی و ترقی آن، به اقدامات فرعی مهمی دست زد: برنامهریزی به منظور تربیت صحیح طلاب و فضلا، تعیین مستمری ماهیانه برای طلاب و پشتیبانی مالی از آنان، برقراری آزمون برای طلاب تازهوارد به منظور تشخیص و جداسازی طلاب باانگیزه و مستعد از غیر آنان، تخصصی کردن علم فقه و اهتمام در جهت یادگیری زبان انگلیسی توسط طلاب. تلاش آیتالله تنها بر حوزهی علمیه و آبادانی فیزیکی و فکری مدارس آن متمرکز نشد، بلکه ایشان به عمران و آبادی شهر قم و رشد و رونق این شهر عالمپرور نیز توجه کرد و ساخت بیمارستان و بنای سد و سیلبند را نیز در دستور کار خود قرار داد. حوزهی علمیهی قم در عهد آیتالله حائری که مقارن با دوران خفقان پهلوی اول و اوج فشارها نسبت به دین و روحانیت بود، دورهی بسیار سخت و مشقتباری را پشت سر گذاشت.
رژیم برای اینکه حوزهی علمیه را تحت نظر داشته باشد، با پیاده کردن برنامههایی خاص، درصدد برآمد آن را به تعطیلی بکشاند؛ ازجمله وزارت فرهنگ رژیم، امتحانی برای طلاب برقرار کرد تا در پوشش آن بتواند طلاب علوم دینی را محدود و آنان را به ترک لباس روحانیت وادار کند. ازاینرو شیخ مؤسس به منظور حفظ و ارتقای این حوزهی نوپا تلاش کرد تا آن را در حد امکان از تنشهای سیاسی دور نگاه دارد و کوشید با حزم و دوراندیشی خود، کید توطئهگران را خنثی و ناکارآمد کند. تا زمانی که ایشان در قید حیات بود، با هوشیاری و تدبیرش بر نقشههای رژیم غلبه کرد و رژیم نتوانست به اهدافش در براندازی حوزه علمیه و ریشهکن کردن اعتقادات مردم شیعی ایران دست پیدا کند.
با وفات شیخ مؤسس، زعامت حوزه بر عهدهی آیات عظام سیدمحمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر و سید محمدحجت کوهکمری مشهور به مراجع ثلاث قرار گرفت. این سه مرجع طی هشت سال زعامت مشترک بر حوزهی علمیهی قم، هر یک متصدی مقام فتوا نیز بودند و در جهت حفظ کیان حوزهی تازه تأسیس تلاش کردند. انتظار این بود که در مقطع مذکور، حوزهی علمیه با محوریت زعمای خویش، در ابعاد مختلف، ترقی کند و رو به جلو گام بردارد، اما عللی چند ازجمله تعدد مدیریت حاکم بر حوزه و تلاش عوامل حکومت پهلوی در تفرقه افکنی بین دوستان و جهل برخی از نیروهای داخل، باعث شد حوزه علمیه قم نتواند سیر پیشرفت خود را همچنان ادامه دهد و این حوزه بر مواضع پیشین خود متوقف ماند. وضع نابسامانی اینچنین، همه را بر آن داشت در انتظاری فعالانه، برای سپردن زعامت حوزه به مدیری عالم و توانمند و مدبر تلاشی مضاعف کنند و از هر اقدامی در فراهم آمدن این مهم دریغ نورزند.
با ورود آیتالله بروجردی به قم، حوزهی علمیه دوباره رونق گرفت و شور و نشاط علمی در آن پدیدار شد. ایشان برای سرعتبخشی به تعالی حوزه و جبران سالهای از دست رفته، اصلاحات مهمی را در دستور کار خود قرار داد. آیتالله بروجردی تلاش کرد تا نواقص باقیمانده از برنامهی شیخ مؤسس در تنظیم برنامهی حوزهی علمیه و دروس آن را رفع کند. ایشان برقراری نظام پرداخت کمک مالی به طلاب علوم دینی را وجههی همت خویش قرار داد و برنامهی پرورش طلاب مستعد و تبدیل آنان به علمای بزرگ را اجرا کرد. نگاه وی به دین و حوزهی دینی تنها به قم محدود نمیشد، بلکه برای سراسر ایران و حتی جهان برنامه داشت. پیشنهاد گنجاندن تعلیمات دینی در ضمن دروس مدارس و اخذ موافقت دولت، مقابله ی گوناگون و چند وجهی با نفوذ بهائیت در مراکز دولتی و غیر آن، حمایت از مردم فلسطین در اوقات مختلف و با ابزارهای در دسترس، تنظیم نظام وکالت و جمعآوری سهم امام از دیگر اقدامات اصلاحی آیتالله بروجردی در جهت تحول سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حوزه علمیه بود.
اهتمام ویژهی ایشان بر امر اصلاح حوزه با تشکیل هیئت مصلحین ادامه یافت. این هیئت، مأمور اصلاح در حوزه و ایجاد نظم در ساختار آن شد. آنچه بیش از همه برای آیتالله همچون اسلافش در دوران زعامت حوزهی علمیه اهمیت داشت، حفظ کیان و آبروی تشیع و کوشش در اعتلا و عظمت آن بود و این مهم را نصب العین خویش قرار داده بود. او از تزلزل در ایمان مردم بیم داشت و از هر عملی که ممکن بود باور دینی مردم را خدشهدار کند یا اعتماد و اعتقاد آنها را به روحانیت کم یا سلب نماید احتراز میکرد. آیتالله بروجردی برای تحقق این هدف، بر آن شد تا حوزهی علمیهی قم را از گزند مسائل سیاسی و آسیبهای حکومتی، ایمن نگاه دارد تا پیآمدهای غیر قابل پیشبینی آن، هدف اصلی و معنویاش را مخدوش و منحرف نکند.
حوزه ی علمیه در این مقطع رشدی چندوجهی داشت و با محوریت زعیم خود، در عرصههای علمی، فرهنگی، اقتصادی، بینالمللی، سیاسی و اقتصادی به رونق و توسعه دست یافت.
حوزه علمیه قم پس از وفات آیتالله بروجردی وارد مرحله جدیدی از حیات خود شد. با ارسال پیام تسلیت ارتحال ایشان از سوی پهلوی به مراجع نجف، مسیر تحولات سالهای آینده حوزه نیز تا حدودی خود را نشان داد. این پیام، نشان داد که رژیم تمایلی به تعامل با مراجع داخل ایران ندارد و نیز نشان داد که تاکنون حوزهی علمیه، مانعی بر سر برنامههای توسعهطلبانه حکومت بوده و رژیم درصدد است این مانع را از سر راه خود بردارد. به عبارت دیگر، احتیاط در این دوره دیگر جایی نداشت و همه چیز به صورت شفاف خود را نشان میداد. بر همین اساس، روحانیون حوزه نیز به دستههای گوناگون تقسیم شدند: گروهی که با سیاست میانهای نداشتند و خود را از آن بیگانه نشان میدادند، گروهی که در عین مخالفت با رژیم پهلوی از درگیری و مبارزهی تند با آن پرهیز میکردند و گروهی که سیاست تقیه و احتیاط را کنار گذاشتند و به صورت جدی وارد عرصهی رویارویی با حکومت پهلوی شدند.
در این دوره، وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزهی علمیه شکسته شد و زعامت حوزه به ناچار بر عهدهی تعدادی از مراجع قرار گرفت. باید متذکر شد که علیرغم محوریت زعمای چندگانه بر حوزه، اما این دوره را باید از سیاسیترین مقاطع حیات حوزهی علمیه قلمداد و ریشهی تمامی تحولات حوزوی را به تحول در نگاه به سیاست و مبارزه برگرداند. این نتیجه بیشتر حاصل اقدامات و مبارزات یکی از زعما به نام آیتالله خمینی بود.
در مدت حدود سه سال حضور ایشان پس از رحلت آیتالله بروجردی در ایران، ذهنیتها و افکار طلاب و فضلا به شدت تحت تأثیر نگاه تحولگرای امام خمینی قرار گرفت و این نگاه حتی پس از تبعید ایشان نیز توسط شاگردانش دنبال شد و از نظر سیاسی حوزه را نسبت به دورههای پیشین به شدت متحول کرد. مسئلهی اصلاحات شاه موجی از مخالفت را در میان علما ایجاد کرد. لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید و برگزاری رفراندوم، نقاطی بود که تقابل روحانیت و حکومت را بیش از پیش نمود؛ تقابلی که راه هرگونه بازگشت و تفاهم را بسته بود.
سلسله اعلامیههای روحانیت به رهبری امام خمینی علیه دستگاه حکومت و مخالفتهای علنی با آن، وقایعی چون فاجعهی مدرسهی فیضیه و قیام 15 خرداد را رقم زد و در نهایت نیز منجر به تبعید رهبر نهضت و یکی از زعمای حوزه، به خارج از کشور شد. بدین گونه حوزهی علمیهی قم که روزگاری با هدف اهتمام به امور دینی تأسیس و سپس احیا شده بود، توانست منشأ تحولی عظیم در کشور ایران گردد و مسیر تحولات سیاسی اجتماعی آن را بهگونهای دیگر رقم زند.