فتح خونینشهر، روی زنانهای هم دارد+تصاویر
حجب، حیا، عفت، عصمت، شجاعت و حجاب چند واژهای است که در روزهای پرتلاطم ۳۱ شهریور تا چهارم آبانماه سال ۱۳۵۹ در خرمشهر تجلی پیدا کرد. خونینشهر در سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ آزادی را به خود دید و به همت رزمندگان اسلام، بلندگوی مسجد جامعش مارش پیروزی را پخش کرد. اما این فتح جانانه و سراسر غرورآمیز، روی زنانهای هم دارد.
بانوانی که با بردباری، صبر، تحمل، ایستادگی، از خودگذشتگی و همدوش با مردان در خط مقدم مبارزه و دفاع تاریخ را به گونهای دیگر ضبط و ثبت کردند. امروز سالروز آزادسازی خرمشهر است و بهانهای است تا یادی کنیم از مادران، بانوان و دخترانی که حماسهساز روزهای مقاومت شدند، آنهایی که تنها گوشهای از جامعه آماری ۶ هزار و ۴۳۷ شهید زن و پنج هزار و ۷۳۵ جانباز زن در هشت سال دفاع مقدس هستند. با ما همراه باشید:
۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹ فضای خرمشهر ملتهب شد. مردم فکر کردند که درگیریها موقت است، اما حضور نیروهای بعثی نشان داد که هدف آنها تصرف خرمشهر است، هستههای مقاومت در خرمشهر شکل گرفت. خانوادهها در حال ترک شهر بودند، اما برخی بانوان و دختران جوان که عمدتاً بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن داشتند، با قانع کردن خانوادههایشان در شهر ماندند تا کمکحال رزمندگان برای مبارزه باشند.
در واقع کوچه پسکوچههای شهر شاهد خلق حماسهای از حضور شیرزنانی شد که با گذشت سالها هنوز خاطره آن روزها به نیکی یاد میشود، زیرا آگاهانه راهشان را انتخاب کردند و با اینکه به راحتی میتوانستند با گذشتن از پل رودخانه کارون خود را از معرکه دور کنند، اما برای یک لحظه دچار تردید نشدند و برای دفاع از خاک و عقیده ماندند و «زن میدان» شدند.
مشقت رساندن آب آشامیدنی به رزمندگان
بیشتر فعالیت بانوان شامل پشتیبانی و تدارکات بود. برخی از دختران جوان از جمله «الهه حجازی» با استفاده از بشکه و قابلمه با وانتبار آب آشامیدنی را به رزمندگان اسلام میرساندند. «شهناز حاجیشاه»، «بهجت صالحپور» و «سیده زهرا حسینی» هم به توزیع غذا برای مدافعان شهر مشغول بودند.
با عبور از پل خرمشهر اشهدشان را میخواندند
«معصومه رامهرمزی» همراه با خواهرش وظیفه توزیع غذا میان رزمندگان خرمشهر را داشت، آنها همراه با یک گروهبان ارتش هر روز صبح از باشگاه فیروزِ آبادان غذا را تحویل میگرفتند و تا ظهر میان مدافعان شهر توزیع میکردند. البته آنها وقتی میخواستند از پل خرمشهر عبور کنند اشهدشان را میخواندند. گروهبان هم به آنها اسلحه ژ۳ داده بود تا اگر مورد حمله دشمن قرار گرفتند، از خودشان دفاع کنند.
۱۸ رزمنده بانویی که کار انتقال مهمات را در خرمشهر انجام دادند
«سیده کبری عارفزاده» دختری ۱۹ ساله و مربی آموزش نظامی سپاه با آموزشهایی که دیده بود در خرمشهر ماند و خانوادهاش شهر را ترک کردند. او نیز همانند دیگر دختران و بانوان خرمشهری که در مأموریتهای مختلفی نظیر سنگرسازی، پشتیبانی تسلیحاتی، امدادرسانی، پختوپز و شستوشو حضور داشتند، پای کار ماند.
کبری سادات؛ بیشتر در قسمت پشتیبانی مهمات فعال بود. هنگامی که از لشکر ۹۲ زرهی اهواز مهمات میآوردند، بعد از تخلیه و جاسازی مهمات، آنها را در میان برادران تقسیم میکردند. او و ۱۷ نفر از رزمندگان زن در خرمشهر گاهی جعبههای۹۰ کیلویی مین ضد تانک را بار خاور میکردند و مدام تغییر موقعیت میدادند تا دشمن نتواند ردی از آنها پیدا کند. این مهمات شامل مین ضدتانک، مین گوجهای ضدنفر، گلوله آر پی چی، تیر ژ۳، تیر کلاژ، نارنجک دستی و نارنجک تفنگی بود.
دختر طلبهای که نام نیکش در مدافعان خرمشهر میدرخشد
«شهناز حاجیشاه» طلبه بود و برای یاری رسانی به رزمندگان اسلام در خرمشهر مانند، او در بیمارستان طالقانی خرمشهر به مجروحان رسیدگی میکرد و دیگر شب و روز نداشت. مدتی را همراه با رزمندگان با دفاع از شهر پرداخت و مردانه و با حجاب کامل میجنگید، هنگامی که میخواست برای سنگرها غذا ببرد، بر اثر اصابت آتش دشمن در هشتم مهرماه سال ۱۳۵۹ در حالی که ۲۶ سال بیشتر نداشت، به شهادت رسید.
ننه مریمی که او را مادر شهر خرمشهر میخواندند
رزمندگان «گلنار گلبی» را به خاطر دخترش ننه مریم صدا میزدند. خانه ننه مریم نزدیک قبرستان خرمشهر بود، او بانوان شهید را غسل میداد و دفن میکرد. هر ازگاهی قبرستان مورد آماج خمپارههای دشمن بعثی قرار میگرفت و جنازههای متلاشی شهدا سر از قبر در میآوردند، ننه مریم دوباره پیکر شهدا را جمع و دفن میکرد.
این کار هر روز ننه مریم تا سقوط خرمشهر بود. با اینکه شوهرش «بابا مراد» اواخر مهرماه سال ۱۳۵۹ به اسارت دشمن درآمد، اما او همچنان در شهر ماند و غیر از کارهای تدفین شهدا، برای رزمندگان غذا درست میکرد و به قول خودش برای آنها مادری میکرد. با تنگترشدن حلقه محاصره خرمشهر او آخرین بانویی بود که شهر را پیش از سقوط ترک کرد.
روز سوم خردادماه ننه مریم اولین زن مبارزی بود که به میمنت پیروزی رزمندگان روی پل شکسته خرمشهر گوسفندی را قربانی کرد. در همان روزهای ابتدایی آزادسازی خرمشهر بود که با او خبر دادند محمد پسرش در حین پاکسازی شهر بر اثر انفجار مهمات شهید شده است. خودش را به قتلگاه پسرش رساند و با دستانش پیکر فرزندش را جمع کرد. وقتی ننه مریم سالها بعد درگذشت، روی مزارش نوشتند: مادر شهر خرمشهر.
در میان اسامی شهدای خرمشهر نام بانوانی همچون شهیده بیبی معصومه طوسینژاد؛ مادر سه شهید به نامهای شهیده عفتالسادات ارجعی، شهید سیدحمید ارجعی و شهید سیدفتح الله ارجعی، شهیده شهناز حاجیشاه، شهیده شهناز محمدی، شهیده کاظمیه یاسری، شهیده سعیده صالحپور، شهیده حلیمه صالحپور، شهیده کفایت صالحپور و غیره ثبت شده است که نشان میدهد این مقاومت، روی زنانه هم دارد.