از مشاوره به نصرالله تا آموزش موشکسازی برای غزه
15 ماه پس از اینکه آمریکاییها در فرودگاه بغداد، سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به شهادت رساندند، یکی دیگر از فرماندهان برجسته و ارشد این نیرو نیز به شهادت رسید.
آن فرد سردار سیدمحمد حجازی جانشین وقت نیروی قدس سپاه و نفر دوم آن سازمان بود که در دوره فرماندهی سردار سلیمانی بر نیروی قدس سپاه، مسئول سپاه لبنان بود.
سپاه لبنان در آن دوره علاوه بر حمایت و پشتیبانی از حزبالله لبنان مأموریت داشت از گروههای فلسطینی در برابر رژیم صهیونیستی حمایت کند و خط ارتباطی لبنان ـ سوریه را باز نگه دارد تا نیروهای جبهه مقاومت بتوانند با داعش و گروهکهای تکفیری مبارزه کنند.
او چند سال فرمانده سپاه لبنان بود و با کولهباری از تجربه که در نیروهای مسلح ایران کسب کرده بود به لبنان رفت. سردار حجازی پیش از انقلاب طلبه مدرسه معروف شهید حقانی در قم بود که بسیاری از طلبههای آن مدرسه بعدها مسئولیتهای اطلاعاتی و قضایی مهمی در نظام پیدا کردند؛ همچون حجتالاسلام محسنیاژهای رئیس کنونی دستگاه قضا و آقایان ریشهری، فلاحیان و یونسی وزرای سابق اطلاعات.
سردار حجازی با آغاز جنگ تحمیلی به اهواز رفت و در پایگاه منتظران شهادت مسئول اعزام و تقسیم نیرو در جبهههای جنگ شد، پس از آن در مسئولیت ستاد و فرماندهی میادین نبرد در جایگاه ارشد نقشآفرینی کرد، پس از پایان جنگ نیز به نیروی مقاومت بسیج رفت و فرمانده آن نیرو شد. بسیاری معتقدند که بهترین دوره بسیج، دورهای بود که سردار حجازی فرمانده آن بود.
سردار حجازی سپس تا رده جانشینی فرماندهکل سپاه نیز پیش رفت و نام وی برای فرماندهیکل سپاه نیز مطرح بود. پس از شهادت سردار سلیمانی نیز برخی احتمال میدادند که وی فرمانده نیروی قدس سپاه شود، چنین فرماندهی به لبنان رفت و سالها کنار سیدحسن نصرالله به مبارزه همزمان با داعش و رژیم صهیونیستی پرداخت.
وی که پس از شهادت سردار سلیمانی به ایران بازگشته و جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه شده بود، بر اثر جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس و مبارزه با صهیونیستها دار فانی را وداع گفت و به شهادت رسید.
در ادامه گفتگوی تسنیم با حجتالاسلام والمسلمین عبدالله حاجیصادقی را میخوانید که آشنایی وی با سردار حجازی از دوران جنگ شروع میشود و از دورههای مختلفی گذر میکند تا به شهادت ایشان میرسد.
خبرنگار: خدمت شما رسیدیم تا در رابطه با شهید حجازی گفتگویی داشته باشیم، ایشان از دوستان و همرزمان شما بود و تا سالهای پایانی حیاتشان هم ارتباط دوستانه و نزدیکی با یکدیگر داشتید، به همین دلیل میخواهیم درباره سه مقطع از زندگی ایشان با شما به گفتگو بپردازیم، این سه مقطع عبارتند از؛ ابتدای انقلاب اسلامی تا پایان دفاع مقدس، دورهای که ایشان در بسیج مسئولیت داشتند و کارهای مهم و مؤثر انجام دادند و دوره سوم که ایشان در نیروی قدس سپاه حضور داشت و به همراهی با سردار سلیمانی و پشتیبانی از جبهه مقاومت پرداخت.
سردار حجازی چگونه وارد دفاع مقدس شد؟ اولین آشنایی شما چگونه شکل گرفت و مهمترین ویژگیهای شخصیتی ایشان چه بود؟
حاجیصادقی: بیان ویژگیهای سردار حجازی تنها تجلیل از شخصیت یک فرد نیست، بلکه الگوسازی است و جنبه تربیتی دارد.
آقای حجازی قبل از انقلاب طلبهی حوزه علمیه و مدرسه حقانی قم بود. مدرسهی حقانی قبل از انقلاب خیلی معروف بود و از نظر علمی به صورت جدی به تربیت نیروها میپرداخت و اساتید برجستهای همچون آیتالله بهشتی، آیتالله قدوسی و علامه مصباح یزدی داشت. مدرسه نیز زیر نظر همین افراد اداره میشد.
مدرسه حقانی از نظر سیاسی یکی از سیاسیترین مدارس و حوزههای علمیه قم بود. دانشآموختگان و طلاب این مدرسه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مسندهای مختلفی مشغول به کار و خدمت شدند.
آقای حجازی فعالیتهایش را از مدرسه حقانی شروع کرد و در آن دوران بیشتر تحت تاثیر آیتالله جنتی بود؛ این را از صحبتهایی که بعدها با ایشان داشتم برداشت کردم. آقای حجازی از آیتالله جنتی و همچنین آیتالله قدوسی تعریفهای زیادی میکرد. با آیتالله جنتی سفر رفته بود و رفت و آمدهای بسیاری با ایشان داشت. انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، ایشان وارد صحنههای دفاع از انقلاب اسلامی شد.
اولین آشنایی در پادگان گلف
اولین آشنایی بنده با آقای حجازی در سال 1359 در پادگان گلف اهواز که به پایگاه منتظران شهادت معروف بود، شکل گرفت. آن موقع افرادی که اعزام میشدند، آموزش آنچنانی نمیدیدند و لشکر، تیپ و یگان رزمی نیز در کار نبود. نیروها از سپاههای شهرستانهای مختلف با ماشین راه میافتادند و برای مقابله با دشمن بعثی به اهواز میرفتند. خیلی از آنها تا آن موقع اسلحه به دست نگرفته بودند و چیزی بلد نبودند. از این رو برای ساماندهی و آموزش نیروها، پایگاه منتظران شهادت در اهواز به وجود آمد.
ما شش نفر طلبه بودیم که در سال 59 از نجفآباد به جبهههای جنگ رفتیم. به پایگاه منتظران شهادت رفتیم و گفتیم میخواهیم بجنگیم. پرسیدند با کدامیک از فنون نظامی آشنا هستید که پاسخ دادیم چیزی بلد نیستیم. در پایگاه منتظران، واحدی به نام تقسیم و اعزام نیرو وجود داشت که مسئولیت آن با آقای حجازی بود.
حدود 15 روز در آن مرکز آموزش دیدیم. بعد که میخواستند ما را تقسیم کنند، آقای حجازی قبول نکرد که هر شش نفرمان به یک منطقه برویم. گفت هر کدام از شما باید به یک منطقه برود. گفتیم ما رفیق و دوست هستیم و میخواهیم با یکدیگر باشیم. ما نیامدهایم کار طلبگی بکنیم و میخواهیم بجنگیم.
خیلی اصرار کردیم تا اینکه ایشان در نهایت پذیرفت 2 نفرمان به سپاه خرمشهر، 2 نفرمان به سپاه آبادان و 2 نفرمان به سپاه اهواز برویم. آن موقع تیپ و لشکرها شکل نگرفته بود و سپاه با سپاههای شهرستانی شناخته میشد. از این رو من به همراه یکی از دوستان به سپاه خرمشهر رفتم.
من در آن موقع متانت، عقلانیت و تدبیر را در وجود آقای حجازی دیدم. ایشان به خوبی و به زیبایی کارها را انجام میداد.
من به سپاه خرمشهر رفتم و با نیروهایی که در خرمشهر بودند، ارتباط پیدا کردم. من دیگر ارتباطی با آقای حجازی نداشتم تا اینکه ایشان با دعوت محمدعلی (عزیز) جعفری به قرارگاه قدس سپاه آمد و جانشین قرارگاه شد. من آن موقع مسئول نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه قدس بودم. ارتباط بنده با آقای حجازی در آن دوره بسیار نزدیک شد و حشر و نشرهای بسیاری با هم داشتیم.
کارکشته امور ستادی و پشتیبانی
این ارتباط از سال 65 آغاز شد و بنده با ایشان تا یکی دو سال پس از پایان جنگ در قرارگاه قدس بودم. سپس آقای حجازی به نیروی مقاومت بسیج رفت.
آقای حجازی کار ستادی کرده بود و در پشتیبانی از نیروها و جبههها کارکشته بود. از زمانی که جنگ که شروع شد، فرمانده کل سپاه ایشان را در جاهایی به کار گرفت که جنبهی ستادی داشت. ایشان کمتر در سمت فرمانده لشکر حضور داشت.
ایشان با دعوت آقای جعفری به قرارگاه قدس آمد و جانشین آن شد. قرارگاه قدس از عملیاتیترین قرارگاههای سپاه بود. قرارگاه کربلا تشکیلات بزرگتری داشت، اما قرارگاه قدس عملیاتیترین قرارگاه سپاه تحت امر فرمانده کل سپاه بود.
شهید حجازی در قرارگاه قدس با زیرکی، متانت و اخلاص عمل میکرد و به زیبایی کارها را مدیریت میکرد. مدیریت شهید حجازی موجب شد تا مدیریت منطقهای از کشور یعنی استانهای همدان، ایلام و لرستان به قرارگاه قدس واگذار شود. آقای جعفری پیوسته درگیر عملیاتها بود و قرارگاه قدس یا سپاه سوم قدس توسط سردار حجازی مدیریت میشد.
در آن دوران سفرهای زیادی به خصوص به مناطق عملیاتی داشتیم. هر دو در همدان مستقر بودیم و در آنجا زندگی میکردیم. روحیات عجیبی از ایشان دیدم.
ارتباط با آیتالله خامنهای در دوره جنگ
حجازی از وفادارترین انسانها نسبت به حضرت آیتالله خامنهای در زمان ریاستجمهوری بود؛ آن زمانی که وفاداری، تبعیت و عشق به حضرت آقا اینقدر نبود، آقای حجازی با عمقنگری و باورهای عمیقی که داشت آقا را بر دیگران ترجیح میداد.
آقای حجازی یکی از کسانی بود که در آن زمان با حضرت آقا ارتباط داشت، یک بار نامهاش به حضرت آقا را به من نشان داد، آن نامه چند بند داشت، یکی از بندهای آن این بود که "حضرت آقا شما اوایل جنگ خیلی به جبهه تشریف میآوردید، اما اکنون کمتر توفیق داریم و محروم شدهایم".
آقا هم بهزیبایی پاسخ داده بودند که "دلم برای جبههها پر میزند، اما امام اجازه نمیدهند."، من این نامه را در اسنادم دارم، هم دستخط آقای حجازی را دارم که با خط خوش در کاغذ کلاسور نوشتهاند و هم کاغذ کوچکی که آقا جواب دادند. آقا نامه را با این آیه شروع کرده بودند: «وَمَاأُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (یوسف: ٥٣).
آقای حجازی میفرمود که "حضرت آقا از نظر فکری و جهتگیری کلان به امام نزدیکتر است". در اصفهان جریانهای سیاسی متعددی وجود داشت، آقای حجازی از زیرکترین فرماندهان بود که در اصفهان گرفتار این جریانات نشد و هیچ وقت از صراط مستقیم خارج نشد.
بسیاری معتقدند که دوره فرماندهی سردار حجازی بر بسیج، بهترین دوره بود. حجتالاسلام حاجیصادقی میگوید پس از فرماندهی سرلشکر سلامی بر کل سپاه، بسیاری به وی پیشنهاد دادند که حجازی به بسیج برگردد و این سازمان را به وضعیت مطلوب برساند.
«عقلانیت»؛ مهمترین ویژگی شهید حجازی
مهمترین ویژگی شهید حجازی، عقلانیت بود. ایشان از قدرت عقلانی و تحلیل بسیار خوبی برخوردار بود؛ هم در دوران بسیج و هم در سالهایی که در لبنان و در جبهه مقاومت بود. عقلانیت وی در تشخیص مسیر، در وفاداریاش به حضرت آقا و در تشخیص زمینههای لغزش دیگران به او کمک کرد.
دومین ویژگی شهید حجازی، ولایتپذیری بود. ایشان چه در زمان امام خمینی (ره) و چه در زمان مقام معظم رهبری، ولایتپذیر بود.
ویژگی دیگر ایشان جامعنگری بود. به دلیل عقلانیتی که داشت، در هر موضوعی وارد میشد، یکبُعدی نگاه نمیکرد و تحت تاثیر موضوع و مقطعی نگاه نمیکرد. همیشه جوانب مختلف را میدید. ایشان هم در دوران دفاع مقدس، هم در سپاه سوم قدس که بود و هم در دوران فرماندهی در بسیج به همه ابعاد توجه داشت.
زمانی که ایشان در لبنان بود، من یک سفر به آنجا رفتم. جلسه مفصلی با هم داشتیم و بعد خدمت سیدحسن نصرالله رفتیم. صحبتهای زیادی در آن جلسه مطرح شد. بخش زیادی از صحبتها درباره رهبری مدبرانه حضرت آیت الله خامنهای بود.
پس از سه چهار ساعت جلسه من به آقای نصرالله گفتم میشود چند دقیقه به صورت خصوصی وقتتان را بگیرم. با ایشان به اتاق دیگری رفتیم. در آنجا راجع به آقای حجازی با سیدحسن نصرالله صحبت کردم. به ایشان گفتم که ممکن است مسئولیتهای سنگینتری برای ایشان در نظر گرفته شود. نظر شما در مورد ایشان چیست؟
آقای نصرالله گفت: «همه کسانی که به لبنان آمدند و فرماندهی سپاه اینجا را برعهده داشتند، عالی و خوب بودند اما آقای حجازی برتر از همه است. ما در اداره حزبالله نیز از تدبیر ایشان استفاده کردیم. او بهترین مشاور است.»
بنده در دوره نمایندگی ولیفقیه و جانشینی در خیلی از کارها از ایشان مشورت گرفتم. هر بار که از لبنان به ایران میآمد، همدیگر را میدیدیم. گاهی اوقات تلفنی با یکدیگر صحبت میکردیم.
ویژگی دیگر شهید حجازی، جهادی بودن و خستگیناپذیر بودن وی بود. من تعجب میکنم که او در جاهای مختلف و عرصههای گوناگون حضور داشت. گویا خدا میخواست که او در همهی جهات آبدیده شود.
خصوصیات شهید حجازی برجسته است. آقای حجازی با عمل حرف میزد. آقازادهاش میگفت، پدرم به ما نمیگفت که چه کار کنیم یا چه کار نکنیم؛ او با عملش به ما میآموخت.
حجازی بهترین فرمانده بسیج بود
خبرنگار: سوال دوم من در رابطه با دورهای است که سردار حجازی فرمانده نیروی مقاومت بسیج بود. آن سالها مصادف با دوره اصلاحات بود؛ از آن 10 سالی که ایشان فرمانده بود، هشت سالش مصادف با دولت اصلاحات بود.
در دوره اصلاحات فضای متفاوتی در کشور به وجود آمد و نسبت به برخی از اقدامات فرهنگی و سیاسی این دولت انتقاداتی از سوی نیروهای ارزشی وجود داشت، اما آقای حجازی و بسیج در آن دوره در حوزههای خدماتی همکاری خوبی با دولت داشتند و در بسیاری از طرحهای دولت همچون واکسیناسیون عمومی مشارکت کردند. اقدامات ایشان در دوره فرماندهی بر نیروی مقاومت بسیج را چگونه ارزیابی میکنید؟
حاجیصادقی: آقای حجازی قبل از اینکه فرمانده نیروی مقاومت بسیج شود، رئیس ستاد آن نیرو بود؛ سردار علیرضا افشار فرمانده و ایشان رئیس ستاد بود. سردار حجازی مغز متفکر نیروی مقاومت بسیج بود و دیگران فرماندهی میکردند.
در آن زمان بنابر ضرورتهایی بنا شد من فرمانده سپاه قم شوم؛ پس از رحلت امام خمینی(ره) مشکلاتی از سوی بیت آیتالله منتظری در قم به وجود آمده بود که آقای صفوی جانشین وقت فرماندهکل و آقای محمدی عراقی نماینده وقت ولی فقیه از بنده خواستند به قم بروم و فرمانده سپاه قم بشوم.
در آن دوره یک بار دیگر با آقای حجازی ارتباط نزدیک پیدا کردم. من فرمانده سپاه قم شدم و سردار حجازی رییس ستاد نیروی مقاومت بسیج بود.
باید در قم تغییراتی به وجود میآوردیم و مطالبات و نیازمندیهای جدی در این رابطه وجود داشت؛ آن کسی که به خوبی از ما حمایت کرد و موجب شد تا بتوانیم تغییراتی به وجود بیاوریم، آقای حجازی بود.
بنده سپس به دانشگاه امام حسین(ع) رفتم و مسئول نمایندگی ولیفقیه شدم و مدتی بعد سردار افشار که فرمانده نیروی مقاومت بسیج بود، فرمانده آن دانشگاه شد. سردار حجازی نیز فرمانده نیروی مقاومت بسیج شد. سردار صفوی که فرمانده کل سپاه شد، یک روز بنده را خواست و گفت آقای حجازی بهترین و شایستهترین فرد برای فرماندهی نیروی مقاومت بسیج است.
آقای حجازی با عقلانیتی که داشت بسیج را سامان داد. بعد از جنگ، بسیج اُفت کرد، اما آقای حجازی آن را احیا کرد.
بسیج و نیروی مقاومت یک نیروی تأثیرگذار بوده است. شما به همکاری بسیج با دولت اصلاحات اشاره کردید، آقای حجازی اجازه نمیداد مسائل سیاسی و جناحبندیها، توان بسیج را تضعیف کند. البته ایشان انسان بیموضعی نبود. او از قویترین آدمهایی بود که انگیزه و توان انقلابی داشت.
سردار حجازی پس از جانشینی فرماندهکل سپاه به ستادکل نیروهای مسلح رفت و مسئولیتی در آنجا پذیرفت، اما سردار سلیمانی بهسراغ وی رفت و از او خواست به لبنان برود و فرمانده سپاه لبنان شود.
حجازی همانند حاج قاسم بود
سردار حجازی برای ادارهی امور از جنس حاج قاسم بود. ما حاج قاسم را چگونه معرفی میکنیم؟ میگوییم حاج قاسم از همه ولاییتر بود اما با همه کار میکرد. شهید حجازی نیز اینگونه بود. من یک بار بهشوخی به حاج قاسم گفتم که "شما به آقای روحانی نامه نوشتی و در آن عنوان کردی که «دست شما را میبوسم»، چرا اینگونه نوشتید؟"، حاج قاسم پاسخ داد؛ "من برای خدمت به انقلاب و نظام، دست هر کسی را که برای انقلاب فایده داشته باشد، میبوسم. من دست افراد را برای خدا میبوسم و این ادبیات عمومی من است"؛ راست هم میگفت یکی از جملات متداول حاج قاسم این بود که میگفت؛ "دستبوس شما هستم".
آقای حجازی توانست بسیج را به لحاظ فکری و عقیدتی رشد دهد؛ دورههای طرح معرفت در زمان مسئولیت ایشان برگزار شد. به لحاظ سازماندهی نیز بسیج رشد کرد. بسیج اقشار را به گونهای که پایگاهها ضعیف نشوند، تقویت کرد. ببینید ما هنوز در بسیج با یک سوال جدی مواجه هستیم و آن این است که نسبت پایگاههای بسیج با اقشار بسیج چیست؟ آقای حجازی این نسبت را به خوبی تبیین کردند و اقشار خیلی فعال شدند، در عین حالی که بسیج محلات هم آسیب ندیدند.
ایشان برای سازماندهی مناسب بسیج، همافزایی انجام داد. آن زمان نیروی مقاومت در استانها همه چیز در اختیارش نبود. هر استان یک فرمانده لشکر، یک فرمانده تیپ و یک فرمانده نیروی مقاومت داشت، اما بسیج توان اقتدارش از دوره کنونی کمتر نبود. بسیج در سراسر کشور کمکهای بسیاری به دولت کرد.
سردار حجازی از موثرترین آدمها در نیروهای مسلح بود. اینکه بسیج توانست بعد از جنگ سازماندهی و توانمندیاش را حفظ کند و به خوبی هم کار کند، نتیجه مدیریت مدبرانه سردار حجازی بود. انتظار داریم فرماندهان و مسئولانی کنونی بسیج نیز مسیر ایشان را طی کنند.
قرارگاه ثارالله را با عقلانیت مدیریت کرد
خبرنگار: ایشان پس از اینکه از نیروی مقاومت بسیج رفت، مسئولیتهای مختلفی برعهده گرفت؛ از معاونت هماهنگکننده سپاه و جانشینی فرمانده کل گرفته تا مدیریت قرارگاه ثارالله در حوادث فتنه سال 88. من دیروز و امروز بسیاری از سایتهای خبری داخلی و فارسیزبان را گشتم تا ببینم در مورد عملکرد سردار حجازی در سال 88 چه گفتند. برخی اقدامات ایشان را ستوده بودند و برخی هم با تعابیر تندی به ایشان حمله کرده بودند. نگاه ایشان درباره حوادث سال 88 چه بود و چه اقداماتی در قرارگاه ثارالله انجام داد؟
حاجیصادقی: فتنه 88 از بزرگترین فتنههایی بود که بعد از انقلاب اسلامی پدید آمد. ما در دهه 50 فتنه آیتالله شریعتمداری و حزب خلق مسلمان داشتیم؛ یک مرجع تقلید در برابر انقلاب اسلامی ایستاد.
در دهه 60 نیز فتنه داشتیم. ملیگراهای بنیصدری در برابر انقلاب اسلامی ایستادند و فتنه بزرگتر ماجرای آقای منتظری بود. در دهه 70 فتنه و حوادث کوی دانشگاه در تیر ماه سال 78 پدید آمد.
اما هیچ کدام از اینها به فتنه 88 نرسید؛ به تعبیر رهبر معظم انقلاب آن فتنه طراحیاش حدود 10 سال طول کشید. اجرایش هم طولانی بود. از نظر دشمن سناریو کامل بود. آنها برنامهریزی کرده بودند که اگر آقای موسوی رای آورد چه کنند و اگر رای نیاورد چه کنند. نیروهایشان را هم آماده کرده بودند. مرکز ثقل نیز تهران بود.
آقای حجازی برای من تعریف میکرد که در آن روزها در قرارگاه ثارالله چه گذشت و دشمنان چه فتنه بزرگی طراحی کرده بودند. من شهادت میدهم آقای حجازی برای یک لحظه نیز گرفتار تردید نشد.
در فتنه 88 بسیاری از خواص، مردد شدند. البته برخی به صف انقلاب برگشتند. آقای حجازی در فتنه سال 88 مصداق آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْیَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (الحجرات: ١٥) بود.
ایشان سر سوزنی در حقانیت انقلاب اسلامی و رهبری شک نکرد. سردار حجازی به گونهای قرارگاه ثارالله را مدیریت کرد که در ناکامی دشمن از موثرترین آدمها بود. فتنه 88، حدود 200 روز به طول انجامید تا اینکه راهپیمایی بزرگ روز نهم دی برگزار شد.
از 22 خرداد 88 که انتخابات تمام شد تا نهم دی که مردم تیر خلاص به فتنه زدند، حوادث بسیاری در کشور رخ داد. اگر با آن حوادث به درستی مقابله نمیشد، اتفاقات بزرگتری صورت میگرفت.
سردار حجازی قرارگاه ثارالله را با منطق و قاطعیت مدیریت کرد و در این رابطه برنامهریزیها و مجاهدتهای بسیاری انجام داد. خیلی از بهانهها را از دست دشمن گرفت. آقای حجازی از مسیر حق دفاع کرد، اما هرگز نیروی احمدینژاد نشد. البته به دولت کمکهای زیادی کرد. دشمن هم حق دارد که به ایشان بتازد، چون ضربات بزرگی از ایشان دریافت کرده است.
یکی از ویژگیهای آقای حجازی این بود که دنبال نشان دادن خودش و کارهایش نبود. کارهایی که آقای حجازی در قرارگاه ثارالله انجام میداد، جلوههایش به دست دیگران صورت میگرفت، اما طراح آقای حجازی بود. خیلی از مشاورهها را ایشان به سردار جعفری فرمانده کل وقت سپاه میداد.
آقای حجازی در فتنهها مضطرب نشد و خودش را نباخت. او در بحرانها این طور نبود که دست و پایش را گم کند و بگوید حالا باید چه کار کنیم؟ با عقلانیت، تدبیر و طمانینه اقدام میکرد. اگر اقدامات ایشان نبود، آسیبهای بسیاری میدیدیم.
همه تردید داشتند حجازی جانشینی نیروی قدس را بپذیرد
شهید حجازی پس از مدتی راهی لبنان شد؛ علیرغم اینکه تجربه فعالیت برونمرزی نداشت اما به گفته شما و نقل قولی که از آقای سیدحسن نصرالله بیان فرمودید، به خوبی توانست سپاه لبنان را مدیریت کند. نخست اینکه چه چیزی موجب شد تا حاج قاسم ایشان را به لبنان بفرستد؟ دوم اینکه ایشان در تجهیز حزبالله لبنان و پشتیبانی از گروههای فلسطینی چه نقشی داشت؟
حاجیصادقی: یکی از ویژگیهای حاج قاسم، شکار آدمهای قوی بود. آقای حجازی پس از جانشینی فرمانده کل سپاه به ستاد کل نیروهای مسلح رفت و معاون بسیج آن ستاد شد.
حاج قاسم معتقد بود که سردار حجازی ظرفیتهای فراوانی دارد. حاج قاسم این نگاه را نسبت به افراد دیگر از جمله سردار فلاحزاده (ابوباقر) جانشین کنونی نیروی قدس سپاه نیز داشت. ایشان از استانداری یزد بیرون آمده بود که حاج قاسم وی را شکار کرد و به سوریه برد.
حاج قاسم از دوران جنگ سردار حجازی را میشناخت و باور داشت که نیروی خوب و توانمندی است. سردار سلیمانی به دنبال فردی برای لبنان بود که دارای جامعیت باشد و تنها یک فرمانده نظامی نباشد؛ کسی که بتواند با تدبیر، عقلانیت و روحیه جهادی حزبالله را پشتیبانی و حمایت کند.
سردار سلیمانی با حساب و کتابهای دقیق به این تصمیم رسید تا سردار حجازی را به لبنان بفرستد. سردار سلامی که فرمانده کل سپاه شد، یکی از جدیترین گزینهها برای جانشینی، سردار حجازی بود، اما به دلایلی و اینکه حاج قاسم او را رها نمیکرد، بنا شد در همان لبنان بماند.
در دورهای که سردار حجازی فرمانده سپاه لبنان بود، حزبالله لبنان به لحاظ کمی و کیفی 10 برابر قدرتمندتر شد. سردار حجازی و حاج قاسم دست گروههای فلسطینی برای مبارزه با صهیونیستها پُر و آنها را به اراده دستیابی به سلاحهای پیشرفته و دقیق مجهز کرد.
در واقع حاج قاسم و سردار حجازی به آنها باوراندند که میتوانند در برابر دشمن صهیونیستی بایستند، مبارزه کنند و پیروز شوند. همچنین به آنها آموزش و انگیزه دادند که خودشان موشک بسازند. سه هزار موشکی که در یک عملیات از غزه بر سر صهیونیستها فرود آمد، در آنجا ساخته شده بود.
سردار حجازی کمکدهنده فکری مهمی به حزبالله لبنان و آقای سیدحسن نصرالله بود. رسیدن حزبالله به اوج توانمندی، ابتکار و تجهیزات با کمک سردار حجازی بود. شهید حجازی در طراحی عملیاتها و پیوند دادن لبنان با سوریه نیز نقش مهمی داشت. سردار حجازی، حزبالله را به سوریه کشاند تا داعش را نابود کند.
بهگفته نماینده ولی فقیه در سپاه، سیدحسن نصرالله معتقد بوده است که سردار حجازی بهترین فرمانده سپاه در لبنان بود و وی پشتیبانیها و مشاورههای بسیاری به حزبالله لبنان و نیروهای مقاومت ارائه داد.
خبرنگار: پس از شهادت سردار سلیمانی، برخی احتمال میدادند که سردار حجازی فرمانده نیروی قدس سپاه شود.
حاجیصادقی: با شهادت سردار سلیمانی همه دلواپس بودند که نیروی قدس چه خواهد شد. بالاخره در همان روز شهادت سردار سلیمانی، رهبر انقلاب سردار قاآنی را به فرماندهی منصوب کردند و سردار حجازی هم به دلیل روحیه متواضعانه و تکلیفمداری که داشت، با روی گشاده جانشینی فرماندهی نیروی قدس سپاه را پذیرفتند.
جراحات دوران دفاع مقدس و جبهه مقاومت عامل شهادت سردار حجازی
خبرنگار: درباره شهادت سردار حجازی تردیدهایی وجود دارد، بالاخره ایشان بیماری زمینهای نداشتند و بهیکباره به بستر بیماری افتادند و چند روز بعد دار فانی را وداع گفتند، علت شهادت ایشان چه بود؟
حاجیصادقی: آقای حجازی بعدازظهر روز جمعهای بیمار و به بیمارستان منتقل شد. سردار قاآنی صبح روز شنبه به جلسه فرماندهان آمد و خبر انتقال سردار حجازی را به بیمارستان داد. همه انتظار داشتیم که ایشان ظرف چند روز از بیمارستان ترخیص شود.
اما 48 ساعت بعد خبر رسید که ایشان دار فانی را وداع گفتند، این خبر برای همه ما و بهخصوص سردار قاآنی سنگین و ناباورانه بود، داغ سردار حجازی پس از شهادت حاج قاسم برای ما خیلی سنگین بود و ما را سوزاند.
بر اساس نظر کمیسیون پزشکی و مسئول تیم درمانی شهید حجازی که از برجستهترین پزشکان متخصص هستند، جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس و مجاهدتهای ضدصهیونیستی ایشان در جبهه مقاومت اسلامی عامل شهادت او بوده است و در این موضوع هم هیچگونه تردیدی نیست، همچنین یادآوری میکنم که صهیونیستها کینه بزرگی از سردار حجازی به دل داشتند.
در پایان لازم میدانم که بگویم خانواده شهید حجازی از خانوادههای محترم و مؤمن شهر اصفهان هستند، یکی از برادرهای ایشان در سالهای ابتدایی جنگ به شهادت رسید، یکی دیگر از برادرهایش هم چند سال پیش به رحمت خدا رفت، تنها برادر باقیمانده نیز پس از شهادت سردار حجازی بهدلیل بیماری کرونا فوت کرد.