یادداشت؛ قیام مردی از قم
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُوا اَلنَّاسَ إِلَی اَلْحَقِّ، یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ اَلْحَدِیدِ، لاَ تُزِلُّهُمُ اَلرِّیَاحُ اَلْعَوَاصِفُ وَ لاَ یَمَلُّونَ مِنَ اَلْحَرَبِ وَ لاَ یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اَللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» مردی از اهل قم قیام و مردم را به سوی حق دعوت میکند و قومی گرداگرد او جمع میشوند به صلابت پارههای فولاد، تندبادهای روزگار آنها را به لرزه درنمیآورد و از جنگ خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند و بر خدا توکل میکنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است.» (علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶)
آیا ساعاتی بعد یعنی ۱۵ خرداد سال ۴۲ همان روزی نبود که آن مرد از قم قیام کرد؟ آیا قیام او بعد از قیام انبیا و معصومین بزرگترین قیام تاریخ بشر نبود؟ آیا به گواه همه تاریخنویسان و سیاستمداران جهان، هیچ حرکتی مانند قیام ایشان دوقطبی حق و باطل و سیطره آمریکا و غرب را بر جهان دگرگون نمود؟
آیا آن مرد جز اینکه مردم را به حق دعوت کند کلام دیگری داشت؟ تاریخ واژه ای از او سراغ دارد که مردم را به خود دعوت کرده باشد؟ همان دعوت به حقی را می گویم که نوجوانانی ۱۳ ساله (شهید فهمیده) خود را در راه آن تکه تکه کرد! همان دعوت به حقی را می گویم که پس از گذشت چهل سال از آن، جمجمه جوانان وطن را با سربند «لبیک یا حسین» به آغوش مادران باز می گرداند و چه دعوتی بالاتر از دعوت به ندای «هل من ناصر» امام حسین (ع) و چه زیبا گفت شهید آوینی که فرمود: «هرکس می خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند اگر چه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد.»
آیا پاره های فولاد که همان شهیدان مطهری، چمران، همت، متوسلیان، سرباز قاسم سلیمانی، طهرانی مقدم، فخری زاده، عماد مغنیه، ابومهدی، شیخ باقرنمر، سمیر قنطار، شیخ زکزاکی، سید حسن نصرالله و شهدای مدافع حرم جبهه مقاومت، فاطمیون، زینبیون، علویون، حیدریون و همه آزادمردان تاریخ باشند به دور او جمع نشدند؟ همان پاره های آهنی که آن مرد در ابتدای قیامش گفت: «سربازان من در گهواره ها هستند» و امروز گهواره نشینان در سوریه فاتحان نبل و الزهرا شدند و پشت دیوارهای بیت المقدس پای بر زمین می کوبند!
آیا بزرگترین تندبادهای روزگار یعنی جنگ جهانی (دفاع مقدس)، بزرگترین تحریم های بشری و به گواه خودشان تحریم های فلج کننده، بزرگترین دشمنیها و توطئه های روزانه و لحظه به لحظه توانست آنها را از پای درآورد؟ به یاد دارم از اول قیام او تاکنون، قدرت های جهان هر کدام مدتی را برای از بین رفتن نتیجه قیامش پیش بینی کردند. برخیها گفتند دو ماه، برخیها گفتند دو سال و بعضی گفتند امسال، اما این را می دانم که همه آنها رفتند و امروز قیام و نهضت آن مرد ماندگار است و جمهوری اسلامی کوچک هم به «جبهه مقاومت» بزرگ تبدیل شده است.
آیا سربازان او دیروز در فکه، اروند و طلائیه و امروز در عراق، یمن، فلسطین، سوریه، بحرین، نیجریه، کشمیر هند و اروپا و حتی در فضای مجازی علی رغم همه ناجوانمردی ها و تهدید به حذف اکانت ها و ریپورت شدن ها در اینستاگرام، واتساپ و توییتر از جنگ خسته شدند؟ چه زیبا گفت حاج قاسم که فرمود: «من سال ها در کوه و بیابان به دنبال شهادت بودم» و چه زیباتر گفت یار صدیق او شهید حسین یوسف الهی که فرمود: «من از کسی مزد نمی خواهم و مزد جهاد شهادت است.»
به گمانم خود ترس نیز از سربازان این مرد بترسد! همان ترسی را می گویم که به صرفِ حضور حاج قاسم در اربیل عراق به دل دشمن افتاد تا ظرف ۴۸ ساعت جان ۴ میلیون انسان نجات یابد! یادتان هست که کماندوهای آمریکایی در زمان دستگیری در خلیج فارس از ترس لباس خود را خیس کردند؟ اما من نترسیدن شهید حججی را می گویم که دنیا را شوکه کرد!
جز ما پیروان آن مرد قیام کننده از قم، چه کسی معنای توکل را می فهمد؟ توکلی که برای دشمنان ما توهم است اما برای ما با سجده های شهید عبدالحسین برونسی در خاک های شلمچه و ملاقاتش با حضرت زهرا (ع) تجلی پیدا می کند. همان توکلی که اسلام را از سمیه و عمار و ابوذر، به دست حاج قاسم، سید مرتضی آوینی، نادر طالب زاده و سید علی خامنه ای رساند. همان توکلی که شهید آوینی فرمود: «اگر شیطان بخواهد ما را از ابهامی که چون مهی غلیظ راه فردای ما را در خود پوشانده است بترساند، ما خود را به پناه قرآن میسپاریم و میگذریم.»