سرنگونی جمهوری اسلامی، توهم است، نه احتمال + عکس
از زمان انقلاب اسلامی ایران تا کنون، مخالفان جمهوری اسلامی بارها از طریق ابزارهای مختلف، از تحریم و فشار خارجی گرفته تا معارضه و شورش داخلی، استقامت این نظام را آزمایش کردهاند. اگرچه این آزمایشها هر بار ناموفق بوده، اما نباید از دشمن انتظار ناامید شدن و دست برداشتن از دشمنی را داشت. آخرین آزمون را میتوان دور اخیر اغتشاشات داخلی به بهانهی فوت مهسا امینی دانست که در پی آن همزمان با تحریک شورش داخلی، موج جدیدی از تحریمهای بینالمللی علیه تهران وضع شد. اما با سربلند بیرون آمدن جمهوری اسلامی از این آزمون جدید، اتفاقاً شماری از همان کشورهایی که علیه ایران توطئه چیده بودند، مجبور شدند راه آشتی با جمهوری اسلامی را در پیش بگیرند. نشریهی روسی «نیو ایسترن آوتلوک» وابسته به «مؤسسهی مطالعات شرقشناسی» زیرمجموعهی «آکادمی علوم روسیه»، اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «ایران همچنان از مشتها جاخالی میدهد[۱]» مینویسد اگرچه کشورهای غربی مدام به جمهوری اسلامی فشار میآورند، اما این فشارها اتفاقاً مردم ایران را بیشازپیش با هم متحد میکند و «تغییر رژیم» در این کشور برای مخالفان نظام ایران همچنان بیشتر یک «آرزو»ست تا یک «انتظار» قریبالوقوع. آنچه در ادامه میخوانید، گزیدهای از مقالهی نیو ایسترن آوتلوک است.
مقامات دولت آمریکا فقط زمانی به فکر «حمایت از مردم ایران» میافتند که مردم ایران در راستای منافع آنها گام بردارند. همین واقعیت نشان میدهد بر خلاف ادعاهای واشینگتن، هدف اصلی تحریمهای ضدایرانی در حقیقت زندگی مردم عادی در ایران است، نه تغییر رفتار مقامات جمهوری اسلامی.
موج دیگری از اقدامات تحریکآمیز غرب نیز نمیتواند به رژیم ایران آسیب برساند. تهران به جای نزدیک شدن به غرب به منظور کاهش بار تحریمهای ضدایرانی و پیشبرد شرایط خود حول محور «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام)، پس از آغاز عملیات نظامی ویژهی مسکو در اوکراین، ترجیح داد تعاملات خود را با روسیه و چین افزایش دهد. این مسئله، مذاکرات برجام در وین را به بنبست رسانده است. رایزنیها بر سر توافق هستهای، در خوشبینانهترین حالت، اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدهاند.
کارگران در یک کارخانهی تبدیل اورانیوم در حاشیهی شهر اصفهان مشغول کار هستند. در حالی که طرفهای امضاکنندهی برجام دیگر امید چندانی به احیای آن ندارند، ایران با غنیسازی اورانیوم تا درصدهای بالا، ضمن رفع نیازها و تداوم پیشرفتهای هستهای خود، اهرم فشارش را برای هرگونه مذاکرات احتمالی در آینده تقویت میکند. از سوی دیگر، دولت بایدن از ترس فضای داخلی آمریکا اقدامی در جهت احیای توافق هستهای انجام نمیدهد و عملاً روزبهروز اهرم فشار آمریکا را ضعیفتر میکند.
علیرغم فشار بیسابقهای که دولتهای غربی بر تهران و اقتصاد آن وارد میکنند، رهبر عالی این کشور، [آیتالله سید] علی خامنهای، و روحانیون و نظامیانش، با هدف جلب رضایت منتقدان داخلی یا بینالمللی از موضع خود عقبنشینی نخواهند کرد. دلیل این مسئله این است که ایران از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹، یک نظام سیاسی چندسطحی مبتنی بر دینسالاری همراه با عناصر دموکراتیک تشکیل داده است. با این وجود، اخیراً اعتراضات و ناآرامیهای داخلی با تحریک خارجی (همراه با تنزل وضعیت اقتصادی) در ایران رو به افزایش گذاشته و توجه ناظران بینالمللی را به خود جلب کرده است. این در حالی است که چنانکه تاریخ نشان داده، معترضان ایرانی تنها از حمایت لفظی غرب برخوردار میشوند و نمیتوانند روی کمک عملی آمریکا و اتحادیهی اروپا برای سرنگونی رژیم حساب کنند. علاوه بر این، حمایت آشکار کشورهای غربی از جنبشهای اعتراضی در ایران میتواند اعتماد عمومی به اصل اپوزیسیون را تضعیف کند و دولت ایران را، که در سرکوب ناآرامی تجربه دارد، به سوی تلافیجویی سوق دهد.
«مهسا امینی باید امروز زنده میبود. در عوض، ایالات متحده و مردم ایران در سوگ او هستند. ما از دولت ایران میخواهیم آزار نظاممند زنان را پایان دهد و اجازهی اعتراض مسالمتآمیز را صادر کند.» توئیت «آنتونی بلینکن» وزیر خارجهی آمریکا، در حمایت از آشوبگران در ایران.
با وجود آنچه گفته شد، مشکلات داخلی ایران به غرب اجازه داده تا از معضلات مالی مردم این کشور استفاده کند؛ معضلاتی که اخیراً به دلیل نرخ تورم سرسامآور (حدود ۵۰ درصد) منجر به بروز ناآرامیهای کارگری و تنشهای قومیتی شدهاند. به همین ترتیب بود که شدیدترین ناآرامیها در استان کردنشین سیستان و بلوچستان، در شمال غربی ایران، که اهل سنت غیرفارسیزبان در آن زندگی میکنند، و همچنین استانهای دارای جمعیت آذربایجانی، مانند اردبیل و آذربایجانهای شرقی و غربی، رقم خورد. این تنشهای قومیتی باعث تحریک تهران به حمله علیه [مقرهای تروریستها در] کردستان عراق و همچنین بروز بحران دیپلماتیک با باکو شدهاند.
«اقلیتهای اتنیکی [نژادی]، پرچمدار و میداندار خیزش سراسری مردم ایران علیه جمهوری اسلامی»؛ تیتر رسانهی سعودی «ایراناینترنشنال» که مستقیماً سعی در استفاده از مسائل قومیتی و نژادی برای ایجاد آشوب و شورش در ایران دارد. دشمنان ملت ایران و جمهوری اسلامی از تمام سرمایههای خود برای ایجاد آشوب در کشور استفاده میکنند.
به علاوه، تنشها در حوزهی نفت و همچنین صنایع دیگری مانند کشاورزی، متالورژی، و فرآوری مواد غذایی، نیز رنگوبویی غربگرایانه به خود گرفتهاند. رویارویی رژیم و معارضان، ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲، با مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشت پلیس، به اوج خود رسید. این حادثه، موج جدیدی از تظاهرات را در داخل کشور و موجی از فشارهای خارجی را، از جمله از سوی اروپا، به راه انداخت، که از مقامات محلی به دلیل نقض حقوق بشر انتقاد میکردند. پیامدهای این اتفاق شامل لغو اعتبار صادراتی تخصیصی آلمان برای تشویق به تجارت با ایران و همچنین اقدام پارلمان اروپا در [تصویب قطعنامهای با هدف تحریک اتحادیهی اروپا به] اضافه کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به فهرست گروههای تروریستی بود.
مجلهی آمریکایی «تایم» روی جلد آخرین شمارهی خود در سال ۲۰۲۲، «زنان ایران» را به عنوان «قهرمانان سال» انتخاب کرد و اغتشاشات در ایران را «مبارزه برای آزادی» توصیف نمود.
با این حال، غرب در عوض چیزی برای ارائه [به عنوان پاداش تغییر رفتار ایران، یا نظامی جایگزین در صورت سرنگونی جمهوری اسلامی] ندارد. فعالان حقوق بشر غربی نیز پیشنهادی ندارند، جز وعدههای سادهلوحانه مبنی بر اینکه بهراحتی میتوان قانون اساسی را اصلاح کرد. از یک طرف، هر قدر هم که تهران برنامهی انرژی هستهایش را برای اهداف صلحآمیز پیش ببرد، باز هم پایتختهای غربی، پیام این اقدام ایران را نمیشنوند. و از سوی دیگر، بهرغم اعمال شدیدترین فشارها و انجام اقدامات تحریکآمیز توسط غرب، رژیم ایران همچنان از مواضع خود کوتاه نخواهد آمد. شاید حملات اسرائیل بتواند ظرفیتهای هستهای ایران را از کار بیندازد، اما همهی این اقدامات، اتفاقاً موجب اتحاد بیشتر ایرانیها میشود و امنیت بیشتر را برای این کشور به ارمغان میآورد. سقوط رژیم ایران، برای مخالفانی که آن را پیشبینی میکنند، همچنان چیزی است که [آرزو و] امیدش را دارند، نه انتظارش را.