چرا بعضی ۳۰سالهها صلاح خود را نمیفهمند؟
به بعضیها حتی در سنین بزرگسالی هم باید جزء به جزء و ریز به ریز بگویند چکار کن و چکار نکن! وگرنه ممکن است در عین ناباوری، خودشان را در چاه بیندازند. یا صرفاً برای راضی کردن کسی، دست به کاری نامعقول بزنند. حتماً شما هم با چنین مصادیقی مواجه شدهاید. اما چرا بعضی افراد این گونهاند؟ کلید این رفتارها را باید در «مرکز کنترل» انسانها جستوجو کرد. با «زهرا شاهمحمدی» مشاور و رواندرمانگر کودک به گفتوگو نشستیم تا در این باره برایمان بگوید.
«زهرا شاهمحمدی»، مشاور و رواندرمانگر کودک
پرورش انسانی آزاد که راه حق را انتخاب میکند
شهید بهشتی میفرمایند: «اگر میخواهیم در راه اسلام باشیم و با سبقهٔ اسلام بچهها را تربیت کنیم، تعلیم اسلام این است که در نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اسلام، انسانهای پویای آزادی بسازد که با انتخاب خویشتن به راه حق، به راه خدا و به راه پاکی و فضیلت و تقوا درآیند.». لازمهٔ تحقق چنین تربیت والایی، پرورش قدرت اراده و انتخاب است که نیاز به تربیت و تمرین دارد.
ایشان همچنین فرمودهاند: «تربیت و تمرین یعنی قدرت اراده و قدرت انتخاب را در درون خویش بالا بردن. همین طور که دست من توانایی دارد برای برداشتن یک بار و این توانایی به تدریج در من رشد کرده، قدرت انتخاب هم همین طور است. خدا ما را انتخابگر آفرید، دارای توان انتخاب آفرید، ولی به این صورت که بتوانیم این قدرت را در خودمان بالا ببریم. کوشش اسلام این است که انسان آزاد تربیت کند. آزاد از بند هوی و هوس، آزاد از تسلط خشم، آزاد از گرایش به جاهطلبی و قدرت و ثروت، آزاد از تسلط دیگران...». این آموزهها ما را به مفهومی میرساند به نام «کنترل درونی».
نتایج بهدستآمده را چقدر حاصل رفتار خودمان میدانیم و چقدر حاصل شرایط؟
مرکز کنترل، درونی یا بیرونی؟
شما از آن دسته افرادی هستید که وقتی دیر به قرارتان میرسید، ترافیک و بارندگی را بهانه میکنید یا مسئولیت دیر بیدار شدن خودتان از خواب را بر عهده میگیرید؟ اگر از دستهٔ اول باشید، مرکز کنترل بیرونی دارید؛ و اگر از دستهٔ دوم باشید، مرکز کنترل درونی دارید. چه میزان رابطه بین رفتارها و تصمیمات خودمان و نتایج به دستآمده برقرار میکنیم؟ هرچه این رابطه را بیشتر و قویتر بدانیم، مرکز کنترل ما بیشتر به درون متمایل است. اما هرچه سهم شرایط را در نتایجی که به دست آوردهایم، بیشتر بدانیم، مرکز کنترل ما به سمت بیرون تمایل دارد. این کاملاً اکتسابی است.
والدین مرکز کنترل کودک را طرحریزی میکنند
شاهمحمدی معتقد است سنگبنای درونی یا بیرونی بودن مرکز کنترل را والدین در وجود بچهها میگذارند: «با توجه به کنش و واکنشی که والدین با کودک انجام میدهند او یاد میگیرد مرکز کنترلش را درونی قرار بدهد یا بیرونی. مادامی که والد در رفتارش مدام تلاش کند دیگران را راضی کند یا نگران باشد که دیگران چه میگویند، ناخودآگاه این پیام را به کودک میدهد که نظر دیگران خیلی مهم است و تو باید موردتأیید دیگران باشی و همه باید دوستت داشته باشند. یا وقتی والد مدام از روشهای تشویق و تنبیه در برابر کودک استفاده کند، به او این پیام را میدهد که «تو باید تأیید من را بگیری. چون من مرجع قدرتم!». با تمام این رفتارها والد، مرکز کنترل کودک را به صورت بیرونی شکل میدهد. این فرد تا پایان عمر و در تمام مراحل زندگی و رشد، مدام منتظر یک محرک بیرونی است تا او را به حرکت وا دارد.».
عاقبت کنترل بیرونی چیست؟
آیا ما میخواهیم فرزندمان در ۳۰سالگی منتظر باشد که یک انگیزهٔ بیرونی به او وارد شود تا حرکتی برای زندگیاش بکند یا چیزی از بیرون به او عدمتأیید بدهد یا تنبیه و مجازاتش کند تا بفهمد اعتیاد، دوستان ناباب و... برای زندگیاش ضرر دارند؟
شاهمحمدی با این مثالها بیان میکند: «مادامی که ما از سیستم تنبیه و پاداش استفاده میکنیم باید چنین آیندهای را برای کودکمان متصور باشیم. چون کودک سیستم کنترل درونی ندارد که از درون به او بگوید «بلند شو و برای رشد شغلی یا تحصیلیات درس بخوان، مطالعه کن، فلان دوره را بگذران و...» یا «برای اینکه آسیب نبینی از مواد مخدر، رابطهٔ عاطفی آسیبزا و... دور باش». وقتی فرد کنترل درونی ندارد، نمیتواند این را درک کند.».
کودک با کنترل درونی، با توجه به پیامد کارش تصمیم میگیرد آن را تکرار کند یا نه.
چطور کنترل درونی را پرورش دهیم؟
شاهمحمدی راهکار پرورش کنترل درونی در کودک را توصیف کردن کنشها و پیامدهای آن کنشها نام میبرد: «برای کودک کاملاً توضیح میدهیم که الان چه اتفاقی افتاد و چه نتیجهای داشت. سربسته نه. کاملاً قضیه را باز میکنیم و در موردش با هم حرف میزنیم. با این رویکرد، تفکر منطقی و حل مسأله را به کودک یاد میدهیم، توانمندیهای شناختیاش را ارتقا میدهیم و کودک به تناسب سن خود درک میکند. با این آموزش او از همان سنین کم و حتی از دوران دبستان میتواند خودش را تنظیم کند. خودش نتیجهگیری و تصمیمگیری میکند که فلان رفتارش فلان نتیجه را داشت، پس آن را تکرار کند یا نکند.».
درک و فهم کودک را نادیده نگیریم
همهٔ این رشدها، از جمله پرورش کنترل درونی، از گفتوگوی بسیار بین والدین و کودک حاصل میشود. ضمن اینکه نباید از کودک انسانیتزدایی کنیم و توانمندیهای بالقوهٔ انسانی را که خداوند در وجود او قرار داده نادیده بگیریم. شاهمحمدی با بیان این نکات کلیدی توضیح میدهد: «با تصور اینکه او کودک است، نباید نتیجه بگیریم که پس نمیفهمد، درک نمیکند، میتوانیم هر رفتاری بکنیم و او فراموش میکند! در واقع واژهٔ کودک را برای نشان دادن یک بازهٔ سنی به کار ببریم، نه نشان دادن گروهی از افراد که نمیفهمند یا درک ندارند. او هم یکی از اعضای خانواده است و باید برایش درک و فهم قائل باشیم، با احترام با او برخورد کنیم و وقتی قرار است کار خاصی انجام دهیم، نظرش را بپرسیم و او را در جریان بگذاریم.».
گرفتن فضای آزاد زیستن از کودک، بزرگترین ستم به اوست
فضای آزاد زیستن را از کودک نگیریم
به بیان شهید بهشتی، تمرین و تربیت و احکام اسلامی همگی کمکی برای تقویت آزادی و قدرت انتخاب در درون و بیرون است. اما مبادا که والدین دلسوز در خانه، یا معلم و مربی دلسوز در مدرسه، یا اینها با تبانی همدیگر در هر دو محیط، نگذارند قدرت آزاد زیستن در کودک رشد کند.
ایشان در اهمیت تربیت «بچهٔ آزاد» فرمودهاند: «اگر به بچه غذا ندهید ستمی به او رفته؛ اما نه ستمی بزرگ. اما اگر فضای آزاد زیستن را از او گرفتید، بزرگترین ستم را به او کردید. چون انسانیت او را در معرض خطر قرار دادید. بزرگترین ویژگی انسان از دیدگاه اسلام این است که جانداریست آزاد، اندیشمند، انتخابگر و مختار. بچهها را در جهل و بیخبری و ناآگاهی نگه داشتن و از آزاد زیستن محروم کردن، بزرگترین ظلم و ستم در حق آنهاست. منتها بچهٔ آزاد تربیت کردن، آقای عزیز و خانم محترم و معلم عزیز، دردسر دارد. زحمت دارد. دشوار است...»