جمعه سیاهی که دی جی کالا برای ناشران رقم زد
جمعه سیاه یا بِلَک فرایدِی ( Black Friday ) بزرگترین حراج در آمریکا بعد از روز شکرگزاری است که عملاً آخرین جمعه ماه نوامبر بهشمار رفته و آغاز خرید برای کریسمس حساب میشود که متاسفانه در سالهای گذشته و با رواج فرهنگ غربی در ایران، نفوذ گستردهای پیدا کرده است، غافل از اینکه نه با فرهنگ ایران و نه با اقتصاد ایران همخوانی داشته باشد.
در راستای همراهی برخی برندها و فروشگاههای کالا در ایران با این پدیده، که رواج کامل مصرفگرایی و دعوت مخاطب به خرید کالای کاذب است، پلتفرمهای مجازی نیز دست به حراجیهای بزرگ زدهاند.
دیجی کالا در روزهای پایانی هفته گذشته و روزهای پیشرو در هفته جاری یکی از بزرگترین حراجهای سال خود را با نام «جمعه سیاه» رقم زده است، حراجی که اگرچه انتقادهایی را در شبکههای اجتماعی و رسانهها به دنبال داشته است، اما این انتقادها معمولاً کمتر متوجه بزرگترین خسرانی که حراجیهای جمعه سیاه این پلتفرم بر بدنه فرهنگ خواهد داشت، بوده است.
در میان دستهبندی کالایی که دیجی کالا چوب حراج آنها را به مناسبت جمعه سیاه زده است، کتاب نیز به چشم میخورد، «تا 50 درصد تخفیف روی میلیونها عنوان کتاب» عنوانی است که دیجیکالا برای فروش کتاب در این روزها انتخاب کرده است، این اتفاق در حالی رخ داده که پیش از این، تکرار چنین تخفیفهایی از سوی دیجیکالا چه در قالب حراجهای مناسبتی و چه در قالب نمایشگاههای کتاب همواره با اعتراض کتابفروشان، اتحادیههای صنفی نشر و حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه شده بود.
اگرچه برخی از ناشران حتی ناشران بزرگ با دیجیکالا در راهاندازی برخی حراجیهای بزرگ کتاب همکاری دارند، اما ارائه کتاب با تخفیف نامتعارف همواره از سوی اتحادیههای صنفی نکوهش شده و ناشران و کتابفروشان دیگر نیز به این نگاه صرفاً اقتصادی در صنعتی که با انواع و اقسام چالشها دست و پنجه نرم میکند و خسران در یک حلقه آن منجر به خسرانهای پیاپی در حلقههای دیگر میشود، انتقاد داشتهاند.
بههرحال فروش کتاب با تحفیفهای غیر معمول چند سالی است که آفت جان صنعت نشر کشورمان شده و پلتفرمهای مجازی به محلی برای عرضه کتابهایی با این درصد تخفیفهای غیرمتعارف شدهاند. اگر نگاهی به سبقه فروش کتاب در پلتفرم دیجی کالا یا برخی پلتفرمهای مشابه داشته باشیم، روی دیگر ماجرا نمایان میشود که منجر به تشدید بحران اقتصادی در میان ناشران شده است، چون فروش کتاب با تخفیفهای نا متعارف مشتریان کتابفروشیها را روانه خرید از این کانالها میکند.
البته کار به همینجا ختم نمیشود چون این روند فروش کتاب از درگاههای مختلف فرصتی ایجاد کرده تا کتابسازان - همان «بساز و بفروشهای حوزه نشر»- با توجه به مشکلاتی که برای ورود به بازار سنتی و رسمی کتاب دارند در میان خلاء قانونی و نا بسامانیهای دنیای صفر و یکی یا همان فضای مجازی با استفاده از امکانات پلتفرمهایی همچون دیجیکالا، شبکههای اجتماعی یا حتی کانالهای غیررسمی فروش کتاب در فضای مجازی اقدام به فروش کتابهای عمدتاً بیکیفیت کنند که علاوه بر فرهنگ کشور اقتصاد نشر را هم با چالشی جدی روبرو کرده است.
از سوی دیگر اگرچه پلتفرمها یا همان فروشگاههای مجازی در سالهای اخیر با هدف پاسخگویی به نیاز مشتریان خود به عرضه و فروش کتاب پرداختهاند، اما در ادامه مسیر، با دور شدن از استانداردهای عرضه کتاب، بدون اینکه بخواهند یا غرضی داشته باشند، در عمل به بستری برای استفاده سودجویان حوزه نشر تبدیل شدهاند و به سوء استفاده همان بساز و بفروشهای نشر دامن میزنند.
به این ترتیب که با توجه به اینکه در چند سال گذشته به دنبال تسریع و تسهیل در صدور مجوزهای نشر، افرادی اقدام به دریافت مجوز نشر از وزارت ارشاد کرده و اقدام به انتشار کتابهای پرفروش ناشران با ترجمههای غیرمعتبر و عموماً کپیشده از ترجمه اصلی ناشر کردهاند. نکته جالب توجه البته اینجاست که تعداد این ناشران اندک نیست و از آنجایی که هزینههای تولیدشان از جمله حقالتالیف و حقالترجمه بسیار پایین است یا اصلا پردا خت نمیکنند با افزودن غیرمتعارف قیمت پشت جلد کتاب اقدام به ارائه تخفیفهای قابل توجه کرده و در نهایت کتابهایشان را از طریق همین پلتفرمها به مخاطب عرضه میکنند.
بنابراین با درنظر گرفتن اوضاع اقتصادی مخاطبان، کاملاً طبیعی است که مخاطب عمومی نیز به سمت خرید اینگونه کتابها میرود و چرخهای نامیمون را در صنعت نشر رسمی و قانونی کشورمان ایجاد میکند که شاهد مثال غیرقابل انکارش هم این است که به گفته هومان حسنپور، رئیس سابق اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران بالای 85 درصد فروش نمایشگاههای مجازی در پلتفرمها مربوط به آثار تولید شده کتابسازان است و سهم شناسنامهدارهای صنعت نشر تنها 15 درصد باقی میماند.
اینجاست که انتقادناشران رسمی و شناخته شده بازار نشر به حراجیهای کتاب در فروشگاههای مجازی رنگ و بویی متفاوت به خود میگیرد و آنها براین باورند که مسأله حضور بالای کتابسازان در این بازارها تنها به زیان دودوتای اقتصادی آنهاست و نهایتاً این فرهنگ کشورمان است که بازنده اصلی میدان خواهد شد، چون با درنظر گرفتن هزینههای بالای تولید و عرضه کتاب با تخفیفهای شگفتانگیز دو نقطه متضاد و تعیین کننده مشکلی اساسی در این روند است و منفعتطلبان از این بازار که به دلیل خلاءهای قانونی توانستهاند حتی نسبت به دریافت مجوز رسمی از وزارت ارشاد اقدام کنند، یکهتازی میکنند.
پس با درنظر گرفتن این واقعیت، حتی اگر بگوییم مخاطبان کتاب عرضه شده در حراج جمعه سیاه دیجیکالا یا سایر فروشگاههای مجازی هم منافعی ندارند، دور از واقعیت سخن نگفتهایم، چون خریدار این کتابها در حراجیهای صفر و یکی یاد شده تصور کرده کتاب مورد نظرش را با 50 درصد تخفیف، نصف قیمت خریداری کرده است، درحالی که بررسی قیمت کتابهایی که کتابسازان با شیوههایی که از آنها یاد شد تولید کردهاند مشخص میکند که نه تنها کیفیت کتاب اصلی را ندارد بلکه قیمت منطقی برای آن تعیین نشده که تخفیف 50 درصدی، آنها را ارزان کرده باشد.
اینجاست که باز دوباره همان چرخه معیوب مطرح شده بیانگر این است که کلاه گشادی سر مخاطب رفته و تنها برنده این دور باطل هم همان کتابسازان بودهاند.
چون این پرسش بسیار مهم ناخودآگاه در ذهن شکلمیگیرد که ناشرنماهای کپیکار چطور میتوانند این کتابها را با تخفیفهای عجیب و غریب 40 تا 80 درصد در چنین حراجیهایی بفروش برسانند؟ درحالی که تنها یک قلم از هزینههای تولید کتاب یعنی کاغذ اکنون بندی 500 تا 700 هزار تومان است و آیا ناشران شناسنامه دار با مجموع هزینههای سرسامآور تولید از جمله همین قیمت کاغذ آیا میتوانند برای محصول با کیفیت تولید شده خود تخفیف 80 درصدی تعیین کنند؟
اما روی دیگر سکه جمعه سیاه دیجیکالا، ناشرانی هستند که کتابهایشان را با همان درصدتخفیفی که به مراکز پخش و کتابفروشیها عرضه میکنند، در دیجیکالا عرضه کردهاند، حتی در مواردی این درصد بیشتر و تا 47 درصد نیز رسیده است. این در حالی است که درصد تخفیف ناشر به مراکز توزیع 40 تا 45 درصد است که مراکز پخش نیز بین 25 تا 30 درصد تخفیف پشت جلد کتاب را برای کتابفروش محاسبه میکنند.
بههرحال علیرغم تمام موارد یاد شده و مشکلاتی که همواره برای صنعت نشر ایجاد شده با وجود اینکه نهادهای صنفی و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد در نشستها و مذاکرات با مسئولان دیجیکالا بارها بر این موضوع اشاره و تاکید کردهاند که کتاب باید با قیمت متعارف عرضه شود، همچنان خبری از اصلاح این شیوه در این پلتفرم مجازی نیست و چیزی جز روزگار سیاه اقتصادی سهم ناشران شناخته شده نیست.
این در حالی است که از پلتفرمی با این سابقه که همواره بر رعایت اصول حرفهای و اخلاقی در عرصه بازار تأکید دارد، انتظار میرود که یاریگر فعالان اصلی صنعت نشر و تقویت بخش فرهنگی این بازار باشد و از لطمات نگاههای سودمحور و سرمایه سالار به حوزه فرهنگ و نشر ممانعت به عمل آورد.
توقع این است که دیجی کالا تبدیل به بستری برای سوداگران بازار نشر نباشد، خصوصاً آن هنگامی که این رویکرد بازارگردانی نشر برای این مجموعه مسجل شده است. در این زمینه بارها اتحادیههای صنفی و ناشران و کتابفروشان خواستار همکاری بیشتر این پلتفرم شدهاند. هر چند که اصل این ماجرا مسائلی را متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز میکند. اما در جایی که قانونی دقیق و جزئی نگر در دسترس نیست توقع بیجایی از دیجی کالا نیست که براساس رسالت فرهنگیای که برای خود تعریف کرده است در این مسیر خارج از قواعد مرسوم بازار وارد شده و برای صیانت از اهالی و دغدغه مندان عرصه نشر و فرهنگ تمهیدات و شاخصهای متفاوتی را در دستور کار قرار دهد.