رئیس ساواک: با کوچکترین خلافی اخراج میشوید
در میان اسناد «مرکز اسناد انقلاب اسلامی»، اسناد متعددی درباره شرایط دانشگاهها، دخالت مقامات امنیتی در دانشگاهها و ایجاد جو امنیتی وجود دارد.
لابلای این اسناد، صورتجلسه شورای وزارت علوم است که با حضور نخستوزیر، وزیر علوم و سپهبد نصیری رئیس وقت ساواک برگزار شده است. مروری گذرا بر این صورتجلسه به تاریخ 29 شهریور 1350، نشان از جو امنیتی حاکم بر دانشگاه دارد و تسلطی که نصیری بر دیگران و حتی شخص نخستوزیر دارد.
در این جلسه، با وجود مخالفت نخستوزیر و روسای دانشگاهها، رئیس ساواک اصرار بر اخراج اساتید و دانشجویان دارد و حتی اهمیتی برای مساله کمبود استاد و نیروی متخصص قائل نیست و دانشجویان را نیز تهدید میکند که با کوچکترین خلافی اخراج خواهند شد و دست آخر این حرف نصیری است که به کرسی مینشیند و تعداد زیادی از اساتید و دانشجویان مخالف و منتقد اخراج و بازداشت میشوند.
به مناسبت 16 آذر و روز دانشجو، تعدادی از اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در معرض دید خوانندگان قرار میگیرد.
وزارت علوم و آموزش عالی
دفتر وزیر
خلاصه صورتجلسه مورخ 50/6/29 با حضور جناب آقای نخستوزیر
جناب وزیر علوم: ساواک خواسته است افرادی که فعلا فعالیت دارند، تصفیه شوند. در مورد غیر رسمی استادان اشکالی به وجود نمیآید، لکن در مورد رسمیها با اشکال مواجه میشویم. در مورد کسانی که سابقا فعالیت داشته و فعلا ندارند، چنانچه روسای دانشگاهها تضمین کنند بمانند، و الا طرد شوند. مساله دیگر کارت دانشجویی است.
جناب آقای نخستوزیر: خلاصه استادانی که فعالیت دارند، از کار آموزشی برکنار و رابطه آنان با شاگردان قطع شود، تیمسار مقدم هم چنین عقیده دارد.
تیمسار ارتشبد نصیری: سال گذشته ساواک اعلام کرد دانشگاهها قبول نکردند و خودشان مسئولیت را قبول کردند و ملاحظه فرمودید، چه شد؟ در حال حاضر سازمان با بودن استادان ناباب به هیچ وجه موافق نیست. 272 دانشجو با مدرک خرابکاری بازداشت شدند و کارتهای تقلبی هم به دست آمده است و اسامی بعضی از استادان نیز داده شده است که 197 نفر باید تصفیه و 287 نفر تحت مراقبت قرار گیرند، باید پیشگیری کرد که به خرابکاری نرسد.
جناب آقای نخستوزیر: جلسه برای این کار است و نه به من و نه به روسای دانشگاهها چنین مسئولیتی ندادهاند.
تیمسار ارتشبد نصیری: تعجب من در این است که معاون چه عملی با رئیس دانشگاه کرد؟ پس موضوع استادان است.
جناب نهاوندی: لیستی که از طرف سازمان داده شده، به مراتب کمتر از آنچه فکر میکردیم، میباشد. بالاخره جز در سه چهار مورد راهحلهایی وجود دارد تا سه روز دیگر تکلیف آنان را روشن میکنم. جمعا 30 نفر صورت دادهاند.
جناب آقای نخستوزیر: یعنی راهحلی پیدا میکنید که ساواک موافق باشد.
تیمسار ارتشبد نصیری: این 30 نفر صلاحیت خدمت به هر نحو در دانشگاه را ندارند.
جناب نهاوندی: ما تا حال تماس با دانشجو را صلاحیت نمیدانستیم.
تیمسار ارتشبد نصیری: در دفتر یا کتابخانه و یا در امر تحقیقاتی، بهتر دستور داده و میگیرند.
جناب نهاوندی: حکیمی را به بهداری اجتماعی میفرستم.
تیمسار ارتشبد نصیری: جنبه تحبیب است.
جناب نهاوندی: برای آنان درس نگذاشتم، نمیتوانم اخراج کنم.
تیمسار ارتشبد نصیری: امریه است که دولت برای آنان جای دیگری کار بدهد.
جناب نهاوندی: اخراج یعنی نگذاشتن درس برای استاد.
تیمسار ارتشبد نصیری: برنامه دولت در تمام سازمانها به غیر از دانشگاهها و وزارت آموزش و پرورش انجام شد و دست این عناصر کوتاه شد.
جناب نهاوندی: در چهارچوب امکانات عمل میکنیم.
جناب آقای نخستوزیر: باید کار را ببریم و برویم. ارتشبد نصیری میگویند خطر وجود دارد.
جناب نهاوندی: فقط میتوانیم درس نگذاریم.
جناب آقای نخستوزیر: باید راه حل پیدا کرد، مثلا به وزارت علوم منتقل شوند.
جناب نهاوندی: در صورتی که وزارت بهداری تقاضا کند، اشکالی ندارد، لکن در بعضی رشتهها مثل علوم، دامپزشکی و داروسازی و هنرهای زیبا استاد نداریم که جایگزین شوند.
تیمسار ارتشبد نصیری: در دانشکدههای فنی و حقوق و ادبیات استاد زیاد است.
جناب نهاوندی: آیا کنار گذاشتن استاد از لحاظ درجه آموزشی سنجیده شده است؟
تیمسار ارتشبد نصیری: نبودن این استادان بهتر از عدم رضایت دانشجویان است. استاد اگر منحرف باشد، روحیهاش خراب است و اگر میهنپرست است، باید خوشحال باشد.
جناب نهاوندی: به این سادگی به نتیجه نمیرسیم.
تیمسار ارتشبد نصیری: چرا؟
جناب تسلیمی: به عقیده من بهترین راهحل بانک تخصص است. این استادان و سایر کسانی که حتی تخصصی دارند، در اختیار این بانک و تحت نظر وزارت علوم باشند و به تدریج از وجودشان استفاده شود.
جناب پویان: ما 11 نفر داشتیم. 8 نفر تصفیه شدند و از 3 نفر دیگر، یک نفر را ساواک معاف کرد و یک نفر هم در داروخانه کار میکند که با دانشجو تماس ندارد.
جناب شریفی: ما 5 استاد داریم. یک نفر به وزارت علوم و یک نفر به وزارت آموزش و پرورش منتقل، یک نفر خارج از ایران است، دو نفر دیگر در مسافرت بودند، برای آنان درس نگذاشتیم و مطلب را صریح گفتیم. به ساواک مراجعه کردند، یک نفر بلامانع تشخیص داده شد و وضع نفر دیگر هنوز معلوم نیست.
آقای راثی: در رضائیه یک نفر بود که برای تدریس به همدان فرستادیم.
آقای میرشمسی: 5 نفر بودند. یک نفر استعفا داد، 3 نفر پیمانی هستند و به نفر آخر گفته شد که به دانشکده وارد نشود.
آقای احمدی: 4 نفر بودند. 2 نفر حقالتدریس بگیر و برای دو نفر دیگر درس نگذاشتیم.
جناب دکتر معتمدی: 3 نفرند. یک نفر پاتولوگ است و سه بیمارستان را اداره میکند و یک نفر رئیس رشته علوم تربیتی است که تنها استاد است و یک نفر استادیار فلسفه است و او نیز منحصر به فرد است، مشکل ما جانشین نداشتن است.
جناب فرهنگ مهر: 7 نفر داریم. یک نفر رئیس تحقیق است که کتابهای تالیفی او در سطح بینالمللی است، ولی در مورد بقیه میتوان فکری کرد. اجازه میخواهم تا دو هفته دیگر فکر کنم.
جناب آقای فریار: 5 نفر داریم. یک نفر پیمانی که پیماننامه او لغو شده، از چهار نفر دیگر، دو نفر در رشته فرانسه هستند و یک نفر در رشته تاریخ و یک نفر در رشته جغرافیا. یک نفر را به وزارت علوم فرستادیم و سه نفر دیگر هم باید به آن وزارتخانه فرستاده شود. مساله جایگزینی نیست، حقوق میدهیم جای دیگر باشند.
جناب آقای نخستوزیر: برای کسری معلم چه میکنید؟
جناب فریار: مصلحت نیست اینها در مشهد باشند، باید کوشش کنیم معلم از جایی بیاوریم.
جناب جامعی: 3 نفر بودند، یکی بیمار و در خارج است، دومی در ماموریت و سومی شخص برجستهای نیست.
آقای جدبابایی: 5 نفر بودند، یک نفر جزء کادر ما نبود، از 4 نفر دیگر یک نفر به وزارت علوم منتقل و به سه نفر دیگر گفتیم حقوق بگیرند و راه بروند.
جناب آقای امین: گزارشی از طریق رئیس هیئت امنا به شرف عرض رسید و اوامری صادر فرمودند، اجرا شد، بعدا به عرض رسید.
جناب آقای نخستوزیر: اگر راهحلی پیدا کردهاید، به دیگران هم بگویید.
تیمسار ارتشبد نصیری: 17 نفر باید از دانشگاه خارج شوند.
جناب آقای امین: چرا؟ اوامر این است که چون برای استادان بر اثر حالت خاص حادثهای پیش آمده بود، حادثه را صرف نظر فرمودند و شخصا مسئولیت را قبول میکنم.
تیمسار ارتشبد نصیری: وقتی یک نفر زیر اعلامیه را امضا کرد، دفعه دیگر به نحو دیگری خیانت میکند. درک نمیکنیم مساله برای ما خیلی مهم است.
جناب آقای نخستوزیر: با این تعداد مساله حاد نیست. فعلا آنها ایجاد مشکل نمیکند. عمل کنید تا بعد کاری برای آنها پیدا کنیم. باید سه، چهار ماه فکر کنید و راه حلی پیدا کنید.
جناب وزیر علوم: چند دانشگاه اشکال ندارد.
جناب آقای نخستوزیر: اشکال که دارد، چه کسی که درس میدهد، به کادر اداری برود، اشکال است.
جناب نهاوندی: پیشنهاد میکنم که رئیس دانشگاه با نماینده ساواک بنشینند و پرونده این اشخاص را بررسی کند. آقای وزیر علوم هم از یک یک ما گزارش بخواهند.
جناب آقای نخستوزیر: موافقم، شروع کنیم. بگوییم استعفا کنید و عدهای دیگر به سایر وزارتخانه [ها] بروند.
جناب معتمدی: تبصرهای داشتیم که 5 سال اضافه میکردیم و بازنشسته میکردیم، این پنج سال، شش سال شود.
جناب آقای نخستوزیر: تعداد به قدری کم است که میشود حل کرد، پیشنهاد دانشگاه تهران را از فردا شروع کنیم.
جناب نهاوندی: از تعداد 20 نفر ما فقط تعداد کمی جایگزین داریم.
جناب آقای نخستوزیر: عدهای را با 5 سال بازنشسته کنید و عدهای را محترمانه بفرمایید بروند منزلشان.
تیمسار ارتشبد نصیری: من هم موافقم.
جناب وزیر علوم: با همه تماس بگیریم و حل کنیم.
جناب آقای نخستوزیر: به من پیشنهاد کنید، منتقل میکنم.
مساله دانشجویان
جناب وزیر علوم: لیستی داده شده است که شاگردان مخرب بازداشت شدهاند و دو لیستی است که عدهای متعهد و عدهای تحت مراقبت قرار گیرند. ابهام در اینجاست که آیا باید از اسمنویسی خودداری شود؟
جناب معتمدی: 2 لیست رسیده که 13 نفر بازداشت شدهاند و لیست دوم به همان نحو. نمیدانیم آیا تعهد بگیریم یا مراقب باشیم؟
جناب نخستوزیر: موضوع را روشن کنید و همه مواظب باشید.
تیمسار ارتشبد نصیری: صراحتا باید به آنان گفت با کوچکترین خلافی اخراج میشوند.
جناب جامعی: گفتیم ثبتنام نکنند، مگر با نظر ساواک.
جناب آقای نخستوزیر: این موضوع سه لیست روشن نیست، صراحتا بگویید.
جناب شریفی: 2 لیست دارم، تصفیه و مراقبت و از دیروز نامنویسی نکردند، پیش من آمدند، به آنان تذکر دادم، با 4 نفر صحبت کردم، قسم خوردند که کاری نکردند و برای بقیه خواستم که ساواک وضع آنان را روشن کند.
آقای جد بابایی: در لیست تصفیه یا باید اخراج شوند یا معلق، اسمنویسی بکنیم، بگوییم چه؟
تیمسار ارتشبد نصیری: اسم ننویسید.
جناب آقای نخستوزیر: دانشگاه صنعتی آریامهر بهترین نمونه است. 13 نفر تصفیه، 84 نفر تحت مراقبت، متعهد در حدود 200 نفرند. در دانشگاه تهران 143 نفر تصفیه شدند.
آقای جد بابایی: در لیست تصفیه 11 نفر بازداشت شدهاند.
جناب معتمدی: چند نفر در سال هفتم پزشکی هستند. در سال آخر از نظر نیروی انسانی سوالی است؟
جناب آقای نخستوزیر: پیشنهاد میکنم در مورد دانشجویان هم همان کمیسیون نظر بدهد.
تیمسار ارتشبد نصیری: موافق نیستم، چون گرفتاری بیشتر تولید میشود.
جناب معتمدی: سال هفتم است، اگر بماند تعداد زیادی عقده خواهد داشت.
تیمسار ارتشبد نصیری: اگر عقده دارند، دکتر و مهندس نیستند.
جناب آقای نخستوزیر: اگر روسای دانشگاه، راجع به دانشجویان مسالهای دارند، در همان کمیسیون بحث کنند و تا زمانی که مذاکره نکردهاید، اسمنویسی نکنید.
جناب شریفی: نامنویسی قبل از تعطیل کردیم و دانشجو هستند.
جناب نهاوندی: از لیست 143 نفری، تعداد زیادی بازداشت هستند، 40 نفر فارغ التحصیل هستند.
جناب وزیر علوم: ممکن است لیست تصفیه و مراقبت را یکجور عمل کرد و مراقبت هم شدید و ضعیف است و اگر ماه به ماه گزارش بگیریم، شاید راهحلی باشد.
تیمسار ارتشبد نصیری: مثل سال گذشته روسا قبول میکنند، صلاح نمیدانم.
جناب آقای نخستوزیر: در لیست تعهد همه در یک ردیفند.
تیمسار ارتشبد نصیری: بلی.
آقای احمدی: مدارسی که لیست ندارند، گرفتاری ندارند.
تیمسار ارتشبد نصیری: تعدادی از این دانشجویان، بضاعت مالی ندارند، باید فکری برای آنان کرد.
جناب آقای نخستوزیر: یک میلیون تومان در اختیار بنیاد پهلوی گذاشتیم. یک میلیون تومان دیگر هم میدهم. باید الگو پیدا کرد. کار هم نباید داد، صندوق درست کردیم، باید دانشجویان را معرفی کنند تا آنها بررسی کنند.
تیمسار ارتشبد نصیری: یکی از مقررات این است که اگر شاگردی تجدیدی داشته باشد، به او کمک نمیکنند.
جناب آقای نخستوزیر: جناب شریف امامی گفتند الگویی بدهید، عمل میکنیم.
جناب پویان: ضوابط خراب است، مثلا به دانشکده اقتصاد نمیدهند، به تجدیدیها نمیدهند، 2464 دانشجو نام نویسی نکردند.
تیمسار ارتشبد نصیری: برای آنکه معلوم شود این شاگردان واقعا مستحق نیستند، به ما بگویید تحقیق کنیم.
جناب آقای نخستوزیر: اعتبار داریم، تحقیق شود، اگر واقعا این عده ندارند، پول میدهیم.
تیمسار ارتشبد نصیری: به عده زیادی که کمک شده، اتومبیل شخصی داشتهاند.
جناب آقای نخستوزیر: دولت آماده کمک به مستحق میباشد.
جناب وزیر علوم: زمینهای که داریم، با تایید دانشگاه وجه پرداخت میشود.
جناب آقای نخستوزیر: مکانیزم این سوال از ساواک است.
تیمسار ارتشبد نصیری: باید در کلاس بالا باشد و سابقه تحصیل داشته باشد.
آقای میرشمسی: ما نمیتوانیم بی بضاعتها را تشخیص دهیم.
جناب جامعی: سال اول را چه کنیم؟
تیمسار ارتشبد نصیری: سال اول را نگیرند.
جناب آقای نخستوزیر: باید مکانیزم سازمان امنیت را به کار برد.
تیمسار ارتشبد نصیری: سال اول را اگر نداشت، نگیرند.
جناب آقای نخستوزیر: به جوان ایرانی باید کمک کرد، ضوابط را وزارت علوم باید عوض کند، سازمان امنیت معرفی کند، اگر واقعا ندارد، یا کار پیدا میکنیم یا پول میدهیم.
آقای جد بابایی: برای سال اول ضمانت کردیم، بانک پول داد.
جناب آقای نخستوزیر: اگر ندارد باید قبول کنیم، ما باید برای دانشجویان امکان درس خواندن پیدا کنیم، در دانشگاه تهران وام شرافتی دادهاند.
جناب وزیر علوم: دانشجوی اول اگر معدل بالا داشته باشد، کمک میکنیم.
جناب آقای نخستوزیر: برای آنهایی که باید کار پیدا کنیم، مطالعه کنید، در تمام لیستها آنهایی که کار دارند، نیستند. پول مفت نمیدهیم، دستگاهها کار بدهند.
مساله آخر
جناب وزیر علوم: کارت دانشجویی است، طرحی تهیه کردیم برای تجدید کارت تحصیلی، با اجازه همه میدهیم دانشگاه تهران چاپ کنند.
آقای امین: در مورد رنگها، رنگ خاصی تهیه شده است و ما کارت جدیدی تهیه کردهایم.
جناب وزیر علوم: باید تجدید شود.
جناب نخستوزیر: انجام دهید.