کودکان غزه زیر سایه جنگ نانآور خانواده شدند
«پدرم را در بمبارانهای روزهای اول جنگ گم کردیم. هیچ خبری از او نیست. او همه مایحتاج زندگیمان فراهم میکرد، اما من نمیتوانم، با این حال همه تلاشم را میکنم»، این را ایوب کودک ۱۴ ساله فلسطینی میگوید که به فروش لباسهای دست دوم در شهر رفح در جنوب نوار غزه مشغول است.
بازارهای نوار غزه مملو از کودکانی است که به فروش کالاها و لوازم مختلف مشغولند تا از خانوادههای خود که پدر یا خواهر و برادر بزرگتر خود را در جریان تجاوزات وحشیانه اسرائیل از دست دادهاند، حمایت کنند.
تأمین معاش به اجبار از بزرگسالان به فرزندان منتقل شده است و آنها برای تامین نیازهای خانوادههای خود مجبور به کار در مشاغل سخت و فراتر از توان سنی پایین خود هستند زیرا هیچ نان آور دیگر یا منبع درآمد پایداری ندارند که آنها را قادر سازد با توجه به شرایط غم انگیز ناشی از حملات وحشیانه و مرگبار رژیم صهیونیستی زندگی بگذرانند.
کودکان فلسطینی که این روزها در بازارهای شهرها و اردوگاههای آوارگان مشغول فروش ابزار یا مواد غذایی هستند با چالشهای متعددی ناشی از خطر جابجایی به دلیل بمبارانهای مداوم رژیم صهیونیستی مواجه هستند به خصوص که رژیم صهیونیستی مستقیما غیرنظامیان فلسطینی را هدف میگیرد و نیمی از شهدای تجاوز نظامی این رژیم کودکان هستند.
سختی تردد به دلیل کمبود وسایل حمل و نقل و تمام شدن سوخت مورد نیاز برای جابجایی وسایل نقلیه، در نتیجه بسته شدن گذرگاهها توسط رژیم صهیونیستی و موج سرمای شدید از جمله مشکلات دیگری است که کودکان فلسطینی در کارشان با آن روبرو میشوند.
تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه شرایط اقتصادی خانوادههای فلسطینی در نوار غزه را وخیم تر کرده است، در حالی که از قبل از جنگ نیز عمدتاً از نرخ بالای بیکاری که بیش از ۶۵٪ و فقر بالای ۷۰ درصد بوده است، رنج میبرند. نزدیک به ۸۰٪ خانوادهها به کمکهای اضطراری بشردوستانه متکی هستند و حالا حملات زمینی و هوایی اشغالگران و تشدید محاصره نوار غزه اوضاع را بدتر کرده به نحوی که فعالیتهای تجاری در غزه کاملا فلج شده و بخش اعظم تاسیسات صنعتی، مغازهها شرکتها و اماکن اقتصادی نیز در بمبارانهای رژیم صهیونیستی ویران شده است.
عدی بشیر کودک ۱۲ ساله فلسطینی است که پدر و دو تن از برادرانش در حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند، در حالی که مادرش بر اثر بمباران مجاور خانهای که در آن پناه گرفته بودند از ناحیه سر دچار جراحات متوسط شده است. او میگوید که پس از تهدیدهای مکرر اسرائیل از استانهای غزه و شمال غزه آواره شدهاند و از اولین روزهای آوارگی همراه با مادر و خانواده پدرش به سمت شهر رفح در جنوب نوار غزه رفته و در آنجا شروع به فروش نوشیدنیهای گرم کرده است.
عدی میگوید به مادرش که هنوز در اثر جراحت در رنج است، برای گرم کردن آب روی هیزم و آماده کردن ظروف مخصوص چای و قهوه کمک میکند و سپس به اتفاق یکدیگر در ساعات اولیه سحر به سمت صفهای مردمی میروند که در مقابل نانواییها یا نقاط توزیع آب، کمکهای بشردوستانه و یا خرید اقلام صف کشیدهاند. عدی صبح های زود را در جاهای پر ازدحام چای و قهوه میفروشد و بقیه روز را به پرسه زدن در بازار مشغول است.
با وجود خستگی مفرط که عدی در اثر راه رفتن مداوم، زود بیدار شدن و بیرون رفتن در فضایی آمیخته با خطر و سرمای شدید به آن مبتلا میشود، معتقد است که این وظیفه خودش است که لقمه نانی برای خواهر و مادرش فراهم کند به خصوص که با از دست دادن پدرش حالا او مرد خانه شده است.
مشاغلی که به دوش کودکان غزه افتاده متفاوت است، برخی از آنها گاریهای فروش قهوه و چای حمل میکنند و برخی دیگر به فروش سبزیجات مشغولند. برخی ترشی، نان تابون آماده، نان شراک و شیرینی جات، آب میوه، حبوبات، اسباب بازی، لباسهای نو یا دست دوم، لوازم خانگی و سایر خوراکیهای محبوب و مایحتاج روزانه را میفروشند.
ایوب عماد؛ کودک ۱۴ ساله نیز کارش فروش لباسهای دست دومی است که آنها را با قیمتهای پایین خریداری میکند یا به صورت رایگان از کسانی که دیگر به آن نیاز ندارند، میگیرد. او میگوید که پدرش در حملات ماه اول اسرائیل به شهر غزه مفقود شده و هنوز خبری از وی نیست و به دنبال آن عمو و پسرعمویش هم شهید شدند و حالا او برای تأمین معاش خانواده خود کار میکند.
ایوب که پس از حمل کیسهای پر از لباس روی گاری حمل دستی خسته به نظر میرسید، توضیح میدهد که کارش به فروش یک نوع لباس خاص محدود نمیشود و لباسهای زنانه، مردانه و بچه گانه یا پارچههای مخصوص دوخت چادرهای سرپناه را میفروشد.
این نوجوان فلسطینی با این حال انکار نمیکند که از وضعیت هر روز زود بیدار شدن در هوای بسیار سرد همزمان با صدای بمباران و انفجار، خسته شده اما تاکید میکند که برای تامین مایحتاج خانواده اش خستگی و دردسرها را به جان میخرد. او میگوید: پدرم همه چیز را برای ما فراهم میکرد، اما من نمیتوانم با این حال همه تلاشم را میکنم.
بسیاری از خانوادهها نیز با بساطهای کوچکی که در مقابل چادرهای آوارگان پهن کردهاند به فروش انواع بیسکویت، حلوا یا کنسرو مواد غذایی مشغولند و برخی انواع کمکهای بشردوستانه غذایی را که از آنروا و غیره دریافت کردهاند میفروشند یا آنها را سایر اقلام مورد نیاز خانواده مبادله میکنند، کاری که افتکار میمه دختر بچه فلسطینی هم به آن مشغول است.
افتکار که پدرش را قبل از جنگ بر اثر ابتلا به بیماری از دست داده و برادر بزرگترش هم در روزهای نخست جنگ به شهادت رسیده است میگوید: خانوادهام از همان ماه اول جنگ دیگر هیچ منبع درآمدی نداشت و تنها به کمک های بشردوستانه متکی بود ما حالا برخی از این کمکها را میفروشیم تا مابقی نیاز های ضروریمان را تامین کنیم.
با تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به نوار غزه و ناپدید شدن شیرینیها و شکلاتهای آماده مورد مصرف کودکان حالا صدها کودک بساط فروش شیرینیهایی را به راه انداختهاند که مادرانشان با حداقل امکانات تهیه میکنند شیرینی معروف العوامه شیرینیها و کیکهای پسته ای کنجدی و نارگیلی که بچه ها برایش سر و دست میشکنند.
کار کودکان در نوار جنگ زده غزه فقط محدود به کسانی نیست که نان آور خانه خود را از دست دادهاند. برخی از آنها به دلیل گرانی شدید ناشی از جنگ به خانواده خود کمک میکنند تا بخشی از نیازهای خانواده را برآورده کنند. در این باره لیان ابوسعده کودک ۱۳ ساله میگوید که با فروش شیرینی بلیله در داخل مدرسه محل اسکان آوارگان به پدرش در تامین هزینههای روزانه کمک میکند.
با ورود جنگ در غزه به صد و بیست و یکمین روز خود، ارتش اشغالگر اسرائیل همچنان به حملات شدید خود به مناطق مختلف ادامه میدهد، حملاتی که به گفته آژانس امدادرسانی سازمان ملل در نوار غزه (آنروا) تاکنون ۱۰۰ هزار نفر در غزه، شهید، مجروح یا مفقود و همچنین ۱۷ هزار کودک بی سرپرست به جا گذاشته است.