فروپاشی منشور همبستگی؛ دُم خروس سناریوی سوریهسازی ایران
حامد اسماعیلیون با انتشار بیانیهای در توییتر با ادعای وارد آمدن فشارهای بیرونی بر اعضای «گروه جورج تاون»، کنارهگیری خود از این ائتلاف را اعلام کرده است.
رسانههای فارسیزبان معاند با بهکار بردن واژگانی، چون «فعال حقوق بشر» و «چهره برجسته مخالفان جمهوری اسلامی» درباره او طی ماههای گذشته، بر آن بودهاند تا به زور پروپاگاندا، چهرهای مطرح از اسماعیلیون به نمایش بگذارند.
اسماعیلیون که از یک سو اخراجش از جمع خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی به دلیل سوء استفاده مالی و شخصی و از سوی دیگر ارتباط گستردهاش با فرقه تروریستی منافقین به رسوایی بزرگی برایش تبدیل شده، به زعم خود میکوشد پای خود را از افتضاحات سیرک ضدانقلاب بیرون بکشد و صحنه بازی را به نفع خود تغییر دهد.
او در همین راستا عنوان کرده: «کار در گروه همبستگی به خوبی پیش نرفت. گروههای فشار از بیرون با شیوههای غیردموکراتیک میکوشیدند مواضع خود را تحمیل کنند. تحمیل نظر در دموکراسی نمیگنجد و توافق اعضای گروه، نه فقط عضوی از آن، از شرایط حرکت دموکراتیک است.»
اعترافات اسماعیلیون و خروج رسمی او از منشور به اصطلاح همبستگی در حالی صورت گرفت که او در گفتگو با اینترنشنال رسما عنوان میکند که دیکتاتوری رضا پهلوی عامل اصلی شکست ائتلاف است، چون او درک و شعور احترام به نظر جمع و کار گروهی را ندارد.
البته خود پهلوی نیز پیشتر در پیامی ضمن اعلام خروج از این منشور گفته بود؛ بر سر چهرههای پیشنهاد شده برای «منشور همبستگی» اجماع به دست نیامده، اما او خودش را به همکاری با یک گروه محدود نکرده و در نقش مشوق و پشتیبان، بیطرفیاش را نسبت به همه گروهها حفظ میکند!
پیش از اسماعیلیون و پهلوی نیز نازینین بنیادی به دلیل آنچه اختلافش با علینژاد عنوان شد، از منشور خارج شده بود. عبدالله مهتدی دبیرکل کومله هم طی سخنانی با ابراز نارضایتی از آنچه در این منشور آمده، بیتوجهی به فدرالیسم را زمینهساز کمرنگ شدن نقش خود در این منشور عنوان کرد.
اعترافات اعضای اصلی منشور همبستگی به اختلافات گسترده درون ساختاری و در نهایت کنارهگیری آنها از منشور در حالی صورت میگیرد که نشست جرج تاون در آستانه ۲۲ بهمن با پوشش رسانهای گسترده برگزار شد تا مثلا نشانهای از آغاز فاز جدید انقلاب خودخوانده اپوزیسیون باشد!
گروه منشور همبستگی شامل حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، شیرین عبادی، رضا پهلوی، نازنین بنیادی، عبدالله مهتدی، علی کریمی و گلشیفته فراهانی بود و همزمان با نشستی در دانشگاه جورج تاون واشینگتن و انتشار منشور مهسا، به گروه جورج تاون و شورای همبستگی هم شهرت یافت.
در همین حال؛ رسانههای معاند با تکرار پُر حجم کلیدواژههایی، چون «اتحاد بیسابقه»، «اتحاد سراسری»، «اتحاد گسترده» و... کوشیدند با ترکیب دو تکنیک «دروغ بزرگ» و «تکرار زیاد»، مخاطب را در جنگ ادراکی به پذیرش حقیقی و موثر بودن اتحاد مذکور مجاب کنند.
اختصاص میزگردهای حاشیه نشست امنیتی مونیخ به این افراد، دعوت از علینژاد و اسماعیلیون به پارلمان ایتالیا، دعوت از پهلوی به دانشگاه آکسفورد و برخی اندیشکدههای انگلیس، دعوت از بنیادی و گلشیفته در جشنوارههای هنری و سینمایی و سخنرانی شیرین عبادی در پارلمان اروپا نیز در همین چارچوب بود.
البته با فاصله کمتر از دو روز از نشست جورج تاون، تجمع هواداران منافقین در پاریس، حضور عنصر سفاکی، چون پرویز ثابتی در گردهمایی پهلوی و نیز زد و خوردهای سلطنتطلبان و حامیان کوموله که در تجمع هامبورگ به اوج رسید، واهی بودن ادعای همبستگی این افراد را آشکار ساخته بود.
اعترافات اسماعیلیون نشان میدهد که حتی آن درگیریهای خیابانی نه اقدامی صرفا از سوی هواداران بلکه ابزار فشار هر کدام از اعضا برای امتیازگیری و باجخواهی از سایرین بوده است.
این رفتارها در کنار پناه بردن هر یک از این افراد نزد اربابان خود مانند سفر پهلوی به تلآویو و بازگشت اسماعیلیون نزد فرقه تروریستی منافقین، پرده از حقیقتی بر میدارد که طراحان جنگ ترکیبی علیه ایران ماههاست بهدنبال پنهانسازی آن بودهاند، حقیقتی به نام سوریهسازی ایران که در لوای نام شعارهای به اصطلاح حقوق بشری و حمایت از زنان طراحی و پیگیری میشده است.
هر چند غرب با واژگانی همچون حکمرانی دموکراتیک، حقوق بشر، کرامت انسانی، عدالت، صلح، پایداری محیط زیستی و شفافیت اقتصادی و... بهدنبال نمایش چهرهای زیبا از اپوزیسیون کریه خارجنشین بود، اما در نهایت نتوانست دروغ بودن آن را پنهان سازد.
به بیان دقیق تر؛ فروپاشی منشور همبستگی عملا نشان داد که هدف از این جریانسازیها در اصل همان سناریویی بود که از روزهای آغازین اغتشاش در ایران گرچه زیر عنوان تکثرگرایی شکل گرفت، اما هدفی جز تجزیه و نابودی کشور نداشت.