اهداف نیمه پنهان از ترور شخصیتی فرمانده نیروی قدس در تهران
بامداد جمعه ۱۳ مهرماه درست دقایقی پس از عملیات تروریستی صهیونیستها در ناحیه ضاحیه، اخباری از سوی رسانههای عبری پخش شد که خیلی زود در شبکههای اجتماعی نیز بازخورد پیدا کرد. کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی در ابتدا اعلام کرد که جلسه رهبران مقاومت لبنان را مورد هدف قرار داده و در بین این اقدام تروریستی سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس به شهادت رسیده است.
این خبر خیلی زود سر از رسانههای آمریکایی نیز پیداکرده و برخی از آنها چون روزنامه نیویورکتایمز و همچنینی خبرگزاری رویترز بر دامنه آن افزودند، این شبکههای خبرپراکنی با ایجاد ابهام و تردید نسبت بهسلامت فرمانده نیروی قدس سپاه در تلاش بودند به خبر رسانه عبری زبان اعتبار بدهند.
نیویورکتایمز در گزارشی مفصل دراینباره نوشت:
درحالیکه شایعاتی درباره کشته شدن اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک حمله هوایی وجود دارد، سه مقام ایرانی ناشناس به روزنامه نیویورکتایمز اعلام کردند او آخرین بار هفته گذشته در بیروت دیدهشده تا به گروه حزبالله کمک کند از موج حملات اسرائیلیها رهایی یابد. یک عضو ناشناس سپاه پاسداران مستقر در بیروت نیز به نیویورکتایمز گفته است سکوت جمهوری اسلامی ایران در این مورد باعث ایجاد اضطراب میان پرسنل سپاه شده است.
نکته عجیب آنکه خبر رسانه صهیونیستی حتی در میان رسانههای داخلی کشور بهویژه یک پیامرسان نیز بهشدت ضریب خورده و برخی ناخواسته بر کیفیت آن افزودند، در این اخبار به این مسئله اشارهشده بود که سردار قاآنی در مراسم معارفه دبیر کل جدید حزبالله لبنان حضورداشته و این جلسه هدف حملات تروریستی صهیونیستها قرارگرفته است.
اهداف پخش شایعات اطلاعاتی در ضاحیه
ادعای شهادت فرمانده نیروی قدس در بیروت در شرایطی مطرح میشد که اخبار رسمی حکایت از آن داشت که سردار قاآنی در آن مقطع در بیروت حضور نداشته و به نظر میرسید در پشت پرده پخش این اخبار یک عملیات اطلاعاتی در حال وقوع است، به نظر میرسید که سرویس اطلاعاتی آمریکا و نیز رژیم صهیونیستی در آن مقطع به دنبال آن بودند که با پخش این شایعات حضوروغیاب امنیتی کرده تا بتوانند مسیر تردد، محل حضور و نیز شبکه ترددی مقاومت در منطقه را کشف کنند.
بررسی صحنه میدانی در مقطع پخش پرشتاب شایعات علیه فرماندهان مقاومت نشان از آن میداد که محاسبات صهیونیستها بههمخورده است، سازمان سیا و ارتش رژیم صهیونیستی گمان میکردند که با ترور و شهادت دبیر کل مقاومت لبنان، شهید سید حسن نصرالله بار فشار جبهه شمالی کاهش پیدا خواهد کرد اما ابتکار عمل جدید حزبالله در معادل قرار دادن تلآویو در برابر بیروت و ضاحیه در برابر حیفا در هدف قرار دادن دشمن باعث شوک محاسباتی در دشمن شد.
سیستم ادراکی دشمن تصور میکرد که پس از جنایت ضاحیه، مقاومت تعادل خود را ازدستداده و امکان بازسازی زودهنگام را نخواهد داشت، طراحی رژیم صهیونیستی و آمریکا آن بود که در چهار هفته با چهار ضربه و دو اقدام تکمیلی، حزبالله را بهشدت تضعیف کرده تا مقاومت از صحنه معادلات لبنان حذف شود، به عبارتی آمریکا و رژیم صهیونیستی قصد درهم شکستن حزبالله را داشتند اما محاسباتشان به خورد، آنها دلیل این شکست را فرماندهی مقاومت میدانند.
درواقع آمریکاییها پس از شهادت سید حسن نصرالله به این نتیجه رسیدند که افق فرماندهی مقاومت در منطقه آنچنان گسترده است که دچار اخلال نخواهد شد برای همین ترور شخصیتی و اجتماعی را جایگزین ترورهای فیزیکی کردند، بررسی صحنه میدانی نشان میدهد که صهیونیستها اغلب کارتهای اطلاعاتی و نظامی خود را سوزانده و در برابرش چیزی که تحویل گرفتهاند با تصورات آنها ۱۸۰ درجه فاصله دارد.
در جبهه شمالی نرخ حملات موشکی و راکتی به حیفا و سایر شهرکها نهتنها کم نشده که در روزهایی افزایشیافته و همچنین انسجام خط اول پدافندی در جنوب لبنان باعث شده تا این سؤال در اراضی اشغالی مطرح شود که چرا حملات اخیر صهیونیستها تأثیری بر حملات حزبالله نداشته و اساساً نتایج آنچه بوده است؟
بعد از شهادت سید حسن نصرالله، مقاومت نهتنها متوقف نشد بلکه میزان درد را بر دشمن افزایش داد، امروز شواهد نشان میدهد که تخریب زیرساختها در نوار جنوبی و حرکت بهسوی لیتانی بهصورت پیاده به طرحی شکستخورده بدل شده است.
در آنسو مانور پذیری بالای حزبالله در مناطق سخت با بهرهبرداری از جغرافیای خاص منطقه و نیز انعطافپذیری و سرعت در جابهجایی رزمندگان بهوسیله شبکه تونلها و سنگرها از یکسو و همچنین کفایت لجستیکی و تجهیزاتی رزمندگان باوجود تلاش دشمن برای قطع شمال و جنوب لیتانی باعث شد طرح صهیونیستی- آمریکایی شکست بخورد، طبیعی است که در این وضعیتی به دلیل بسته بودن خط ترور فیزیکی اتاق عملیات، محور ترور شخصیتی باز شود.
شکست پروژه دیس اینفورمیشن در بیروت و تهران
هرقدر که تکاپوی صهیونیستها برای عادیسازی جبهه شمالی بیشتر شده در آنسو وضعیت بر میدانی برای دشمن پیچیدهتر شده است، تقسیمکار یگانها در خط اول پدافندی و نیز اجرای مانورهای زمینی برای بازدارندگی باعث شد یکفاز دیگر از عملیات روانی علیه اتاق فرمان شکل بگیرد.
در این فصل رسانه آمریکایی- عبری یک خط عقبرفته و محور در اختیار رسانهای نیابتی قرار گرفت، در این عملیات ترکیبی در ابتدا شبکه اسکای نیوز عربی به نقل از منابع ایرانی گزارش داد که سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، زنده و سالم است، اما تحت مراقبت به سر میبرد و مورد بازجویی قرار میگیرد.
شبکه اسکای نیوز به نقل از این منابع نوشت که فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در حمله اسرائیل به لبنان آسیبی ندید، اما به دلیل نقضهای امنیتی قابلتوجه تحت بازجویی قرار گرفت، این خط عملیات روانی توسط یک رسانه نزدیک به سازمان سیا پرداخت بیشتری نیز پیدا کرد.
وبسایت «Middle East Eye» که اخبار عملیات وعده صادق را اغلب منحرف کرده در گزارشی سراسر تناقض ادعا کرد که یک فرمانده نظامی فاش کرد ه که ایرانیها بهطورجدی به این مسئله مشکوک هستند که شاید اسرائیلیها به نیروی قدس نفوذ کرده و بهویژه برخی از فرماندهانی را که در عرصه لبنان فعالیت میکنند، تحت تأثیر قرار دادهاند. به همین دلیل، در حال حاضر همه تحت بازجویی هستند!
رپیلای شدن پیامهای متناقض از سوی رسانههای تحت کنترل آمریکاییها و نیز صهیونیستها جالبتوجه بوده و نشان میدهد که باکم شدن اثر بمبارانهای بیروت، عملیات بمباران ذهنی مردم منطقه برای ایجاد فرسودگی افزایشیافته است.
رژیم صهیونیستی و آمریکا برای تغییر فاز عملیاتی خود تنها یک ماه فرصت داشت که سه هفته آن گذشته است، بیتردید آنها در یک هفته باقیمانده نیز نمیتوانند محور را جابهجا کرده ورق را به سود خود برگردانند.
در مقطع فعلی هدف قرار دادن مستقیم مناطقی چون عکا، طبریه و حیفا باهدف تخلیه اراضی اشغالی، چنان عرصه را بر دشمن تنگ کرده که چارهای جز عملیات نیمه آشکار رسانهای برای ترور شخصیتی فرماندهان در تهران باقی نیست، البته همراهی برخی رسانههای داخلی برای پخش بیشتر این شایعات این سوال را ایجاد میکند که آیا طرح هوکشتاین در ایران نیز همکارانی دارد؟