۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۰
کد خبر: ۷۷۰۹۹۷

سوریه امروز، ۱۵۰ سال قبل ایران

سوریه امروز، ۱۵۰ سال قبل ایران
قاجار و پهلوی در ایران، همین راهی را رفته‌اند که کم‌تر از یک ماه قبل ارتش سوریه رفت؛ چنان عقب رفت که کشور افتاد دست نیروهای بیگانه تا هرکس زورش می‌رسد، گوشه‌ای از آن را بگیرد و مال خود کند.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حکایت ارتش سوریه همان است که رهبر انقلاب است که دیروز درباره‌اش گفتند: «در سوریه شهید سلیمانی یک گروه چند هزار نفری را از جوان‌های خود آنها آموزش داد، مسلح کرد، سازماندهی کرد، آماده‌شان کرد ایستادند.
 
بعدها متأسفانه بعضی از خود مسئولان نظامی آن کشور ایراد درست کردند، مشکل درست کردند، چیزی که به نفع خودشان بود از آن صرف‌نظر کردند متأسفانه.»این شرایط سخت در ایرانِ عصر قاجار و دو دوره پهلوی هم مرور شده و اطمینان به توان غیرداخلی و تمرکز بر ادوات و نیروی خارجی، شاهان قَدَرقدرت ایران را به نابودی کشانده است.
 
می‌خواهید بدانید چه شده و عاقبت سوریه چیست؟ این مطلب را که خلاصه یک متن بلند است، بخوانید:طوری بجنگ که نادر جنگیدشاه‌عباس صفوی ارتش ۶۰ هزار نفری داشت، نادرشاه افشار ارتش ۱۳ هزار نفری و کریم‌خان زند، ارتش ۱۰ هزار نفری. نفرات این ارتش‌ها بومی بودند و هنگام جنگ‌ها سواران ایلات و پیاده‌نظامی از شهرها و روستاها نیز به آنان می‌پیوستند و تعدادشان به ۱۰۰ تا ۱۸۰ هزار نفر هم می‌رسید؛ طوری که نادر با یک سپاه ۱۰۰ هزار نفری رفت و هند را فتح کرد.فتحعلی شاه، محمدشاه و ناصرالدین، ارتش قاجاری را مدام ضعیف و ضعیف‌تر کردند. قاجارها مدام در جنگ‌ها شکست می‌خوردند و هر بار یک تکه کوچک یا بزرگ از ایران را به نیروهای متخاصم می‌بخشیدند. تا این‌که ناصرالدین‌شاه فکر کرد از روسیه تزاری یک ارتش وارد کند تا ایران هم ارتش قوی داشته باشد!در سال ۱۲۵۸ شمسی افسران کازاخ به ایران آمدند و عده‌ای از سواران قفقازی‌تبار ایران در اختیارشان قرار گرفت و قوای قزاق در ایران پدید آمد. اینطور شد که نخستین ارتش مدرن ایران شکل گرفت. هرچند آن ارتش، ارتش ایران نبود! 
 
همراه با افسران قزاق مقداری تجهیزات نظامی هم به ایران رسید و یک بریگارد یا همان تیپ از قزاق‌ها تشکیل شد که رژه می‌رفتند جلوی ناصرالدین و او هم خوشش می‌آمد. اما ارتشی که فرماندهانش خارجی باشند تکلیفش روشن است. آن‌ها بیش‌تر از آن‌که با خارجی‌ها بجنگد، با مخالفان مشروطه و در داخل خاک ایران می‌جنگیدند!قاجارها ارتش را به فنا دادنددر اواخر سلطنت قاجارها هم با ظهور محمدعلی شاه قاجار، دوره زوال ارتش قاجار شروع شد. در ایران، جنگ و درگیری بود بر سر مشروطه‌خواهی.
 
ارتش ملی هم که نبود و قزاق‌ها بودند و ایرانی‌های فقیری که از سر بیکاری و بی‌پولی حقوق ناچیزی می‌گرفتند و برای قزاق‌ها می‌جنگیدند یا برای مشروطه‌خواهان؛ فرقی نمی‌کرد! این‌طوری شد که در سال ۱۲۹۳ شمسی در دوره احمدشاه و هنگام جنگ جهانی اول که روسیه تزاری و بریتانیا آمدند، ایران را اشغال کنند تازه قاجاری‌ها نگاه کردند و دیدند چه ارتشی دارند! این‌ها که فقط ۷ هزار نفرند! ایران راحت اشغال شد و فجایع سختی به بار آمد؛ از قحطی و گرسنگی گرفته تا درگیری‌های نظامی و کشتار بی‌دلیل مردم و ناامنی و غارتگری.۴۰ درصد بودجه کل کشور برای ارتشسال ۱۳۰۰ شمسی، ایران ارتشی ۱۱ هزار نفری داشت و رضاخان بر سر کار آمده بود. رضاخان، نیروهای قزاق را با ژاندارمری ترکیب و ارتش جدیدی درست کرد که همه‌جوره حمایت می‌شد. مردم، روشنفکران و مجلسی‌ها کار را سپرده بودند به رضاخان و بودجه خوبی هم تعلق می‌گرفت به ارتش جدید. بودجه ارتش که سالی ۹ میلیون تومان بود هر سال بیش‌تر و بیش‌تر شد تا برنامه‌های نوسازی به‌خوبی پیش برود. 
 
سال ۱۳۰۲ شمسی گروه‌هایی از افسران برای آموزش فنون نظامی به دانشکده‌های نظامی فرانسه فرستاده شدند و مقداری تجهیزات ارتشی نیز به ایران وارد شد. سال ۱۳۰۳ هم قانونی تصویب شد تا ایران برای اولین‌بار نیروی هوایی داشته باشد و سال بعد ۱۷ فروند هواپیمای روسی و فرانسوی و آلمانی خریداری شد. از سال ۱۳۰۴ نیروی دریایی ایران هم مدرن‌سازی شد و کشتی‌های جدیدی از راه رسیدند و تا پایان دوره رضاخان تعداد زیادی ناوچه‌های نظامی به ناوگان جنوب اضافه شد.
 
برای ارتش رضاخانی پول و بودجه و حمایت به‌قدر کافی بود و سرباز هم بود؛ از همان سال ۱۳۰۴ قانون جدیدی برای خدمت نظام اجباری تصویب شد تا در سال ۱۳۰۵ تعداد سربازان ارتش به حدود ۴۰ هزار نفر برسد و این قانون در سال ۱۳۱۷ دوباره بازنگری شد تا ارتش رضاخان هیچ وقت سرباز کم نداشته باشد. در تمام دوره پهلوی اول با افزایش درآمدهای کشور بودجه ارتش مدام بیش‌تر شد و به حدود ۴۰ درصد بودجه کل کشور رسید.درست عین ارتش سوریه!همه چیز خوب بود و نمایشی عالی از قدرت ارتش ایران نزد افکار عمومی ساخته شده بود و ارتش هم بودجه مملکت را می‌بلعید تا این‌که شهریور ۱۳۲۰ رسید و ارتش رضاخان ۳ ساعت مقاومت کرد و کشور دوباره اشغال شد! وقتی هم رضاخان، یکی از مقامات دولتی را درباره ماجرای مقاومت ۳ ساعته ارتش بازخواست کرد، جواب این بود: «این را به شما گفته‌اند ۳ ساعت وگرنه ساعتی در کار نبود آن‌ها از آن‌طرف آمدند، ما از این‌طرف فرار کردیم»! علتش این بود که هنگام اشغال ایران، سربازان طرز کار با آن‌ها را بلد نبودندپهلوی دوم برای ارتش چه خرید؟

پس از دومین اشغال ایران، پهلوی دوم بر سر کار آمد و تا توانست بودجه ارتش را زیاد کرد و تا توانست برای ارتش تجهیزات مدرن خرید، ولی او هم به همان راهی رفت که پدرش رفته بود؛ تجهیزات ارتش همچنان وارداتی بود و همان‌هایی بود که قدرت‌های نظامی جهان اجازه می‌دادند که ایران در اختیار داشته باشد.ارتش ایران در اوایل دوره پهلوی دوم بودجه‌ای ۱۶ میلیون دلاری داشت که سال به سال زیاد می‌شد و تبدیل می‌شد به ۲۰ اسکادران هواپیمای جنگنده و شناسایی و بیش از ۷۰ اسکادران از انواع بالگرد و ۳ ناوشکن موشک‌انداز انگلیسی و آمریکایی و حدود ۴۰ ناوچه به همراه تعدادی قایق‌های کوچک‌تر.

از اوایل دهه ۵۰ نیز با افزایش قیمت نفت و افزایش درآمدهای نفتی خریدهای نظامی ایران به‌دلیل مبالغ بالا در رسانه‌های جهان خبرساز می‌شدند؛ بودجه ارتش ۴۰۰ هزار نفری ایران در سال ۱۳۵۵ به ۸ میلیارد دلار رسیده بود. حالا ایران چه می‌خرید؟ هرچه دلش می‌خواست؟ خیر، هرچه دلشان می‌خواست به ایران می‌فروختند.جنگ با دست خالیارتش شاه پس از آن‌همه خریدهای نظامی و قراردادهای تسلیحاتی چه شد؟ نتوانست سلطنت را در ایران حفظ کند و تا مرز فروپاشی هم رفت و اگر امام خمینی تدبیر نمی‌کرد، معلوم نبود ایران بعد از انقلاب اسلامی به کجا می‌رفت. کشوری با این سابقه وقتی در سال ۱۳۵۹ مورد هجوم نیروهای بعث عراق قرار گرفت، ۸ سال جنگید و یک وجب هم از خاک ایران را نداد به دشمن.

ارسال نظرات