بازخوانی نقش مسجد در نظم اجتماعی اسلامی

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، از مسجد چه میدانیم؟ آیا صرفاً بنایی است برای اقامه نمازهای یومیه؟ محلی برای برگزاری مراسم مذهبی، ختمها، مناجاتها و دعای کمیل؟ یا فراتر از اینها نهادی زنده و پویا است که قلب تپنده جامعه اسلامی را شکل میدهد؟ در منظومه فکری اسلام مسجد نه فقط عبادتگاه که مدرسهای برای تربیت انسان، قرارگاهی برای سازماندهی نیروهای اجتماعی، محلی برای قضاوت، مشورت، آموزش، گفتگو، همیاری و مدیریت محلی به شمار میآید.
با این حال آنچه امروز در بسیاری از نقاط کشور ما با نام «مسجد» شناخته میشود متأسفانه شباهت اندکی با آن الگوی اصیل دارد. این فاصله اگر مورد غفلت قرار گیرد، پیوندهای فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی را بهشدت سست خواهد کرد و مسجد را از جایگاه تمدنساز خود دور میسازد.
مسجد در صدر اسلام؛ قلب جامعه و عقل جمعی امت
نخستین و بنیادیترین اقدام پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله پس از ورود به مدینه، تأسیس مسجد بود؛ اقدامی که نه صرفاً از سر نیاز عبادی بلکه با نگاهی راهبردی و تمدنی صورت گرفت. مسجد در نگاه پیامبر(ص) صرفاً محلی برای اقامه نماز نبود بلکه نقش «مرکز ثقل جامعه اسلامی» را ایفا میکرد؛ یعنی نهادی که تمام ابعاد حیات فردی و اجتماعی مسلمانان حول آن شکل میگرفت. مسجدالنبی محلی برای عبادت و راز و نیاز بود اما در عین حال مقر فرماندهی حکومت اسلامی، پناهگاه نیازمندان، پایگاه آموزش قرآن و معارف دینی، محل رفع اختلافات، مرکز قضاوت و حتی پایگاه بسیج نیروهای جهادگر نیز محسوب میشد.
همین نگاه عمیق به کارکرد مسجد بود که امام خمینی رحمهاللهعلیه با تأکید بر آن فرمودند: «مساجد سنگر هستند و سنگرها را حفظ کنید». این تعبیر بیانگر حقیقتی ژرف است؛ اینکه مسجد در منظومه اسلام ناب نه نماد سکون بلکه پایگاه حرکت و خیزش اجتماعی است.
الگوی مسجد در صدر اسلام در ادوار مختلف تاریخ اسلام تکرار شد؛ بهویژه در نهضتهای رهاییبخش معاصر و اوج آن در انقلاب اسلامی ایران. در دوران مبارزه با رژیم پهلوی مساجد به پناهگاه مبارزان بدل شدند؛ محل سخنرانیهای انقلابی، جلسات روشنگری و ترویج اندیشه سیاسی اسلام، توزیع اعلامیههای حضرت امام(ره) و حتی سازماندهی اعتراضات مردمی. پس از پیروزی انقلاب نیز مساجد به محور اصلی بسیج عمومی برای دفاع مقدس، فعالیتهای جهادی و مشارکت مردم در امور اجتماعی و محرومیتزدایی تبدیل شدند؛ نشان از آنکه روح مسجد اگر بیدار باشد میتواند قلب تپنده هر جامعهای باشد.
سکوت فرهنگی مساجد در طوفان رسانهای
با اینهمه امروز باید با نگاهی نقادانه و واقعبینانه از خود بپرسیم:آیا مسجد هنوز در زیست اجتماعی جامعه اسلامی همان جایگاه محوری و تمدنی صدر اسلام را داراست؟ آیا مسجد همانطور که باید، پایگاه رجوع مردم برای حل اختلافات، تبادل اندیشهها، همفکری در امور عمومی، آموزش دینی و فرهنگی و بسط عدالت اجتماعی است؟ یا آنچنانکه در بسیاری از نقاط شاهدیم کارکرد آن به چند مناسک عبادی و مناسبتمحور محدود شده و از حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه منفک شده است؟
در واقع بسیاری از مساجد بهویژه در کلانشهرها بهجز ایام خاص مانند ماه رمضان، شبهای قدر و دهه محرم با خلوتی تأسفبار و نگرانکننده مواجهاند. آن شور و جنبوجوشی که باید در مساجد جریان داشته باشد در مراکز خرید، کافهها، پارکها و بهویژه در فضای مجازی جاری است. جوانان ما برای گفتوگو، هویتیابی و تجربه زیست جمعی کمتر به مسجد مراجعه میکنند و بیشتر در شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای سرگرمی و اجتماعات مجازی حضور دارند.
در چنین شرایطی باید با صراحت گفت که مسجد، در بسیاری از موارد از یک نهاد اثرگذار فرهنگی و اجتماعی به حاشیه در حوزه دین تقلیل یافته است؛ جایی برای اقامه چند نماز جماعت، برگزاری مراسم ختم یا روضههای مناسبتی، بیآنکه در متن زندگی روزمره مردم و جریانسازی اجتماعی آنان حضور فعالی داشته باشد. این واقعیت زنگ خطری جدی برای آینده پیوند دین و جامعه است.
کارکردهای فراموششده مسجد
برای احیای نقش تمدنی مسجد در جامعه اسلامی بیش از هر چیز نیازمند بازخوانی عالمانه و دقیق از کارکردهای اصیل آن در تراز اسلامی هستیم؛ یعنی بازفهمی مسجد نه بهعنوان یک مکان بلکه بهمثابه یک نهاد اجتماعی زنده، انسانساز و تحولآفرین. در صدر اسلام مسجد پایگاه همه شئون حیات امت بود و امروز نیز میتواند چنین جایگاهی را بازیابد اگر کارکردهای آن با نیازهای زمانه بازتعریف و احیا شود.
نخست آنکه مسجد باید کانون آموزش مستمر دینی و عمومی باشد؛ همچون دانشگاهی مردمی برای آموزش معارف اسلامی، مهارتهای زندگی، سواد رسانهای، اخلاق شهروندی، آداب خانوادگی و... .
دوم، مسجد باید محل تربیت نسلی مؤمن، انقلابی و دغدغهمند باشد؛ نه صرفاً برنامهریز مناسبتها بلکه بستر پرورش نوجوان و جوانی با هویت الهی.
سوم، حل اختلافات محلی و تقویت اعتماد اجتماعی از دیگر وظایف مساجد است؛ با راهاندازی شوراهای حل اختلاف، هستههای همیاری و گفتوگوهای محلی.
چهارم، مساجد باید مرکز خدمات اجتماعی و امدادرسانی مؤثر باشند؛ از تأمین جهیزیه و اشتغالزایی تا مشاوره خانواده و صندوق قرضالحسنه.
پنجم، در عصر جنگ ترکیبی، مسجد باید قرارگاه جهاد تبیین و کنش فرهنگی اثربخش باشد؛ با تولید محتوای بصیرتی، برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و نشستهای روشنگری.
اما چرا بسیاری از مساجد از این نقشها تهی شدهاند؟ دلایل متعددی وجود دارد؛ ساختار سنتی هیئتامنایی که اغلب ناکارآمد و بیارتباط با نیازهای نسل جدید است؛ فقدان روحانی مستقر فعال و جامعهشناس؛ نبود برنامهریزی فرهنگی راهبردی و گرفتار شدن در روزمرگی؛ و نیز قطع ارتباط با نهادهای فرهنگی، جهادی و انقلابی که موجب انزوای مسجد در عرصه تحولات اجتماعی شده است. بازگرداندن مسجد به جایگاه اصیلش نیازمند اصلاح این بسترهای معیوب است.
گامهایی برای احیای نقش تمدنی مسجد
برای آنکه مسجد بتواند بار دیگر به جایگاه اصیل و تمدنساز خود در منظومه اجتماعی اسلام بازگردد صرفاً توصیه و آرمانگرایی کافی نیست؛ بلکه نیازمند حرکتی جهادی، عالمانه و مستمر هستیم. این تحول بدون برنامهریزی، اراده جمعی و بازآرایی ساختارهای موجود ممکن نخواهد شد. مسجد باید دوباره به کانون حیات اجتماعی، فرهنگی و دینی مردم بدل شود و این مسیر نیازمند مجموعهای از اقدامات عملی و نوآورانه است.
یکی از گامهای مهم تشکیل شوراهای جوانان مسجد است؛ یعنی میدان دادن به جوانان مؤمن، خلاق و دغدغهمند برای مشارکت در برنامهریزی، اجرا و تصمیمسازی در مسجد. چنین کاری به مثابه تزریق خون تازه در کالبد نیمهجان بسیاری از مساجد خواهد بود.
گام بعدی ایجاد ارتباط شبکهای بین مساجد فعال و موفق است. این مساجد باید به تبادل تجربه بپردازند، در قالب «شبکه مساجد اجتماعی» همکاری کنند و الگوی همافزایی و رشد مشترک را بنا نهند.
در کنار آن استفاده هوشمندانه از فناوریهای نوین یکی از نیازهای حیاتی امروز است. حضور هدفمند در فضای مجازی، تولید محتوای متناسب با نسل جوان، اطلاعرسانی از طریق اپلیکیشنها و پیامرسانها میتواند پل ارتباطی مؤثری میان مسجد و زیست دیجیتال مردم بهویژه جوانان باشد.
در نهایت روحانی مستقر باید مأموریتمحور و جامعهگرا باشد؛ یعنی نه صرفاً امام جماعت بلکه امام محله باشد؛ با درکی دقیق از مسائل مردم، نقش تسهیلگر، هدایتگر و محرک اجتماعی را ایفا کند. تنها با چنین رویکردی است که مسجد میتواند دوباره به نقطه پیوند دلها و حل مسائل مردم تبدیل شود.
جمعبندی
مسجد اگر به جایگاه حقیقیاش بازگردد میتواند موتور محرکه جامعه اسلامی، سنگر جهاد تبیین، پناهگاه مردم در بحرانها، مرکز تربیت نسل مؤمن انقلابی و شتابدهنده عدالت اجتماعی باشد. اما اگر همچنان گرفتار رکود، روزمرگی، فرمگرایی و عدم ارتباط با تحولات فرهنگی بماند نمیتوان انتظار داشت نقش تمدنساز خود را ایفا کند.
بازسازی این نهاد، نیازمند همافزایی روحانیت، نهادهای فرهنگی، جوانان مؤمن و برنامهریزان دلسوز انقلاب است. آینده فرهنگی جامعه اسلامی در گرو احیای مساجد است؛ همانطور که آغاز تحولات بزرگ امت اسلامی نیز از دل مسجد برخاست.