۲۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۸
کد خبر: ۷۸۳۸۸۶

شعر حماسی علیرضا قزوه برای شهیدان سردار سلامی و حاجی‌زاده

شعر حماسی علیرضا قزوه برای شهیدان سردار سلامی و حاجی‌زاده
علیرضا قزوه سروده جدیدی برای شهیدان سلامی، رشید، باقری، حاجی زاده، طهرانچی و عباسی منتشر کرد.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، علیرضا قزوه سروده‌ای جدید در واکنش به حملات اخیر رژیم صهیونیستی و شهادت سرداران سپاه اسلام منتشر کرد.

وی در مقدمه این نوسروده نوشت: تقدیم به شهدای بزرگوار شهید سلامی، رشید، باقری، حاجی زاده، طهرانچی و عباسی
 
ببین که صاحب عشق سلیم و عقل سلیم
به غیر دوست سرش را نمی کند تسلیم
 
کسی که عطر خدایی گرفته جان و تنش
نگاه کن چه سبکبال می رود چو نسیم
 
چه عاشقانه و مستانه نوش جان کرده ست
از آن شراب که از کوثر است و از تسنیم
 
چو صبح سعد غدیر آمد و اذان در داد
زمانه نام شما را نوشت بر تقویم
 
اگر شهادت پادرمیانی یی نکند
چگونه تازه شود عهد دوستان قدیم؟
 
سلام بر تو سلامی و حاج زاده ی ما
که بود دانش تان دانش هزار حکیم
 
رشید و باقری از درک ما بزرگ ترند
که درد شان چه بزرگ است و داغ شان چه عظیم
 
سران جهل جهان تیر می زنند مدام
به واضحان شفا، شارحان التفهیم
 
عدوی بوعلی و خواجه اند و بیرونی
چه حکمت است که علامه می کشند و حکیم
 
حکیم عالم، عباسی است و طهرانچی
در این زمانه که شد عقل و عشق ما تحریم
 
همیشه سهم شهیدان مان ثواب جزیل
هماره قسمت بدخواه شان عذاب علیم
 
کریم ابن کریم ایم و از تبار شهید
که هست نسبت صهیون لئیم ابن لئیم
 
الا بزرگ اماما بزرگتر شده ای
به برکت نفس و غیرت توایم قویم
 
بزرگتر شده ای ای امام و سرور ما
که یک جهان به بزرگیت می برد تعظیم
 
ز سحر سامریان هیچ بیم مان نبود
که هست در کف تو این زمان عصای کلیم
 
هنوز شور تو داریم، پیشوای بزرگ
رضا به راه تو دادیم ای خدای کریم
 
تو ای ستاره که رخشان تری ز هفت اختر
به حرمت تو قسم می خورند هفت اقلیم
 
ببین که صهیون کودک کش است و دانش کش
سیاه روی تر از این شد آن سیاه گلیم
 
هزار مرتبه از نو شکوفه می بندیم
اگرچه ما را از داغ تان دلی ست دو نیم
 
چه حکمتی ست که خون های پاکتان ما را
به غیر درس شهادت نمی دهد تعلیم
 
به "رعد" و "فاتح" و "سجیل" و "نازعات" قسم
ز خشم خویش تل آویو را کنیم جحیم
 
چه غم ز حیلت فرعون و فتنه ی نمرود
که پیر و مرشد ما موسی است و ابراهیم
 
سپیده بر سرتان لشکر ابابیلیم
که ما عذاب الیمیم، ما عذاب الیم
 
به خان آخر تاریخ رستمانه بزن
شهاب فاتح ما را به جان دیو رجیم
 
وطن اگر به منت حاجتی ست این دل و جان
مرا سری ست که با شوق می کنم تقدیم
 
ز برکت شهدا این وطن حرم شده است
که دور باد حوادث ازین خجسته حریم
ارسال نظرات