شجاعتِ ملت، میراثِ امام است

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، از «من از چیزی نمیترسیدم» تا «ما میتوانیم» سیر تحول ملت ایران از جامعهای محافظهکار به ملتی مقاوم بر پایه الگوی شجاعت امام خمینی(ره) شکل گرفت؛ الگویی که تا امروز ستون فقرات مقاومت اسلامی در برابر استکبار باقی مانده است.
این یادداشت با نگاهی به آموزهها و سلوک امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب ریشههای تربیت اجتماعی شجاعت در مکتب امام را بررسی میکند.
کتاب زندگینامه خودنوشت سپهبد شهید قاسم سلیمانی یکی از برجستهترین تربیتیافتگان مکتب امام خمینی(ره)، نامی گویا و معنادار دارد: از چیزی نمیترسیدم. این جمله نه فقط توصیف یک فرمانده است بلکه عصاره روحیهای است که امام خمینی(ره) در جان یک ملت دمید؛ شجاعتی که ظرف چند دهه ایران را به الگوی ممتازی از شهامت جمعی در جهان معاصر تبدیل کرد. در تاریخ سیاسی جهان جدید کمتر ملتی را میتوان یافت که همچون ایرانیان پس از انقلاب اسلامی اینچنین با «شجاعت اجتماعی» تعریف شده باشد.
وقتی جهانیان هنوز از هیمنه آمریکا بیم دارند این ملت ایران است که با حمله به پایگاههای نظامی آمریکا از عینالاسد (۱۳۹۸) تا العدید (۱۴۰۴) عملاً خط قرمزهای تحمیلشده توسط استکبار را درهم شکست. این قدرت برخاسته از شجاعتی است که ریشه در مکتب امام خمینی(ره) دارد؛ مکتبی که امامش نهتنها سیاستمداری شجاع که مربی اخلاق و معلم معنویت بود.
۱. شجاعت؛ روح جاری در همه فضائل
در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای، شجاعت نهتنها یکی از فضائل فردی امام خمینی(ره) محسوب نمیشود بلکه جوهرهای حیاتی و عنصر مقوّم سایر فضائل اخلاقی و معنوی ایشان است. ایشان در تبیین این معنا میفرمایند: «همین یک خصوصیت [شجاعت] به همه خصوصیات دیگر امام جان داد.... عالم، عارف، انسان خوب و آدم باخدا خیلی هست؛ اما وقتی شجاعت نباشد، همه اینها مثل اجناسی است که در انبار میماند تا یک وقت غارت شود یا بپوسد... وقتی شجاعت وجود دارد، همه اینها به عناصر مؤثر و کارآمد تبدیل میشود.» این تعبیر حکیمانه نشان میدهد که فضائلی همچون علم، تقوا، زهد و عرفان اگر در متن حیات اجتماعی و صحنههای پرخطر و تصمیمساز جاری نشوند عملاً از کارآمدی تهی میشوند.(1)
در نگاه معظمله آنچه انقلاب اسلامی را از آرمانی مغفول به واقعیتی تحققیافته بدل ساخت نه صرفاً مجموعهای از معارف فقهی یا گفتمان عرفانی بلکه شجاعتی بود که امام(ره) را به آوردگاه مبارزه با طاغوت، ایستادگی در برابر ابرقدرتها و صدور بیمحابای پیام توحید و عدالت کشاند. شجاعتی که از ایمان ریشه میگرفت اما در عرصه تدبیر، جهاد و مدیریت خطرات پیچیده بروز مییافت. شجاعتی که نه با بیپروایی که با بصیرت نه با ماجراجویی که با حکمت همراه بود. در این هندسه شجاعت همان عنصری است که نهتنها به فضائل دیگر جان میدهد، بلکه آنها را به قوام اجتماعی و تمدنی میرساند.
۲. امام، الگوی عملی شجاعت
شجاعت در سلوک امام خمینی(ره) نه یک شعار تبلیغاتی بلکه حقیقتی زیسته و رفتاری مستمر بود؛ حقیقتی که در بزنگاههای ترس و تردید همچون ستونی محکم،بنای انقلاب را استوار نگاه داشت. این ویژگی نه فقط در بیانات بلکه در تصمیمهای خطیر، ایستادگیها و حتی سبک زندگی شخصی او متجلی بود.
در خرداد پر التهاب ۱۳۴۲ در حالی که قم فضای امنیتی شدیدی به خود گرفته بود و دهها کامیون نیروهای مسلح شاه برای سرکوب قیام مردم در سطح شهر مستقر شده بودند، اطرافیان امام(ره) از او خواستند برای حفظ جان خود از خانه خارج نشود. اما پاسخ امام(ره) ساده و پرمعنا بود: با جیپی روباز به میان مردم رفت و با صدای بلند گفت: «میخواهم مردم مرا ببینند.»(2) این حضور بیهراس، پیام صلابت و پایداری را به مردم میرساند و امید به پیروزی را در دلها زنده میکرد.
شجاعت امام(ره) منحصر به میدانهای سیاسی نبود؛ بلکه تا عمق خانوادهاش نفوذ کرده بود. او نهتنها در شبهای حکومت نظامی در قم از خانه نگریخت، بلکه همسر و فرزندانش را نیز به جای امن فرستاد و خود در خانه تنها ماند. ماجرای ملامت آیتالله شریعتمداری از سوی امام ـ که فرمود: «من که بچه خمین هستم باید بترسم یا شما که تبریزی هستید؟ بروید در خانهتان بنشینید ...» (3) نشانهای از این روح تسلیمناپذیر است.
این شجاعت، به الگویی تربیتی بدل شد. امام فرزندان خود را نیز با همین روحیه بار آورد؛ چنانکه سیدمصطفی خمینی با نگاهی آرمانخواهانه به شهادت رسید و امام با صبر و عزت این واقعه را پذیرفت. همان الگویی که سالها بعد، در شجاعت سیدحسن نصرالله و شهادت فرزندش هادی، تجلی یافت و ثابت کرد که «مکتب خمینی»، مکتب شجاعت نسلی و امتساز است.
۷. «ما میتوانیم»؛ بنیاد خودباوری انقلابی
یکی از عمیقترین و ماندگارترین آموزههای امام خمینی(ره) تأکید بر «روحیه توانستن» بود؛ روحیهای که نهتنها انکارِ ناتوانی فردی بلکه نفی باور به استضعاف تاریخی ملت ایران بود. امام(ره) با بیانی روشن و کوبنده اعلام میکرد: «محالها، با ارادهای که برای خدا باشد، ممکن میشوند»(4)این جمله فقط یک شعار نبود؛ بلکه جوهرهای بود که در تار و پود انقلاب اسلامی جریان یافت و بنمایه تحول اجتماعی ملت ایران شد.
در فضای دهه ۵۰ و ۶۰ بسیاری از نخبگان سیاسی و فرهنگی بر این باور بودند که وابستگی به قدرتهای بزرگ، تقدیر تغییرناپذیر کشورهای جهان سوم است. اما امام(ره) با گفتمان «ما میتوانیم» این حلقه بسته را شکست. او توانست با تکیه بر ایمان، اراده و خودباوری، مردم را از احساس حقارت خارج و به صحنه مسئولیت دعوت کند.
این خودباوری در همه عرصهها جاری شد؛ در میدان جهاد و شهادت، جوانان ایرانی با دست خالی در برابر ارتشی تا دندان مسلح ایستادند و حماسه آفریدند. در میدان علم و صنعت از دل تحریمها، فناوریهای نوین چون انرژی هستهای، صنایع موشکی، نانو، سلولهای بنیادی و واکسنهای بومی سر برآورد. ملت آموخت که اگر به خدا تکیه کند و خود را باور داشته باشد، هیچ قلهای دور از دسترس نیست.
از همین آموزه بود که یک گفتمان نوظهور در دنیای اسلام شکل گرفت: گفتمان مقاومت. سید حسن نصرالله در روزگار ناامیدی ملتها از مبارزه با رژیم صهیونیستی جملهای را بر زبان راند که یادآور مکتب امام بود: «ما پیروز خواهیم شد، چون شما مردمی شکستخوردهاید.» این تبلور همان روح «ما میتوانیم» در ساحت امت اسلامی بود.
۸. روحیه شهادتطلبی؛ شجاعت تا مرز جان
در منظومه فکری امام خمینی(ره) شهادت یک حادثه تأسفبار یا شکست نیست بلکه اوج سیر تکامل انسان مؤمن و تجلی حقیقی شجاعت الهی است. امام(ره) شهادت را نهتنها آرمانی فردی بلکه یک سرمایه راهبردی برای استمرار حیات امت اسلامی میدانست. به تعبیر ایشان: «از شهادت نترسید؛ شهادت عزت ابدی است، حیات ابدی است.» این نگاه تصویری انقلابی و معنوی از مرگ ترسیم میکرد که برعکس فرهنگ مادیگرای غرب، مرگ را نقطه پایان نمیدانست بلکه آغازی باشکوه برای جاودانگی میدید.
در چنین دستگاه معرفتی، روحیه شهادتطلبی تبدیل به یکی از مؤلفههای بنیادین هویت ملی و دینی ملت ایران شد. نوجوانی که در وصیتنامهاش با چشمی گریان از والدینش خداحافظی میکرد، همزمان از شوق شهادت مینوشت و آرزو میکرد که پیکرش هیچگاه باز نگردد تا دل مادرش برای ابد به فدای راه خدا آرام گیرد. اینها تصادفی نبود؛ پرورشیافته مکتبی بودند که رهبر آ، شهادت را قله تکلیف و مدخل ورود به وادی رضایت الهی میدانست.
روحیه شهادتطلبی در دوران دفاع مقدس نهتنها صحنه جنگ را به آوردگاه نور و معنویت تبدیل کرد بلکه جنگ را به عرصهای برای تربیت نسلی مومن، مقاوم و آرمانی بدل ساخت. جوانان از مدرسه، مسجد و حسینیه راهی جبهه میشدند؛ با نگاهی روشن، دلی آرام و قلبی مطمئن؛ چرا که شهادت را انتخاب کرده بودند نه اینکه در آن غافلگیر شده باشند.
دشمنان خارجی که با محاسبات مادی، قدرت و پیروزی را فقط در اسلحه، پول، یا رسانه میدیدند، نمیتوانستند با نسلی مقابله کنند که مرگ را نه شکست که فتحی بزرگ میدانست.
در فرهنگ امام(ره) شهادت یعنی غلبه ایمان بر خوف، غلبه تکلیف بر تمایل و غلبه قیام بر قعود. از همینرو «شهادتطلبی» را باید تجلی عملی شجاعت عمیق دانست؛ شجاعتی که از دل یقین و معرفت برخاسته نه از احساسات زودگذر یا هیجانهای لحظهای.
امام(ره) شهادت را نه تنها در میدان نظامی بلکه در میدان فرهنگی، سیاسی و تبلیغی نیز ترسیم میکرد. در نگاه ایشان کسی که در مسیر حق ایستادگی میکند آبرویش را فدای ولایت میکند در برابر طاغوت میایستد یا در راه روشنگری جامعه آسیب میبیند در مسیر شهادت گام برداشته است. بدینسان، مفهوم شهادت، گسترهای وسیع و چندبعدی پیدا میکند که در آن مرگ فیزیکی تنها یکی از تجلیات است.
روحیه شهادتطلبی نهتنها میراث امام(ره) برای ملت ایران بلکه پشتوانه مقاومت اسلامی در سراسر منطقه شد. از لبنان و سوریه تا عراق و یمن جوانان مجاهد با الهام از مکتب امام(ره) و با استناد به همین فرهنگ در برابر ماشینهای نظامی و اطلاعاتی استکبار ایستادند و منطق ترس را از معادلات قدرت حذف کردند.
در پایان باید گفت روحیه شهادتطلبی امام(ره) سلاحی بود که در عمق جانها نفوذ کرد و «توازن وحشت» را به «توازن شجاعت» تبدیل ساخت. این همان راز اصلی پیروزی ملتی است که در سایه رهبری امام(ره)مرگ را پلی برای رسیدن به حیات طیبه دانست.
......................................
پی نوشت:
(1) بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳۸۲/۳/۳
(2) برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، ج۲، ص۲۹۹
(3) خاطرات آیتالله رسولی محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
(4) مصاحبه با حسنین هیکل نویسنده مصری درباره دخالتهای امریکا، امام خمینی(ره)، ۲۸ آذر ۱۳۵۸