۱۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۰
کد خبر: ۷۹۰۰۶۴
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام پیشاهنگ مطرح شد؛

روحانیت سنگر نخست هدایت معنوی در جنگ ترکیبی

روحانیت سنگر نخست هدایت معنوی در جنگ ترکیبی
مسئول میز جامعه معنوی در اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در گفتگو با خبرگزاری رسا گفت: روحانیت امروز تنها معلم احکام نیست، بلکه باید دل‌ها را نورانی و جامعه را در برابر هجمه‌های رسانه‌ای دشمن مقاوم کند.

اشاره: در روزگاری که جامعه اسلامی با فشارهای بیرونی، جنگ شناختی و تهاجم رسانه‌ای دشمنان روبه‌روست، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی مهم بر ضرورت «هدایت معنوی»، «نورانی‌کردن دل‌ها» و «تقویت صبر و سکینه» در میان مردم تأکید کردند. این تأکید نشان می‌دهد که در کنار پیشرفت‌های اقتصادی و نظامی، عمق راهبردی انقلاب اسلامی وابسته به تقویت ایمان، آرامش و امید در دل‌های مردم است. از همین رو، نقش روحانیت و حوزه‌های علمیه به‌عنوان پاسداران معنویت بیش از هر زمان دیگر برجسته شده است. 

در همین راستا خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام محمدحسین پیشاهنگ، معاون و مسئول گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا و مسئول میز جامعه معنوی در اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، به گفت‌وگو نشسته که مشروح آن در ادامه می‌آید:
 
رسا: با توجه به پیام اخیر رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت هدایت معنوی و نورانی کردن دل‌ها در شرایط جنگ و فشارهای بیرونی، به نظر شما این تکلیف چگونه بر دوش نهاد روحانیت نهاده شده و چه اقتضائاتی دارد؟
 
این تکلیف، تداوم همان عهد تاریخی روحانیت با مردم است؛ عهدی که از قیام عاشورا تا نهضت امام خمینی امتداد دارد. امروز نیز روحانیت باید در خط مقدم جنگ شناختی و ادراکی، چراغ ایمان و سکینه را در دل‌ها برافروزد. وظیفه روحانیون دیگر تنها «بیان احکام» نیست، بلکه «آرام‌بخشی به جان‌ها» و «نورانی‌کردن بصیرت‌ها» است. آنچه رهبری معظم فرمودند، بازتعریف رسالت روحانیت در عصر بازگشت به معنا و معنویت است؛ یعنی از فردِ طلبه تا شورای عالی حوزه، همه باید خود را پاسدار «دل‌های مردم» بدانند، نه صرفاً آموزگار متون. این رسالت، اقتضا می‌کند که حوزه‌های علمیه از حالت درون‌گرایی صرف خارج شوند و به مأموریت‌های اجتماعی و رسانه‌ای بیندیشند.
 
روحانیت سنگر نخست هدایت معنوی در جنگ ترکیبی
 
رسا: چگونه می‌توان از ظرفیت فردی طلاب تا نهادهای کلان حوزوی برای تحقق این مأموریت الهی بهره گرفت؟
 
باید این مأموریت را در سه سطح دید:
1. سطح فردی: طلبه امروز باید علاوه بر علم فقه و تفسیر، به مهارت گفت‌وگوی اجتماعی و زبان رسانه مجهز شود. او در مسجد، در مدرسه، در فضای مجازی و حتی در محافل کوچک خانوادگی، می‌تواند به مثابه «سفیر آرامش» عمل کند.
2. سطح نهادی ـ میانی: مؤسسات فرهنگی و مراکز حوزوی باید تولیدات خود را از قالب متن‌های سنگین به قالب‌های متنوع هنری، رسانه‌ای و تعاملی منتقل کنند. روایت ایمان در عصر حاضر، بیش از هر چیز نیازمند تصویر، داستان، هنر و نماد است.
3. سطح کلان ـ مدیریتی: مدیریت حوزه و شورای عالی حوزه، رسالت تاریخی دارند که به جای تمرکز صرف بر ساختارهای آموزشی، به طراحی «سیاست‌های معنوی برای جامعه» بپردازند. حوزه باید به مثابه «قرارگاه هدایت معنوی جامعه» در کنار قرارگاه‌های سیاسی و نظامی قرار گیرد.
 
رسا: چگونه می‌توان روحانیت و رسانه را در خدمت رسالت نورانی‌کردن دل‌ها به هم پیوند زد؟
 
روحانیت حامل پیام وحی است و رسانه حامل و ابزار این روایت. اگر این دو به هم پیوند نخورند، پیام الهی در لایه‌های سانسور جهانی محو می‌شود. امروز دشمنان، بیش از موشک و تانک، از تیغ سانسور و جنگ روایت‌ها استفاده می‌کنند. بنابراین روحانیون باید زبان خود را رسانه‌ای کنند و رسانه‌ها باید روحانیت را در میدان روایت پشتیبانی کنند.
به تعبیر دیگر، در کنار هر جبهه نظامی، یک جبهه روایی نیز وجود دارد. همان‌گونه که سربازان در خط مقدم سلاح می‌گیرند، رسانه‌ها نیز با روایت صحیح می‌جنگند. و روحانیت باید پلی باشد میان این دو: یعنی ایمان مردم را تقویت کند و روایت‌های الهام‌بخش را به رسانه‌ها بسپارد.
 
رسا: بسیاری معتقدند جوانان امروز کمتر با منبر سنتی ارتباط می‌گیرند. روحانیت چگونه می‌تواند در دل نسل جدید صبر، امید و سکینه بیافریند؟
 
این نکته بسیار درست است. جوان امروز، مخاطب رسانه‌ای است. او با تصویر، موسیقی، شعر و روایت کوتاه ارتباط می‌گیرد. روحانیت باید از «منبرهای چوبی و کاغذی» به «منبر رسانه‌ای و هوشمند» عبور کند. این به معنای رها کردن سنت‌ها نیست، بلکه احیای همان روح سنت با ابزار امروز است.
اگر امام حسین علیه‌السلام در عاشورا با خون خود سخن گفت، امروز روحانیت باید با زبان هنر و رسانه، همان پیام را جاری سازد. فیلم، مستند، نمایش، روایت دیجیتال و حتی یک پست در فضای مجازی، می‌تواند امتداد خطبه‌های حضرت زینب در شام تاریک دوران ذبح حقیقت باشد، اگر از دل ایمان و اخلاص بجوشد.
 
روحانیت سنگر نخست هدایت معنوی در جنگ ترکیبی
 
رسا: به نظر شما چه خطراتی در صورت غفلت روحانیت از این رسالت وجود دارد؟
 
اگر روحانیت از رسالت هدایت معنوی در این عصر غفلت کند، خلأ آن را یا رسانه‌های بیگانه پر خواهند کرد یا جریانات سکولار و شبه‌معنوی. نتیجه چنین وضعی، تضعیف روح مردم و افزایش اضطراب اجتماعی است. همان‌گونه که بدن بدون سیستم ایمنی دوام نمی‌آورد، جامعه نیز بدون هدایت معنوی دچار فروپاشی روانی خواهد شد. روحانیت، سیستم ایمنی معنوی جامعه است؛ غفلت از این نقش، به معنای رها کردن ملت در برابر طوفان‌های رسانه‌ای دشمن است.
 
رسا: در یک نگاه راهبردی، شما آینده نقش روحانیت در نبرد ادراکی و جنگ روایت‌ها را چگونه می‌بینید؟
 
من آینده را روشن می‌بینم، به شرطی که روحانیت خود را به‌روز کند. آینده از آنِ کسانی است که می‌توانند امید بیافرینند. سلاح دشمن ناامیدی است و سلاح ما ایمان. هر جا ایمان روایت شد، حتی اگر ابزار رسانه‌ای ما ضعیف‌تر باشد، دل‌ها تسلیم حقیقت خواهند شد.
اگر طلاب جوان، ایمان عاشورایی را با زبان رسانه روایت کنند، آینده جهان اسلام نه تنها تهدید نخواهد بود، بلکه به فرصت تمدنی تبدیل می‌شود. در بیانیه گام دوم، رهبر انقلاب از «تمدن نوین اسلامی» سخن می‌گویند. من معتقدم که تحقق این تمدن، بیش از هرچیز به دست روحانیت رسانه‌ای‌شده و رسانه روحانی‌شده خواهد بود.
 
رسا: پیام اخیر رهبر معظم انقلاب را چگونه تفسیر می‌کنید؟ چرا ایشان در شرایط کنونی بیش از هر چیز بر «هدایت معنوی» تأکید کردند؟
 
هدایت معنوی، حقیقتاً ستون فقرات بقای جامعه اسلامی است. اگر قرآن کریم را ورق بزنیم، می‌بینیم که تمام رسالت انبیا، در یک جمله خلاصه می‌شود: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمّیّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیَاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ» (جمعه/۲). یعنی رسالت، هدایت و تزکیه است. انقلاب اسلامی اگر در بعد اقتصادی و نظامی پیشرفت کند، اما دل‌های مردم نورانی نشود و جامعه به سکینه و ثبات قلبی نرسد، عمق راهبردی خود را از دست خواهد داد. رهبر انقلاب در این فرمان، بار دیگر روحانیت را متذکر کردند که وظیفه‌ای تاریخی بر دوش دارد: بازگرداندن دل‌های مردم به سرچشمه نور. اما نکته مهم این است که در دوران جنگ ترکیبی جهانی، که تاریکی با تمام توان شیطانی خود به سوی حق یورش آورده است، تنها راه ما نور است. باید نور در دل‌های مردم روشن شود و این تنها با هدایت معنوی امکان پذیر است و هدایت معنوی در دلی می نشیند که با صبر و سکینه آرام شده باشد. 
این عبارات نه بر اساس یک انتخاب ادبی بلکه مبتنی بر یک راهبرد جنگ ترکیبی است. 
 
روحانیت سنگر نخست هدایت معنوی در جنگ ترکیبی
 
رسا: این سه تکلیف ـ هدایت معنوی، نورانی کردن دل‌ها و تقویت صبر و سکینه ـ چه ارتباطی با شرایط امروز دارد که شما آن را «جنگ ترکیبی جهانی» توصیف کرده‌اید؟
 
باید توجه کنیم که جنس هدایت معنوی امروز با گذشته تفاوت دارد. سه دهه پیش، میدان تقابل بیشتر در عرصه‌های سخت بود؛ جنگ نظامی، محاصره اقتصادی. اما اکنون دشمن، دل‌ها و جان‌ها را هدف گرفته است. جنگ نرم، با لشکر رسانه‌ها و فضای مجازی، ایمان مردم را نشانه رفته است. در چنین شرایطی، باید منبعی پیدا کرد که قدرتی فراتر از رسانه‌های خصم داشته باشد. من معتقدم در این دوران و با توجه به ویژگی‌های عصری، این منبع همان معارف مهدوی یا به طور دقیقتر، معرفت و ارتباط قلبی با حضرت حجت (عج) است.
وقتی از مهدویت سخن می‌گویم، مقصودم مباحث صرفاً تاریخی و کلامی نیست؛ مقصود، «معرفت حضوری و شهودی به امام حیّ» است. این معرفت است که قلوب را نورانی می‌کند و همان‌گونه که قرآن فرمود: «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلوب» (رعد/۲۸)، ذکر امام عصر به‌مثابه قرآن ناطق، اطمینان و سکینه را در دل‌ها جاری می‌سازد.
 
رسا: آیا این بدان معناست که معارف مهدویت باید محور همه اقدامات فرهنگی و رسانه‌ای قرار گیرد؟
 
دقیقاً همین‌گونه است. بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، مهدویت را نه‌فقط به‌عنوان یک عقیده کلامی، بلکه به مثابه «افق راهبردی» معرفی می‌کند. جامعه معنوی تنها در پرتو مهدویت تحقق می‌یابد. ما اگر اقتصاد را سامان دهیم، علم را گسترش دهیم، حتی عدالت اجتماعی را مستقر کنیم، اما یاد امام عصر در دل‌ها زنده نباشد، به هدف غایی نرسیده‌ایم.
به همین جهت پیشنهاد کردم که «قرارگاه مهدویت» تشکیل شود؛ قرارگاهی که همه نهادهای فرهنگی، رسانه‌ای، هنری، اجتماعی و حتی اقتصادی را هم‌افزا کند و جهت دهد. همان‌گونه که در جنگ سخت، ستادهای مشترک عملیات تشکیل می‌شود، در جنگ نرم نیز بی‌تردید باید ستادی ملی برای هدایت معنوی و نورانی‌کردن قلوب به‌ویژه با محوریت امام عصر (عج) تشکیل گردد. البته ستاد مهدویت به فرمان شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده است ولی شاید لازم باشد بعد از دو سال، یک بازنگری در کنش و توانمندی آن صورت گیرد.
 
روحانیت سنگر نخست هدایت معنوی در جنگ ترکیبی
 
رسا: در این میان نقش روحانیت و حوزه‌های علمیه چیست؟ آیا این وظیفه صرفاً بر دوش حوزه است یا سایر نهادهای حاکمیتی نیز باید ایفای نقش کنند؟
 
روحانیت جایگاه اصلی خود را در تبیین مبانی معرفتی دارد. حوزه باید پرچم‌دار علم مهدوی، فلسفه انتظار، ولایت‌پذیری و تبیین نسبت امام و امت باشد. اما این کافی نیست. تحقق عملی ولایت فقیه و رهبری، نیازمند همکاری همه ساختارهاست. قوای سه‌گانه، رسانه ملی، دانشگاه‌ها، نهادهای مردمی، حتی ساختارهای اقتصادی باید در خدمت این مأموریت باشند.
اگر هدایت معنوی را صرفاً وظیفه یک صنف بدانیم، خطا کرده‌ایم. این مأموریت، مأموریتی تمدنی است؛ همان‌گونه که در کربلا، هدایت تنها بر دوش امام نبود، بلکه یاران وفادار نیز باید در میدان می‌آمدند. امروز هم همه دستگاه‌ها باید به میدان بیایند.
البته محور هدایت معنوی و روحانی، امام جامعه است، امام حی که البته وظایف او را در دوران غیبت علاوه بر خودش نائبش نیز بر عهده دارد. نهاد روحانیت همان یاران عاشورایی امام کربلایند. 
رسا: برخی می‌گویند مهدویت را می‌توان ذیل تمام معارف دینی دانست؛ یعنی هر عمل صالحی، خود نوعی نصرت امام عصر است. آیا شما این نگاه را کافی می‌دانید؟
با عرض پوزش، این نگاه هرچند صحیح است، اما کفایت نمی‌کند. وظیفه امام، اقامه کلی دین است و وظیفه ما نصرت اوست. اما جامعه امروز بیش از «کلی‌گویی» به «تمرکز خاص بر شخص امام» نیاز دارد. وقتی می‌گوییم اولویت با مهدویت است، مقصودمان توجه خاص به حضرت ولی‌عصر است، نه صرفاً هر امر دینی.
در نگاه ما، امام زمان (عج) قرآن ناطق است. اگر به امام دعوت کنیم، در حقیقت قرآن را احیا کرده‌ایم. یاد حضرت ولی‌عصر، احیای ولایت امیرالمؤمنین و ثمره‌ی قیام عاشورا است. اگر شعار «یا مهدی» بر دیوارها نقش می‌بندد، این فقط یک واژه نیست؛ این همان قرآن زنده است.
 
رسا: شما در سخنانتان از «قرآن ناطق» سخن گفتید. کمی بیشتر توضیح دهید که نسبت امام و قرآن چگونه باید در هدایت جامعه تبیین شود؟
 
ما در تبلیغ دینی، هنوز نتوانستیم حق مطلب را در مورد متن مکتوب قرآن ادا کنیم ولی از حقیقت قرآن ناطق غفلت ورزیدیم. قرآن، بدون امام، به تعبیر روایات، همچون چراغی بی‌روشنایی است. رسول خدا (ص) فرمودند: «إِنّی تارِکٌ فیکُم الثَّقَلَین، کِتابَ اللَّه وَ عِترَتی». این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند.
اگر می‌خواهیم هدایت معنوی محقق شود، باید مردم را به قرآن ناطق ـ یعنی امام ـ پیوند دهیم. محبت اهل‌بیت، فقه و اصول، فلسفه و کلام، همه باید نهایتاً به امام ختم شوند. این همان نقطه‌ای است که می‌تواند دل‌ها را نورانی کند و سکینه را به جامعه ببخشد.
 
روحانیت سنگر نخست هدایت معنوی در جنگ ترکیبی
 
رسا: برای ملموس شدن این اهمیت، آیا نمونه‌ای تاریخی یا خاطره‌ای شخصی از تأثیر یاد امام عصر بر دل‌ها دارید؟
 
بله. اجازه دهید دو نمونه عرض کنم. یکی شخصی و دیگری تاریخی.
 
در عالم طلبگی، همه ما با تجربه‌های معنوی گوناگونی مواجه شده‌ایم. در تجربه شخصی‌ام، بزرگی به من توصیه کرد که هر صبح به حضرت حجت سلام بدهم. باور کنید همان روز، برکاتی به اندازه یک ماه عبادت را لمس کردم. این سلام کوتاه، روحیه‌ای شگرف در من ایجاد کرد. این نشان می‌دهد که حتی یک ارتباط ساده و روزانه با امام، موتور محرکه عظیمی برای انسان است. به‌واقع، هر ذکری که به نام امام عصر گره بخورد، نیروی محرکه‌ای بسیار قوی دارد. قرآن، روایات، عبادات، حتی ادعیه‌ای مانند مفاتیح‌الجنان—همه و همه در محوریت «یا اباصالح المهدی» معنا می‌یابند. این تجربه شخصی، نشان می‌دهد که یاد حضرت حجت به مثابه موتور محرکه‌ای عظیم برای حیات فردی و اجتماعی مؤمنان عمل می‌کند.
 
نمونه تاریخی نیز ماجرایی است که مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی نقل کرده‌اند. 
 
پسر مرحوم حجت‌الاسلام کافی نقل می‌کرد که پدرش داستانی را برای او بازگو کرده است:
روزی آیت‌الله مرعشی، وقتی خبر یافت که شیخ کافی در حرم امام رضا (ع) سخنرانی می‌کند، در ذهنش گذشت که چرا مردم به جای حضور در درس‌های علمی عمیق، به سخنرانی‌های عمومی او می‌روند. حتی با خود اندیشید که مردم و حتی طلبه‌ها، عالِمِ جامع و مرجع محقق خود را رها کرده‌اند و به دنبال یک خطیب ساده می‌روند.
همان روز در حال استراحت، در عالم رؤیا موفق به دیدار حضرت ولی‌عصر (عج) شد. حضرت با گلایه به او فرمودند: چرا درباره محب ما چنین سخن گفتی؟ کافی یاد ما را در دل‌های مردم زنده کرد. همین کافی است که محبت او را در دل مؤمنان قرار داده‌ایم. مردم شاید نفهمند چرا به سمت او کشیده می‌شوند، اما حقیقت این است که ما خود محبت او را در دل‌ها انداخته‌ایم.
آیت‌الله مرعشی از خواب بیدار شد و فهمید که کار بزرگ شیخ کافی، نه در انباشت محفوظات علمی، بلکه در زنده‌کردن یاد امام عصر در دل‌ها بوده است. او دریافته بود که سال‌ها کتاب‌خوانی و تدریس علمی به تنهایی کافی نیست؛ اصل آن است که دل‌ها به سوی امام زمان هدایت شده و با آن وجود نورانی پیوند یابند.
این روایت به‌روشنی نشان می‌دهد که ارزشمندترین کار فرهنگی، زنده‌کردن یاد امام در دل‌هاست، نه صرفاً انباشت محفوظات علمی.
 
تعامل مردم با روحانیت و تربیت اجتماعی در مدیریت حوزه
 
رسا: چگونه می‌توان راهبردی جامع برای هدایت معنوی در سطح ملی طراحی کرد؟
 
به نظر من، سه عرصه باید به‌طور هم‌زمان فعال شود:
 
۱. اقامه علمی: تولید ادبیات مهدوی در سطح دانشگاه‌ها و حوزه‌ها، نگارش پایان‌نامه‌ها، مقالات و کتب.
۲. اقامه گفتمانی: ورود قدرتمند رسانه‌ها، سینما، سریال، انیمیشن، هنرهای تجسمی و جشنواره‌ها برای بازتاب فرهنگ مهدوی.
۳. اقامه عینی: جریان‌سازی اجتماعی و نهادینه‌سازی در حکمرانی؛ از حلقه‌های میانی و تشکل‌های مردمی گرفته تا برنامه‌های حاکمیتی.
 
این سه سطح اگر به هم پیوند بخورند، آنگاه می‌توان گفت فرمان رهبری مبنی بر هدایت معنوی و نورانی کردن قلوب محقق شده است.
 
رسا: در پایان، اگر بخواهید جمع‌بندی کنید، مهم‌ترین رسالت روحانیت و جامعه اسلامی در اجرای این فرمان چیست؟
 
به باور من، مأموریت اصلی ما زنده نگاه داشتن یاد امام عصر در دل‌هاست. اگر جامعه به امام پیوند بخورد، نورانیت و صبر و سکینه به‌طور طبیعی جاری می‌شود. باید از خود بپرسیم: آیا امروز دل‌های ما متوجه حضرت ولی‌عصر است یا تنها به مفاهیم عام دینی اکتفا کرده‌ایم؟
رهبر انقلاب فرمانی راهبردی صادر کردند. این فرمان را باید همانند نقشه عملیاتی دید. اکنون نوبت ماست که با هم‌افزایی نهادها و با محوریت قرارگاه مهدویت، این مأموریت تاریخی را محقق کنیم. در غیر این صورت، بیم آن می‌رود که در جنگ ترکیبی امروز، دشمن دل‌های مردم را تسخیر کند.
به‌واقع، آنچه امروز به آن نیاز داریم، همان است که قرآن در وصف یاران مؤمن پیامبر فرمود: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم تَراهُم رُکّعاً سُجَّداً یَبتَغونَ فَضلاً مِنَ اللَّه وَ رِضواناً» (فتح/۲۹). این حالت جز با هدایت معنوی و نورانیت قلوب محقق نمی‌شود.
 
ارسال نظرات